شعار سال: حالا این ستارهها یکی یکی از میان ما میروند و نسلهای بعدی به عرصه قدم میگذارند، اما آیا بازیگران نسلهای بعد از این بزرگان میتوانند جا پای بزرگان پیشین بگذارند؟
روز یکشنبه محمدعلی کشاورز، بازیگر نامدار ایرانی که ایفاگر بسیاری از نقشهای درخشان در سینمای ایران بود، از آسمان بازیگری ایران پرکشید و حالا از ۵ رفیق و ۵ ستاره تنها علی نصیریان باقی مانده است. در این سالها بازیگران زیادی به عرصه بازیگری پاگذاشتهاند، برخی موفق و برخی هم ناموفق. حالا سوپراستارهایی جدید روی صفحه نقرهای دیده میشوند، اما آیا بازیگران نسل بعدی بزرگانی، چون کشاورز میتوانند جایگزینی برای این چهرههای ماندگار باشند؟ جبار آذین، منتقد سینما در اینباره به «ابتکار» میگوید: زندهیاد محمد علی کشاورز از نسل بازیگرانی بود که افزون بر دانش و تجربه هنر بازیگری را از تئاتر به تلویزیون و سینما کشاند و با ارائه بازیهای هوشمند و خلاقانه در کنار بازیگرانی قرار گرفت که ایفاگر نقشهای ماندگار در عرصه بازیگری هنرهای نمایشی و تصویری ایران محسوب میشوند. این نسل از بازیگران به دلیل ممارست و قدمت طولانی در عرصههای هنری بدون آنکه در منجلاب خودمحوری، غرور، ستارهبازی و سلبریتیبازی بیفتند، با حفظ شرافت هنری در زندگی از خود جایگاهی تعیینکننده و تاثیرگذار در هنر و زندگی پیش روی مخاطب ایجاد کردند.
او با اشاره به ۵ ستاره آسمان بازیگری میافزاید: کشاورز هم مانند بزرگانی، چون عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، داوود رشیدی و علی نصیریان که امیدواریم عمری دراز داشته باشد، جز بازیگران پیشکسوتی هستند که نوع کار هنری و بازیهای آنها جزو آثاری است که میتوان به عنوان درس هنر و بازیگری برای تمامی علاقهمندان به هنر بازیگری محسوب شوند.
او ادامه میدهد: کشاورز و کشاورزها محصول شرایط اجتماعی و حاصل تلاشهای خود به صورت مشروع و زیبنده هستند. با آنکه در سالهای پس از انقلاب بازیگران زیادی وارد حوزههای سینما، تلویزیون و تئاتر شدند، اما کمتر هنرپیشهای توانسته پا در مسیر بزرگان بازیگری کشور بگذارد. از همین رو به دلیل ویژگیهای خاص بازیگرانی، چون کشاورز، این بازیگران همچنان میتوانند نمونه و سرمشقی برای جامعه هنر کشور محسوب شوند.
اما چرا بازیگران جدید نتوانستند مانند کشاورزها عمل کنند؟ آذین میگوید: متاسفانه شرایط در عرصههای کنونی هنر بهویژه سینما بهگونهای نیست که بتواند بازیگرانی در سطح کشاورزها، نصیریانها، انتظامیها و... متولد کند. از همین رو چنانچه شرایط بهینه باشد، مدیریت عرصههای فرهنگی در مسیر صحیح قرار گیرد، شاید کسانی که هماکنون در این حوزهها مشغول فعالیت هستند با الگوگیری از امثال کشاورز بتوانند تا حدی یادآور برخی از ویژگیها و امتیازهای آنها باشند، اما به هیچ عنوان هیچکس نمیتواند جایگزین و جانشین این بزرگان شود. البته ما بازیگران توانمندی مانند زندهیاد شکیبایی داشتهایم، اما خسرو شکیباییها هم با تکیه بر دانش و تجربه از تئاتر به تلویزیون و سینما آمدهاند، ولی اغلب بازیگران کنونی بدون داشتن پیشینه دانشی و تخصصی، صرفا بر اساس رابطه، پارتی و پول به شکل و شمایلی خود را وارد این عرصه کردهاند و به نوعی نابازیگر محسوب میشوند. در هر حال این نوع بازیگرانی، چون کشاورز تکرار ناشدنی هستند و نقشهایی که از آنها در حیطه هنرهای نمایشی بر جای مانده همچنان میتواند سرمشقی باشد برای هنرمندان کشور ما.
بدون شک تفاوتهایی بین بازیگران نسلهای گذشته با بازیگران کنونی وجود دارد، اما آیا قیاس این دو نسل کاری صحیح است؟ آذین با اشاره به تاثیر فیلمنامههای خوب در بازیهای درخشان نسل گذشته در اینباره میگوید: مهمترین انگیزه پرداختن به کار هنری در بازیگرانی، چون نصیریان یا کشاورز به جز داشتن استعداد و توانایی، داشتن ذوق و علاقه و تلاش در مسیر سلامت عرصههای هنری بود، چیزی که در نسلهای بعد به صورت شفاف و درست دیده نمیشود. در واقع جدا از مسائل شخصی و قدرتهای بازیگری و تواناییهای این افراد، مهمترین مسئلهای که باعث ماندگاری چهرههایی، چون کشاورزها میشوند، احترام به نظر، خواست و سلیقه مردم است. در واقع کشاورزها، هنرمندان ملی و مردمی کشور محسوب میشوند چرا که هیچگاه به مردم، باورها، سلیقه و فرهنگ آنها پشت نکرده و کوشیدهاند با تلفیق نظر و سلیقه خود با مردم در جهت کسب رضایت آنها گام بردارند.
او ادامه میدهد: متاسفانه در شرایط کنونی به دلیل آنکه فیلمنامههای اصولی و کارآمد کمتر نگاشته میشوند و فیلمسازان و برخی سریالسازان عمدتا به جهت کسب شهرت و درآمد به کار هنری میپردازند، فیلمنامهها دارای داستانهای جذاب نیستند، شخصیتپردازیهای مناسب ندارند و اکثر کارگردانان ما هم از مقوله بازیگری چیز زیادی از خود بروز نمیدهند. درست برخلاف هنرمندان فیلمساز یا کارگردانهای تئاتر که با دانش و سواد هنری وارد این عرصهها شدند. در واقع دانش و تخصص در کنار مردمی بودن از ویژگیهای نسل پیشکسوت هنر است که در سالهای پس از انقلاب به ندرت در افراد این عرصه دیده شده است.
آذین درباره چگونگی ادامه پیدا کردن راه بزرگان سینمای ایران میگوید: چنانچه بخواهیم راه بزرگان هنر کشور تداوم یابد، لازم است هم در عرصه مدیریتی فرهنگی کشور و هم در اداره بخشهای مختلف هنری، سینمایی و تلویزیونی تحولاتی صورت بگیرد و استعدادها در مسیر درست خدمت به جامعه به کار گرفته شوند. از همین رو است که برخی از بازیگران فعال کنونی چنانچه حتی دارای قابلیتهای خوب بازیگری هم باشند، به دلیل آنکه نقشهای خوبی نوشته نمیشود و کارگردان کارنابلدی که بازیگری را نمیشناسند نمیتوانند از بازیگران به درستی بازی بگیرند، نقشهای ماندگار و بازیهای مانا به ظهور نمیرسد. لازمه چنین ماندگاریای داشتن فیلمنامهها، داستانها، شخصیتپردازیهای مناسب و کارگردانی مناسب و در یک کلام دانش و تخصص در زمینه بازیگری است که این روزها کمتر میتوانند از آن در عرصه هنر بهویژه در عرصه سینما از آن سراغ گرفت.
او در پایان میگوید: بازیگران صرفا به دلیل هنر خود در میان مردم و در میان قلوب جامعه جای نگرفتهاند. زندگی هنری، اجتماعی و خانوادگی شرافتمندانه آنها بالاتر از فعالیتهای هنری آنها بوده است و همین سبب شده این بازیگران افزون بر بازیهای درخشان خود در عرصههای زندگی هم به عنوان انسانهای فرهیخته و شریف در میان مردم ماندگار شوند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ابتکار، تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۹، کد خبر: ۱۵۷۷۹۷، www.ebtekarnews.com