شايد چون در كشورهاي ديگر ممكن است آسودگي خاطر بيشتري وجود داشته باشد، اين نياز به جبران و فراموشي را ندارند اما در جامعه ما به سبب مشكلاتي كه مردم با آنها روبهرو هستند، سعي ميكنند به اين ترتيب كمي از اين مشكلات فاصله بگيرند، شبي را دور هم جمع شوند، با هم باشند و اين نيازشان را از اين طريق دارند برطرف ميكنند.
شعار سال: «شاید، چون در کشورهای دیگر ممکن است آسودگی خاطر بیشتری وجود داشته باشد، این نیاز به جبران و فراموشی را ندارند، اما در جامعه ما به سبب مشکلاتی که مردم با آنها روبهرو هستند، سعی میکنند به این ترتیب کمی از این مشکلات فاصله بگیرند، شبی را دور هم جمع شوند، با هم باشند و این نیازشان را از این طریق دارند برطرف میکنند.» شب یلدا رسمی است که به گفته شهلا کاظمیپور، جامعهشناس همواره نزد ایرانیان گرامی داشته شده، اما حالا و در روزگار سختیها و مشکلات اجتماعی از آن به عنوان مفری برای فراموشی و بهانهای برای شادی هم استفاده میشود. این جامعهشناس در گفتگو با «اعتماد» در مورد سنت یلدا و سازوکارهای زندگی امروز میگوید.
در چند سال گذشته به نظر میرسد که برگزاری مراسم یلدا دوباره در معرض توجه مردم قرار گرفته است. از نظر شما این رونق دوباره یلدا به خاطر انتخاب آدمها مبنی بر رجوع مجدد به نهاد خانواده است یا آن را بخشی از مد و هیجانات جدید اجتماعی تفسیر میکنید؟
به نظرم هر دو نقش دارند. البته تا جایی که من به خاطر دارم، خانوادهها همواره شب یلدا را ارج میگذاشتند. اما خب این را هم باید گفت که پیش از این، مراسم یلدا این قدر مفصل و با تبلیغات برگزار نمیشد. به نظر میرسد، شبکههای اجتماعی در پررنگ کردن این مفهوم در ذهن افراد نقش دارند. یک بخشش هم مربوط به همین تبلیغاتی است که از طریق این شبکهها منتشر میشود و در واقع حاصل کار بازاریابی است. مثلا نوشته تخفیف ایمپلنت ویژه شب یلدا حالا من نمیدانم این دو چه ربطی به هم دارند، اما این جنبههای بازاریابی نام شب یلدا را در اذهان مردم برجستهتر کرده است یعنی حتی آنهایی که امکان یا علاقهاش را هم نداشتند در این سالها ترغیب شدهاند که شب یلدا کار ویژهتری بکنند، دور هم جمع شوند یا رستوران بروند. نکته اساسی دیگری که در جامعه مطرح است همان بحث شادی است. همه اذعان دارند که شادی در ایران کمرنگ است و مردم همواره به دنبال این هستند که به گونهای بتوانند برای خودشان این شادی را ایجاد کنند. یلدا مستمسکی است برای شادی به گونهای که هم جامعه ایرادی از آن نگیرد و هم مسوولان شاید کمی کوتاه بیایند و مانع خوشی مردم نشوند. مردم تشنه این شادی هستند.
با اتفاقات اقتصادی و سیاسی که به خصوص در دو سال گذشته رخ دادهاند، هشدارهای بسیاری نسبت به فرسودگی و گسستهای اجتماعی داده شده. چقدر به نظرتان مراسم سنتی مانند شب یلدا دارند نقش مفر را بازی میکنند؟ و چقدر میتوانند این خمودگیها را تعدیل کنند؟
دقیقا همین نقش مفر را دارند. اساسا اینکه میگویند، جامعه ایران جامعه مقاومی است را دارم مشاهده میکنم. گرانی و انواع مشکلات در جامعه وجود دارد، مردم برای تامین زندگی خودشان را به آب و آتش میزنند، اما آن روحیه شاد بودن را از دست ندادهاند و به هر نحوی سعی میکنند، دور هم جمع شوند. این البته در تمام کشورها هست، اما شاید، چون در کشورهای دیگر ممکن است آسودگی خاطر بیشتری وجود داشته باشد، این نیاز به جبران و فراموشی را ندارد، اما در جامعه ما به خاطر مشکلاتی که مردم با آنها روبهرو هستند، سعی میکنند به این ترتیب کمی از این مشکلات فاصله بگیرند، شبی را دور هم جمع شوند، با هم باشند و این نیازشان را از این طریق دارند برطرف میکنند که از نظر من راهکار بسیار مناسبی است.
این مراسم چه هویتی دارد که میتواند نقش این مفر را بازی کند؟ مناسبات خانوادگی است یا متمرکز شدن بیشتر روی گفتگو؟
فلسفه وجودی شب یلدا برخاسته از طبیعت است، من اسمش را گذاشتهام تولد زمین. کره زمین دو حرکت وضعی و انتقالی دارد. حرکت انتقالی زمین در همین مقطع است که منجر به انقلاب تابستانی میشود و تحول عظیمی با خود به همراه میآورد. از دی ماه تا اول تیر هر روز یک دقیقه به طول روز اضافه میشود و تغییراتی که در زایش زمین ایجاد میشود همه باعث میشوند این موقعیت تبدیل به یک جشن طبیعی شود و انسان از آنجایی که تعلق به زمین دارد در ذات خودش این تغییر را حس میکند.
قراردادهای اجتماعی در این جشن نقشی دارند یا همه را طبیعی میدانید؟
فلسفه وجودیاش طبیعی است، اما شیوه برگزاریاش بر مبنای تصمیمگیریهای انسانی بوده است. در روزگار باستان، چون ایران جزو جوامع پیشرفته بوده است این تغییر و انقلاب را تشخیص دادهاند و تصمیم گرفتند آن را زمانی مهم و ارزنده برای بشر تلقی کنند و جشن بگیرند. اما شیوهها در جوامع و زمانهای گوناگون فرق میکند و نباید این تفاوتها را فراموش کرد. نکتهای که من رویش بحث دارم این است که این جشنهای ایران باستان بیشتر در اجتماعات کوچکتر شکل میگرفت و وقتی این اجتماعات بزرگ و گسترده میشوند باید شیوه برگزاری هم تغییر کند. قبلا ۲۰ قدم آن طرفتر میرفتند خانه عمو و دایی حالا مثلا از شرق تهران باید به غرب شهر بروند تا دور هم باشند و برای همین ترافیک سنگین و این رفتوآمدها باعث میشود به جای خوش گذراندن با اعصابهای خرد به مقصد برسند و خیلی وقتها خود مردم متوجه این فشارها نیستند. برای همین باید برای این دور هم جمع شدنها راهکاری اندیشیده شود. مثلا در کشورهای دیگر اکثر مراسمشان را برای آخر هفته گذاشتهاند مثلا عید پاک میشود اولین یکشنبه بهار که ماه دیده شده باشد بنابراین ما هم میتوانیم کمی این تغییرات را ایجاد کنیم.
خب این شب یلدای اول هفته را با آن حجم شلوغی و ترافیک میشود جمعه یا پنجشنبه شب هم جشن گرفت.
باید بگوییم در گذشته چنین مراسمی این گونه برگزار میشده و حالا مثلا جامعه میلیونی تهران باید فرهنگسازی شود تا این رسوم در نزدیکترین روزهای آخر هفته نزدیک به آنها برگزار شوند. برای برگزاری آنها سالنهای جمعی در نظر گرفته شود و این امکان را به مردم بدهند که بتوانند بدون نیاز به طی کردن تمام طول و عرض شهر برای رسیدن به همدیگر در نقطه مناسبتری امکان جشن گرفتن داشته باشند.
فکر میکنید چقدر چنین تغییری از سمت مردم قابل قبول است؟
به مرور جا میافتد، ممکن است کمی تحمل شود، اما به هر حال جا میافتد، چون مردم میخواهند بهانهای برای دور هم جمع شدن و شادی داشته باشند. اگر همه این را مثلا در یک روز ثابت پنجشنبه برگزار کنند برای همه جا میافتد.
یکی از مهمترین ویژگیهای شب یلدا محوریت گفتگو و شعرخوانی و قصهگویی بوده یعنی به تمامی مبتنی بر فرهنگ شفاهی و چهره به چهره که حالا در روزگار مدرن رنگ باخته است. این فرهنگ شفاهی چقدر در تقویت همبستگی اجتماعی نقش دارد؟
بله روابط چهره به چهره خیلی کمرنگ شده است و بسیاری از ارتباطات ما در ابزارهای مدرن و مثلا از طریق شبکههای اجتماعی رخ میدهد. البته نمیشود این ابزار و مفاهیم مدرن را نفی کرد و گفت حتما باید روابط همه مبتنی بر روابط رودررو باشد. همین ابزار جدید هستند که همچنان امکان میدهند که آدمها بتوانند با عزیزانشان در راههای دور ارتباط بگیرند و این هم خودش همدلی میآورد و قابل نفی نیست. اما همراه بودن هر دو این گزینهها با یکدیگر حالت مطلوب است. همین که بنا به ضرورتها و به بهانه چنین مراسمی این ارتباط نزدیک و چهره به چهره و داستانگویی و حرف زدن شکل بگیرد هم میتواند نقش پررنگی در وفاق اجتماعی داشته باشد و هم منجر به شکلگیری خاطراتی در ذهن نسلهای جوانتر شود. همین حالا کسانی که در کشورهای دیگر ساکن شدهاند به هنگام مرور خاطراتشان همین دورهمیها را به یاد میآورند و عملا این مراسم و جشنها هستند که این شکلگیری خاطرات و تصاویر را ممکن میسازند برای همین است که میتوان علاوه بر شب یلدا و چهارشنبهسوری حتی جشنهای رنگباختهای مانند جشن سده و مهرگان را هم پررنگتر کرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه اعتماد، تاریخ انتشار ۳۰ آذر، کدخبر: ۱۳۹۲۸۹، www.etemadnewspaper.ir