شعارسال: اما باید دید در قضاوت واقعی کدام بر حقیقت بودند. به نظر میرسد برای قضاوت در باره هر فرد باید از جنبههای مختلف او را مورد بررسی قرار داد و برآورد آنها را در نظر گرفت تا حقیقتی گم نشود. به نظر من شجریان از چند جنبه قابل بررسی است و این نه تنها ایشان بلکه هرکس دیگری را هم میتوان از این جنبهها بررسی کرد. میتوان به این جنبهها وزن داد و برای هر یک نمرهای در نظر گرفت آنوقت به اظهار نظر پرداخت. طبیعی است که سلائق فرق میکند، اما نباید غلبه جنبه ای، دیگر جنبهها را بپوشاند. البته همه این جنبهها بر روی هم تأثیرگذارند، ولی برای داوری میتوان این جنبهها را بررسی، و سپس جمع بندی کرد و نظر نهایی داد. این جنبهها در مورد ایشان، به-نظر من هنر شجریان، شخص شجریان، شخصیت شجریان و مدافعان و مشایعان شجریان است.
اولین مورد هنر خداداده اوست. خدا صوت داودی نصیب او کرد. شجریان هنرمند را چه کسی میتواند منکر شود. خدا به این فرد نعمتی را عطا کرد که به کمتر کسی عطا شده بود. او به راستی خسرو آواز ایران بود. چه کسی میتواند صدای خوش و ملکوتی او را بشنود و غرق در اعجاب نشود و مست نغمههای دلنشین او نگردد؟ مزید بر آن این که او صدایش را وقف اشعار ناب و فاخر شعرای گرانسنگی همچون مولوی، فردوسی، حافظ و سعدی کرده بود و این به راستی به نوعی شکر نعمت تلقی میشود. کم نداریم افراد خوش صدائی که از عبارات عامیانه، بی پایه و گاهی سخیف و مستهجن استفاده میکنند و فقط شما از آنها صدای خوش میشنوید، اما محتوا هیچ و بلکه از هیچ هم کمتر است و بلکه بد آموزی دارد. چه بسیار هنرمندان مطرحی که مورد اقبال و در رسانهها مطرح اند، اما از محتوا خالی اند. او در استفاده از محتوا برای آواز زبانزد بود، او تصریح کرد که انتخاب شعر باید انسان را به فکر وا دارد و این امتیاز دیگری است که باید بر او آفرین کرد.
باز بر این اضافه باید کرد که او به جای موسیقیهای غربی که متأسفانه از بس تبلیغ شده مذاق عمومی را عوض کرده است به موسیقی فاخر سنتی ایرانی بها داد و آن را در جهان مطرح کرد. ویژگی دیگر او این بود که کابارهای نشد و برای درآمد بیشتر خود را در اختیار این و آن قرار نداد و هنر را به نان نفروخت. وجه مردمی او هم مزیتی برای اوست. او گفته است که برای مردم میخواند و مردم ایران را دوست دارد. حال در نظر او مردم کیست و چه قشری بیشتر مد نظر او بوده اند باید بررسی شود، ولی همینکه ایران دوست بود خود بر فضایل او میافزاید. اعتقاد او به اسلام و دین را هم باید بر آن اضافه کرد، اگرچه در بعضی از فصول زندگیش ممکن است کمرنگ، یا خوانش او عوض شده باشد. ربنای او به راستی انسان را به اوج می-برد و بر ملکوت مینشاند و این نغمه خوش که خود سر فصلی بود و نسلی شد و به قول خارجیها «ژانر»ی گردید نتیجه اعتقاد راسخ او در آن زمان خاص و در آغاز انقلاب بود. این ربنا او ربنای جاودانه شد که حال خوش روزه دار مؤمن را به هنگام افطار در ماه رمضان به تصویر میکشد. اینکه حق هنر خدادادی را تا چه اندازه ادا کرده و شکر نعمت را بجا آورده باید اهل آن نظر دهند.
دوم زندگی شخصی شجریان است. او چگونه زندگی کرد چند تا زن گرفت با خانواده چگونه برخورد کرد، چقدر از زندگی عادیش لذت برد یا مرارت کشید، حتی کنسرتهایی که گذاشت، با چه کسانی معاشرت داشت؛ و تا جائی که حریم شخصی اوست مربوط به خودش هست. حتی تصاویری که از او پخش شده آیا با نظر خودش بوده یا دیگران بدون تمایل او چنین کرده اند و نمیبایست علنی میشد از این مقوله است. آنان که در افشای زندگی خصوصیش نقش داشته یا بدون تمایل وی آنها را رسانه-ای کرده اند باید پاسخگو باشند.
سوم شخصیت شجریان و موضعگیریهای او در مسائل مختلف دینی، فرهنگی، ادبی، سیاسی و اجتماعی و مانند آن است. این از مهمترین قسمت زندگی وی محسوب میشود. آیا او به ارزشها وفادار میماند یا به آن پشت میکند یا وضع موجود را مطلوب نمیداند و نظرات اصلاحی دارد؟ اینکه چرا فرد هنرمند علاقمندی دست از عقاید خود بر میدارد قابل مطالعه است. گویند هنرمندان نازک دل و زودرنجند و باید دید در این زمینه تا کجا وی مقصر است و تا چه اندازه دیگران در طرد او نقش داشته و اینکه چگونه او در برابر حوادث مختلف عمل میکرده است؟ اینکه او فردی احساسی، دمدمی مزاج، یا ثابت قدم، برگشت ناپذیر و مانند آن بوده در اینجا باید مطرح شود. آیا او در شرایطی خاص حرفی زده و موضعی گرفته یا شخصی لج او را درآورده و بعداً از کرده خود پشیمان شده و از آنچه گفته بازگشته است؟ آیا او مواظب بهره برداران از حرفهای خود بوده یا با کسانی مصاحبه کرده که دشمن مردم ایران بوده اند؟ مطلبی است که نیاز به تأمل دارد و باید بر روی آن از جانب علاقمندان به-این موضوع کار شود. شخصیت هنری یا علمی در هر درجهای باشد ملت خود را فراموش نمیکند، و به دشمنان آنها روی خوش نشان نمیدهد.
چهارمین مورد پیروان او و در این هنگام سوگواران او است. طبعاً هنرمندان حقیقی سوگواران واقعی-اند. هنردوستان گروه دیگری هستند که به او علاقمندند؛ آنها اگرچه هنرمند نیستند، ولی صدای او را دوست دارند. عدهای دیگر مخالفان به حق یا به ناحق وضع موجود کشورند که میخواهند از او بهره برداری کنند. اینان کسانی هستند که به هر بهانهای برای نشان دادن مخالفت خود با وضع موجود گرد هم میآیند چه شجریان باشد یا هر مورد دیگر برایشان فرقی نمیکند.
پس نه بت بسازیم و نه اهریمن درست کنیم، حق را بگوییم و از حق طرفداری کنیم و ارزش هنر را پاس داریم و از نابهنجاری در هر موردی که باشد دوری کنیم.
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که منتقدان وی ضمن اینکه باید به ایرادات او توجه داشته باشند به ایرادات خودشان هم توجه کنند. اینکه از شجریان، شجریان دیگری ساخته میشود باید دقت کرد که چرا چنین میشود و چه عوامل نظری یا عملی سبب میشود که مرغ خوش الحانِ ربناخوانِ ما از جامعه میبُرَد و رو به سوی دیار دیگر میکند. آیا ما نتوانسته ایم با هنرمندان کنار بیاییم و تکلیف خود را با آنها روشن کنیم، یا آنها را غرور گرفته، پا از دایره صلاحیت خود فراتر گذاشته و از موضع خود کوتاه نیامده اند؟ به عبارت دیگر آیا ما حدود و ثغور هنر متعهد را تبیین کرده ایم یا بر اثر لج بازی و افراط و تفریط هنرمند را از خود رانده ایم و با آنها هنرمندانه برخورد نکرده ایم؟
بی شک میبینیم که صدا و آواز و موسیقی تکلیفش در جامعه ما روشن نیست و البته و صد البته در مراسم عزا دستها به مراتب بازتر از مراسم شادی است و در آن مجالس انواع سلائق اجرا، و کمتر مواجه با مخالفت میشود، اما در مراسم شادی حتی ولادت امامان شیوه مولودخوانی از تنوع و جاذبه لازم برخوردار نبوده و نیست و چه بسا هنرمندان نتوانسته یا اجازه پیدا نکرده اند تا در آن موارد به نوآوری و خلاقیت بپردازند. همچنان که در موارد بسیاری تکلیف روشن نیست در مورد هنر و خلاقیتهای هنری هم ابهامات زیادی وجود دارد و کسی هم به فکر رفع ابهام نیست.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۹، کد خبر: ۱۴۴۳۳۲۵:www.khabaronline.ir