پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۳۷۹۹
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۷
طبق ادعای بولتون کتاب آنچه در اتاق اتفاق افتاد، کتابی است افشاگرانه که قرار است پرده از اسرار کاخ سفید در دوره زمامداری ترامپ بردارد. حال آنکه، لبه‌ی تیغ این افشاگری متوجه خود بولتون نیز هست. بولتون بی‌آنکه بداند نشان می‌دهد که آمریکا واقعا قابل اعتماد نیست. خواندن کتاب حاضر برای خوانندگان نکاتی دارد که شاید در هیچ رسانه‌ای نتوان اینگونه بدان دست یابد.
شعار سال: فصل اول: طولانی‏ ترین راهپیمایی به سمت ساختمان ضلع غربی کاخ سفید

یکی از جاذبه‏ های مشاور امنیت ملی بودن تعدد و حجم چالش‏هایی است که با آن روبه ‏رو هستید. اگر علاقه‏ ای به آشفتگی، تردید، و ریسک ندارید __ توأم با دلواپسی دایمی، قدرت تصمیم‏گیری که که باید اتخاذ کنید، حجم زیادی کار، تعامل با شخصیت‏های بین المللی و داخلی و خوددرگیری‌های غیرقابل وصف __ به سراغ کار دیگر بروید. مشاور امنیت ملی بودن هیجان‏انگیز است، اما تقریباً غیرممکن است که برای دیگران توضیح دهید چگونه قطعات کاملاً ناسازگار باهم جور می‏شوند.

نمی‏توانم نظریه جامعی از دگرگونی و تغییر شکل دولت ترامپ ارائه دهم، زیرا غیرممکن است. با این حال، فهم عرفی واشینگتن از مسیر ترامپ اشتباه است. مردم عادی فکر می‏کنند ترامپ همیشه آدم عجیب و غریبی است. او در پانزده ماه اول ریاست جمهوری‏اش همیشه مردد، بی‏ثبات و تحت تأثیر «محور بزرگان» [۱]بود و در تصمیماتش تعلل می‏کرد. با این حال، با گذر زمان ترامپ اعمادبه‏نفس بیشتری یافت، از محور بزرگان جدا شد، همه‏چیز از هم پاشید و دور و بر ترامپ فقط «بله قربان‏گوها» ماندند.

تکه ‏های این فرضیه درست است، اما تصویر کلی آن ساده انگارانه می‏نماید. محور بزرگان در بسیاری موارد سبب مشکلات ماندگاری شد، نه به این دلیل که آن‌ها در مدیریت ترامپ موفق بودند، همان‏طورکه از ما بهتران این کار را انجام داده‏اند (توصیف مناسبی که من از زبان فرانسوی برای اطلاق به کسانی که از نظر اخلاقی خود را برتر از ما می‏دانند، انتخاب کردم)، بلکه درست برعکس. آن‌ها برای برقراری نظم تقریباً کاری انجام ندادند، و کاری که انجام دادند مطمئناً آنقدر خودخدمتی و کوچک شمردن بسیاری از اهدف شفاف ترامپ بود (خواه باارزش و خواه بی‏ارزش) که باعث تشدید تفکرات بدگمان و مشکوک در ترامپ شدند، و کار را برای کسانی که بعداً آمدند تا با رئیس‏جمهور در مورد خط‏ مشی ‏های مشروع تبادل نظر کنند سخت‏تر کردند. مدت‏ها تصور می‏کردم وظیفه مشاور امنیت ملی کمک فکری به رئیس‏جمهور برای اتخاذ تصمیم‏های درست و پی‏گیری اجرای درست آن‌ها توسط مقامات اجرایی است. نحوۀ کار شورای امنیت ملی در دوره‏های مختلف ریاست جمهوری متفاوت بود، اما هدف اصلی ارائۀ مشاوره درست به رئیس‏جمهور‌ها بوده است.

از آنجا که محور بزرگان در انجام وظیفه خود توفیق چندانی نداشت، ترامپ نه تنها در ادارۀ کشور، بلکه در ادارۀ خود کاخ سفید هم مستأصل ماند. مسئولیت وضع پیش‏آمده فقط بر عدۀ محور بزرگان نبود، خود ترامپ نیز بی‏تقصیر نبود. او معتقد بود می‏تواند قوه مجریه را اداره کند و سیاست‏های امنیت ملی را به‏طور غریزی با تکیه بر روابط شخصی با سران کشور‌های خارجی، و با شو‌های تلویزیونی که همیشه در آستین دارد، مدیریت کند. اکنون غریزه، روابط شخصی، و شو‌های تلویزیونی ابزار اصلی رئیس‏جمهور هستند، اما نه برای مدت طولانی. تحلیل، برنامه ریزی، نظم و انضباط فکری، ارزیابی نتایج، اصلاحات دوره‏ای و مانند این‌ها از نظر ترامپ سد راه تصمیمات ریاست جمهوری هستند و به مذاق او چندان خوش نمی‏آیند. شما فقط ظاهر ماجرا را می‏بینید.

بنابراین، نمی‏توان انکار کرد که انتقال قدرت ترامپ به‏طور جبران ناپذیری سرهم‏بندی شد. روند ضروری و سلسله مراتبی که باید برای تعیین مقامات اجرایی، نه تنها در انتخاب مشاوران ترامپ که سابقه اجرایی چندانی نداشتند، بلکه حتی در پست‏های رده پایین قوه مجریه اتفاق می‏افتاد، هرگز اجرا نشد. ترامپ و بیشتر افراد تیمش اصلاً منشور حکومت‏داری را بلد نبودند یا درک نمی‏کردند. من وارد هرج و مرج موجود شدم، و مشکلاتی را دیدم که می‏توانست در اوایل دولت جدید حل‏وفصل شود. بدیهی است که نه جابجایی‏های مداوم مقامات و پست‏ها و نه سیاست به قول هابز «جنگ همه با همه» کمکی به حل ماجرا نمی‏کرد. شاید زیاده‏روی باشد که بگویم توصیف هابز از وجود انسان به صورت «گوشه‏گیر، فرومایه، کثیف، پست، و ضعیف» دقیقاً زندگی در کاخ سفید بود، اما بسیاری مشاوران کلیدی در پایان دوره تصدی‏شان به این نوع سیاست تمایل داشتند. همان‏طورکه در کتاب «تسلیم‏ گزینه نیست» توضیح دادم، رویکرد من در خصوص ادارۀ ‏امور دولت همیشه این بوده که تا آنجا که ممکن است تشریفات زائد اداری را در جایی که خدمت می‏کنم (دولت، دادگستری، نمایندگی ایالات متحده آمریکا برای توسعه بین‏المللی) حذف کنم به‏طوری‏که بتوانم راحت‏تر اهدافم را تحقق بخشم.
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین