شعار سال: ترامپ به برج ترامپ باز میگردد، اما یقینا خائنینی که به ایران خنجر زدند، امروز مفتضحانه باخته اند و آینده شان نامعلوم و احتمالا تراژیک است.
اگر نهایتا جو بایدن به کاخ سفید راه یابد و پس از مدتی سیاستهای ایالات متحده آمریکا را به جهتی متفاوت از سیاستهای فعلی ترامپ بچرخاند، مذاکره و توافق با او یقینا از جهاتی که کارشناسان و تحلیلگران به تفصیل گفته اند، سختتر و پیچیدهتر خواهد بود؛ اما یک امر مسلم است: بایدن ترامپ نیست و هرچه هست، افراطیون داخلی و تندروهای ریاض، ابوظبی، تل آویو و... از آمدن او حس شکست میکنند.
به کلام واضح تر، دیگر دوران حاکمیت یک فرد «استثنایٔی» با سیاستهای «شخص محور» و تصمیمات «محیّرالعقول» گذشت و دوران خدمت رسانی دو جانبه میان او و جاه طلبان حقیر این و آن سوی دنیا سپری شد. بنابراین، میتوان «امید داشت» که قواعد بازی به دوران ماقبل ترامپ بازگردد؛ قواعدی که گرچه دارای شاخصههای ظالمانه فراوانی است، اما بدتر از خلق و خوی عجیب ترامپ هم نیست!
در چنین صحنه ای، دنبال کردن عاقبت یک جریان منحط بس عبرت انگیز است. اگر بگوییم جان گرفتن «جریان برانداز» محصول یا امتداد ظهور پدیده ترامپ در آمریکا بود، امروز را باید روی عزای عمومی آنها دانست. آنهایی که زیر این سایهی این رفتارهای نامعقول، با پشتیبانی و پول بادآورده وزارت خارجه آمریکا و رژیم صهیونیستی و داماد ترامپ، هشتگ «براندازی» ساختند و ندای منحوس #براندازم سر دادند امروز دچار مرگ مغزی شدند و ظاهرا «فردای براندازی» که همیه وعده اش را میدادند بالاخره شان فرارسید!
گفتمان متعفن ترامپ که آلوده با رذایٔلی همچون نقض عهد، تحقیر زنان، نابرابری جنسیتی، یکجانبه گرایی، ترور و... بود، عاملی اساسی در راستای تشدید دو قطبیهای فکری و عملی، ناامنی و نظامی گری، ستیز، جنون و خیانت در روزگار ما بود و از همین رو «دنیای بدون ترامپ» حتما دنیای آرامتر و دست کم قابل تحمل تری خواهد بود؛ گرچه تفکر او هنوز در جهان و درون آمریکا پیروان و طرفدارانی دارد. مثل داعش در منطقه ما که حکومتش ساقط شد، اما تفکرش هنوز مع الاسف وجود دارد.
براندازی در این سالها یک برنامه بسیار کثیف و خایٔنانه بود که تمرکزش در درجه اول بر روی نابودی هر شخصیت، جناح و جریان فکری مورد قبول نزد افکارعمومی ایرانیان و به خیال خام شان، نشستن خودشان به جای آنها بود. آنها در این راستا دوم قدم برداشتند:
۱-حداکثر استفاده را از برخی شکافهای موجود در کشور کردند. بحران سرمایه اجتماعی، شکافهای طبقاتی، تبعیض، ظهور طبقات نوکیسه، فساد، سوءمدیریت و... از چالشها و ابرچالشهایی است متأسفانه کشور ما با آنها درگیر است و هیچ علاجی جز اصلاح حکمرانی و تقویت مشارکت مردم در اداره جامعه ندارد.
۲-آنها با طرفداری از تحریمها و حتی گرا دادن به دولتهای متخاصم برای تقویت آنها، و نیز در پیش گرفتن جنگ روانی عمیق و پیچیده، اقدام به تشدید شکافهای یاد شده (با ابزار تحریم) و آدرس غلط دادن (با جنگ روانی و رسانه ای) کردند تا به خیال خود، سرانجام بتوانند میوه تلخ ویرانی ایران-نه صرفا براندازی جمهوری اسلامی- را بچینند. در ماههای اخیر و پس از اعمال تمام تحریمهای ممکن در بعد اقتصادی و حتی دارویی، کار آنها به جایی رسید که برای ممانعت از توقف فشار بر افکارعمومی ایران اقدام به تحریمهای پوچ و صرفا تبلیغاتی کردند که دیگر هیچ اثر عینی بر آنها مترتب نبود.
این جریانات پوچ حتی از تجربه گروهک منافقین که روزگاری ادعاهای بزرگی داشت و در این کشور دست به ترور و ارعاب میزد هم درس نگرفتند و نفهمیدند که وقتی آن جریان به سرنوشت فعلی دچار شد، سرنوشت خودشان بس بدتر و فلاکت بارتر از آنها خواهد بود.
حمایت اینان از تحریمهای غیرانسانی ترامپ حتی در بخش دارو، چه فرقی با حمایتهای منافقین از صدام دارد؟ همانهایی که یک روز در تهران به هواپیماهای عراقی برای هدف قرار دادن محل تجمع عدهای کودک معصوم در یک جشن تولد گرا دادند!
ترامپ به برج ترامپ باز میگردد، اما یقینا خائنینی که به ایران خنجر زدند، امروز مفتضحانه باخته اند و آینده شان نامعلوم و احتمالا تراژیک است:
آنهایی که طرفدار تحریم مردم شان بودن، آنهایی که چشم بر روی مرگ کودکان پروانهای بستند و آنهایی که بر سر پیکر به خون غلطیده سردار شهید سلیمانی هلهلهه کردند؛ ما هیچ گاه آنها را فراموش نمیکنیم!
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری جماران، تاریخ انتشار: 16 آبان 1399، کدخبر: 1480475، www.jamaran.news
حساب اين طور افراد با كرام الكاتبينه