دنیای نو با شتابی شگفتآور از دنیای کهنه جدا میشود و دستاوردهایش همه زندگی آنان و جوامع انسانی را دگرگون میکند. در این دگردیسی بنیادین و پدیدار شدن نمادهای دنیای نو است که دیگر ردپایی از نیرومندترین چهرهها و شخصیتهای سیاسی در راس دولتها کمتر دیده میشود و روسای جمهوری و نخست وزیرها بیشتر به میانگین آدمهای جامعه نزدیک میشوند.
شعار سال: این دگردیسی در روز و روزگار مردان اول هر کشور در دنیای امروز به دگرگونی از معنا و ماهیت دولت و نقش و وظایف این نهاد برمیگردد. در دنیای نو دولتهای قیم، دولتهای همهکاره که از نوک پا تا فرق سر آدمهای کشور را تحت قیمومت خود میگرفت، جای خود را به دولتهای پیمانکار میدهند. یعنی چه؟ در دنیای نو و در جوامع مدرن دو یا سه حزب بزرگ وجود دارند که محل گردهمایی کسانی است که به قدرت و کسب قدرت سیاسی علاقه دارند و تصورشان این است که تواناییهای آنها علاوه بر اینکه این حس و تمایل به کسب قدرت را برای آنها فراهم میکند، شهروندان کشورش را نیز در مسیر پیشرفت قرار میدهد
این گروه از شهروندان با عضویت در حزب پلههای رشد را در حزب خود طی کرده و راز و رمز اداره کشور را یاد میگیرند و روزی میرسد که برای اداره کشور برنامه میدهند و حزب نیز آنها را برای انتخابات ریاستجمهوری و یا نخستوزیری معرفی میکند. در حزب رقیب نیز همین فرآیند سپری میشود و در هنگامه انتخابات این احزاب و نماینده آنها برنامههای خود را برای اداره کشور برای یک دوره معین مقرر در قوانین کشورشان ارائه میکنند. در این برنامهها از کلیگویی اجتناب شده و برنامهها درباره هر مقوله مهم با دقت تعریف شده و پیامدهای هر برنامه بر زندگی گروههای گوناگون مشخص میشود. برنامهها نیز در مسائل داخلی بیشتر درباره مالیات و هزینههای آموزش و امنیت داخلی و تا اندازهای نیز بهداشت عمومی است. برنامههای احزاب و کاندیداهای آنها در سیاست خارجی نیز مشخص است. در این وضعیت شهروندان یا رای میدهند یا رای نمیدهند. آنها که رای میدهند، برنامه کاندیداها را با دقت میخوانند و در اجرای برنامه نیز با استفاده از رسانههای آزاد بر رفتار دولت نظارت کرده و برنامه و کارنامهها را مقایسه میکنند. دولت در دنیای نو یک پیمانکار است که اگر توانست برنامههای ارائهشده را به خوبی و با کامیابی اجرا کند، بار دیگر ممکن است از سوی شهروندان انتخاب شود.
از آنجا که ظرفیت افراد در ارائه برنامهها اندازه دارد، افراد برای دو دوره بیشتر نمیتوانند کاندیدا شوند و نوبت به چهرههای تازه حزبی میرسد. احزاب برای رسیدن به قدرت سیاسی از منابع و هواداران خود هزینه میکنند و نمیتوانند واحدی از پول دولت یا سایر نهادها را برای تبلیغات استفاده کنند و هزینههای آنها نیز شفاف در اختیار شهروندان قرار میگیرد تا معلوم شود هر کاندیدا از سوی کدام گروه اجتماعی حمایت میشود.
در ایران، اما متاسفانه از این روند دور ماندهایم و نوآوری به این دنیای انتخابات وارد نشده است به این معنا که اولا حزب کاندیدا نمیدهد بلکه ائتلافها کاندیدا میدهند. در این وضعیت فردی که نامزد انتخابات میشود همیشه راه فرار دارد و در انتخابات نیز به جای برنامههای مشخص برای اهداف مشخص برنامههای کلی و غیرکمی و همهجانبه میدهد.
در ایران به برکت وجود نفت که به امید خدا سایهاش هر روز کمرنگتر شود، افراد هیچ دوره آموزش اداره کشور را در حزب نمیبینند و یکباره به عنوان ناجی و کسی که میخواهد زندگی همه شهروندان را از پایینترین نقطه به بالاترین نقطه برساند، ناگهان ظاهر میشود. در دولتهای قیم است که افراد با وجود شکستهای پیدرپی که نشاندهنده عدم رغبت مردم به برنامههای آنهاست، بار دیگر در انتخابات حاضر میشوند. در ایران دولت پیمانکار که راه و برنامه مشخص ارائه دهد، نداریم. این را به یاد داشته باشید تا هنگامی که کاندیداها آمدند، درستی این نوشته راستیآزمایی شود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از انتخاب، تاریخ انتشار:۱ دی ۱۳۹۹، کدخبر: ۸۹۸۲۳، eghtesaad۲۴.ir