شعار سال: آن نسل از انسان شناسان تکنولوژی هر فرهنگ را بعنوان یکی از جزئیات بررسی میکردند. طرفداران مکتب تطور، مراحل تطور فرهنگ را گاها با مراحل پیشرفت تکنولوژی نشان میدادند، اما تکنولوژی را هرگز بعنوان یک مورد مطالعه در اولویت قرار نمیدادند. تکنولوژی در دوران مدرن، بخصوص در دوران جنگهای جهانی، اگر مورد مطالعه میشد هم به خاطر تجربه ماشینهای عظیم کشتار و بمب اتم و … چندان جنبه مثبت و آشکار کنندهای از خود نداشته است. اما امروز که تقریبا تمام اشیایی که جهان روزمره ما را شکل داده اند، تولید تکنولوژی هستند چه میتوان گفت؟ به نمونهای توجه کنید که در تجربه ای، نشانههای تکنولوژیک با احساسات، عواطف و رفتارهای انسانی، در یک مجموعه قرار گرفته اند:
(پشت فرمان ماشین نشستهای و ترافیک و ازدحام و شلوغی را تجربه میکنی. یکی که دلواپس و نگران کسی دیگر است، گوشی همراه را بر میدارد و تماس میگیرد. گوشی خود را نگاه میکنم و تعداد زیادی تماس از دست رفته میبینم، مثلا ۱۱ تماس از دست رفته از سمت پدرم!)
در این توصیف کوتاهی که اینجا آمده، کلمات ازدحام و ترافیک و ماشین و دود در یک بستر و فضا جای میگیرند. این کلمات را که به کار ببری، کلافگی و گذران کند زمان و احتمالا نام شهری مثل تهران را در تصویری ذهنی کنار هم گذاشته ای.
نگرانی و انتظار نیز همراه با تماس از دست رفته، در یک بافت جای میگیرند. تماس از دست رفته نشانهای است برای اتفاقی بد و وجود دلهره و نگرانی که همین نزدیکها اتفاق افتاده است. نمونههای فراوانی از بافتها در زبان یافت میشوند که حضور عناصر و محصولات تکنولوژیک را نشان میدهند:
در دسترس نبودی! یعنی گوشی همراه تو در دسترس برای تماس تلفن نبود. این در دسترس بودن از جنبههایی تعین حضور و غیبت ماست. یعنی در ارتباط، ابزار تکنولوژیک، سوژه را (حاضر در دست) میکند. آماده در دسترس بودن (Hypokeisthai)، مشخص کنندهی حضور امر حاضر است. (هایدگر،۱۹۵۴) این آن جایی است که میگوییم تکنولوژی بر انسان مسلط شده چنان که حاضر در دست را که موقعیت ابزار در دست انسان است، به خود انسان بازگردانده است.
هابرماس، متفکر برجسته مکتب فرانکفورت، علاقه مندی انسان را به سه گونه متفاوت بر میشمرد: انسان به واسطه علاقه تکنیکی، مایل به کنترل و دستکاری اشیای اطراف خودش است. علوم طبیعی و آن تلقی از تکنولوژی که در پی تسلط است از این علاقه سر چشمه میگیرد. علاقه عملی، فراهم کنندهی توان ارتباط با دیگری است که محرکی برای ایجاد هرمنوتیک محسوب میشود. علاقهی رهایی بخشی سومین گونهی علاقه ست که ما را به سمت نظریه انتقادی راهنمایی میکند. (بنتون و کرایب، ۲۰۰۱:۲۱۵) آن چه به عنوان علاقه تکنیکی در اندیشهی هابرماس مطرح شد، شباهتی به بحث هایدگر در مورد تکنولوژی دارد. از نتایج دوران روشنگری این بود که انسان، خود را موجود برتر میدانست و در پرتو این قدرت خداداد، بر طبیعت مسلط میشد. عقل و عقلانیت، منابع و ابزار ترسیم جهان اجتماعی و سیاسی مطلوب و اتوپیایی شده بودند. این چشم انداز، تمامی طبیعت را مبدل به مغازهای میکند که اجناس آن در انتظار تسلط و تصرف توسط انسان هستند. از نظر هایدگر این اتفاق، بنیانی متافیزیکی دارد. (واینار،۲۰۰۱:۲) هایدگر نشان این مسئله را در تکنولوژی جستجو میکند.
اما نگاه از طریق دیگر علاقه مندیهایی که هابرماس شمرده بود چگونه میشود به موجودیت تکنولوژی نگاه کرد؟
تکنیک و تکنولوژی سهمی در مطالعات انسان شناختی دارد. تکنولوژی را در ارتباط با تکامل و همچنین در باستان شناسی فرهنگی به عنوان عاملی مهم به کار گرفته اند: انسان ماهر، انسان راست قامت، عصر آهن، عصر فلز و…در انسان شناسی، تکنولوژی را باید مانند یک پدیده تام اجتماعی در نظر گرفت که بسته به نوع ارتباطی که با بافت و بستر فرهنگی دارد، نقش و نشانه و معنا پیدا میکند (رحمانی، ۱۳۹۷).
از منظر علاقهی عملی، که به کنش متقابل و تعامل یا ارتباط زبانی میپردازد، تعامل (کنش ارتباطی یا تعامل نمادین) تابع توافق هنجاری است که انتظار طرفین کنش را تبیین میکند. (هابرماس،۱۹۷۲) حضور تکنولوژی به عنوان هوش مصنوعی به عنوان طرف مقابل در کنش متقابل، اسطورهای از دنیای امروز است. هوشی که مطالعه میکند، زبان میآموزد و زبان مخصوص به خود دارد، تاملی در چگونگی روابط و تعامل نمادین است. هم اکنون نیز، تکنولوژی حداقل در جهان مجازی، واسطهی تعامل نمادین است؛ بنابراین در معنای حضور، انتظار و شکل گیری کنش متقابل و ارزش حاکم بر این کنش، دستی و تاثیری دارد. علاقهی عملی، مبنا و عامل شکل دهنده علاقهی رهایی بخش است. صورتبندی و تشریح نقش تکنولوژی در علاقهی رهایی بخش و نظریه انتقادی، از این راه که اینجا گشودیم نیازمند تسلط و پی گیری است که در این نوشتار کوتاه برای آن مجال و توانی نیست.
نکته نهفته در بحثی که مطرح شد این است که در مورد کنش، در شرایطی حرف به میان آوردیم و پیش رفتیم که از بستر فرهنگی خاصی صحبت نکردیم. آن تعامل نمادین شکل گرفته به واسطه تکنولوژی که مطرح کردیم، تابع مکان و حضور جسمی نزدیک به هم نبود. یکی از این سوی دنیا با یکی در آن سوی دنیا و در آن سوی مرزهای فرهنگی قادر به ارتباط است.
البته که اگر این ارتباط در قالب زبان باشد مجبور به استفاده از زبانی مشترک خواهند بود، اما هنوز شکلکها و تصاویری هستند که جنبههای غیر کلامی ارتباط را تحت تاثیر امکان گاه جدیدی که تکنولوژی ایجاد میکند، هدایت میکنند. اما اگر این ارتباط در مقام و جایگاه دو کاربر یک بازی در دنیای مجازی باشد، به همان زبان کلامی مشترک هم نیازی نخواهند داشت، اما در عین حال در حال ارتباط با یکدیگرند. میتوان گفت از بافت زبانی که تکنولوژی در آن حضور دارد، استعارههایی مشترک تولید خواهند شد. از این نظر تکنولوژی تاثیری شبیه به بیولوژی خواهد داشت:
تشابه بیولوژیک تکامل انسانی که در جای جای زمین زندگی میکند، شباهت و یکسانی دارد. کوچش (۲۰۱۵) در کتاب “استعارهها از کجا میآیند” میگوید با توجه به این که تجربهی بدنی انسان از گرما و سرما و شادی و… در همه جا یکسان است، استعارههایی مشابه نیز حول محور آنها شکل گرفته است. او مثال میزند که شادی در زبانهای گوناگونی با “بالا” و غم با “پایین” مرتبطند. همچنین خشم با گرما مرتبط است. مرلوپونتی فیلسوف پدیدار شناس فرانسوی، ذیل مفهوم بدنمندی به طور مشابهی مسئله صورت بندی کرده بود. در واقع آن جهتی که بدنمندی در آگاهی دارد، به واسطه مبنای مشترکی است که تکامل بیولوژیک بدن انسان در همه جای زمین ساخته است. انسان شناسی حسی میگوید تجربهی حسی از جهان، مبنای بدنمندی است. (کلسن،۱۹۹۷) بالدوین (۲۰۰۴) در مقدمه سخنرانیهای مرلوپونتی (۱۹۴۸) میگوید که ما انسانها پیش از آگاهی، بدنی هستیم که جهان را دریافت میکند و به آن شکل میدهد.
رابطهٔ ما با فضا، «سوژهٔ ناب غیر متجسدی با عینی دور نیست.» (مرلوپونتی ۱۹۴۸) بلکه ما با بدن هایمان در فضایی که زیستگاه ماست زندگی میکنیم و به وسیله حواس بیولوژیک خود آن را دریافت میکنیم و در فضای فیزیکی، واکنش حسی خاصی از خود نشان میدهیم. واکنش حسی؛ در فرهنگهای گوناگون متفاوت است. هر فرهنگ، عملکردها یا فنون حسهایی را پدید میآورند. (هاوز،۱۹۹۰) به طور کلیتر باید بیان کرد که هر جامعهای یک نظم حسی دارد و برای هر نظم حسی، نظم اجتماعی و نمادین خاصی وجود دارد که با آن انطباق دارند (هاوز و کلسن، ۱۹۹۶).
حال تکنولوژی نقش و تاثیر مشابهی (کمتر یا بیشتر) ایفا میکند. از شرق تا غرب، تعداد کثیری تجربه رویایی با گوشی آیفون را داشته اند. بی شمار انسان سوار ماشین بوده اند و راه و جاده و خیابان را به عنوان راننده و مسافر تجربه کرده اند. فرهنگهای مختلف با نظامهای حسی متفاوت، تجربههای مشترک حسی از تکنولوژی دارند. هر جای دنیا که باشی و چندین تماس از دست رفته از یک نفر داشته باشی احتمالا دلهره و نگرانی مشابهی سراغ شما را خواهد گرفت.
دود و ترافیک و ماشینی که در ابتدای متن، از یک بافت دانستیم، تجربه مشترکی برای شهرهای شلوغ همه جا خواهند بود. این زمینهی شکل گیری استعارههای مشابه در فرهنگهای مختلف خواهد بود. همچنین اسطورههای شکل گرفته در جهان تکنولوژیک به هم نزدیکتر خواهند بود. از آن جا که همهی حرفهها آیینمند هستند (بنوا، ۱۹۸۵)، حرفههای تکنولوژیک و آنها که وابستگی به تکنولوژی دارند، آیین (Ritual) مشابهی دارند. انسان شناسی، Sociotechnical Systems را تجربهای جهانی از ظهور انسان میداند. (فافنبرگر ۱۹۹۲) لذا وقتی صحبت از کنش متقابل و تعامل نمادین میکنیم و از ارتباط، اینگونه تعمیم یافته صحبت میکنیم، خاص گرایی تاریخی و فرهنگی را نادیده نگرفته ایم. بلکه از تاثیر فراگیر تکنولوژی در سطوح اجتماعی و فرهنگی حرف میزنیم.
منابع:
کرایب، یان و بنتون، تد (۲۰۰۱)، فلسفه علوم اجتماعی، ترجمه مسمی پرست، شهناز و متحد، محمود، نشر آگه،۱۳۸۴.
هایدگر، مارتین،۱۹۵۴، پرسش از تکنولوژی، ترجمه شاپور اعتماد ۱۳۷۳.
هابرماس، یورگن، ۱۹۷۲، علم و تکنولوژی در مقام ایدئولوژی، ترجمه مرتضویان، سیدعلی، ﺍﺭﻏﻨﻮﻥ ﺑﻬﺎﺭ ۳۷۳۱ – ﺷﻤﺎﺭﻩ ۱.
هاوز، دیوید؛ کلسن، کانستنس، ۱۹۹۶، فهم فرهنگ: انسان شناسی به مثابه تجربه حسی در کتاب انسان شناسی حسی، ایزدی جیران، اصغر، نشر فروغ اندیشان هنر،۱۳۹۵.
کلسن، کانستنس،۱۹۹۷، بنیانهایی برای انسان شناسی حسها در کتاب انسان شناسی حسی، ایزدی جیران، اصغر، نشر فروغ اندیشان هنر،۱۳۹۵.
هاوز، دیوید،۲۰۰۳، روابط حسی در کتاب انسان شناشی حسی، ایزدی جیران، اصغر؛ نشر فروغ اندیشان هنر، ۱۳۹۵.
کوچش، زلاتان (۲۰۱۵) استعارهها از کجا میآیند؟، ترجمه میرزابیگی، جهانشاه، نشر آگه، ۱۳۹۷.
مرلوپونتی، موریس با مقدمه بالدوین، توماس؛ جهان ادراک؛ (بی تا) ترجمه جابرالانصار، فرزاد، نشر ققنوس،۱۳۹۱.
رحمانی، جبار (۱۳۹۷)، انسان شناسی تکنولوژی: تکنولوژی به مثابه یک مقوله جادویی، سایت انسان شناسی و فرهنگ.
Malinowski, B. ۱۹۳۵. Coral Gardens And Their Magic. London: Routledge
Pfaffenberg , Bryan,۱۹۹۲ , SOCIAL ANTHROPOLOGY OF TECHNOLOGY , Division Of Humanities, School Of Engineering And Applied Science, University Of Virginia, Charlottesville, Virginia ۲۲۹۰۱
این نوشته به عنوان تکلیف درسی نوشته و منتشر میشود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از انسان شناسی و فرهنگ، تاریخ انتشار: ۹آذر ۱۳۹۹، کد خبر: -، anthropologyandculture.com