شعار سال:یک سرپناه نیمه وقت و شبانه برای افراد بی خانمان و کارتن خواب که در آن افراد می توانند از خدمات اولیه ای همچون شام، خدمات بهداشتی و درمانی استفاده کنند.
 
ظرفیت واقعی این مرکز نگهداری، 600 نفر است که در شب های سرد این ظرفیت به یک هزار و 100 نفر افزایش یافته است.

کامیار خطیبی عکاس است، به آن جا رفته و داستان چندنفرشان را روایت کرده، عجیب است سریال پایتخت واقعی آن جاست

یکی از آن ها علی ۵۹ سال دارد و زاده شهرستان جیرفت در استان کرمان است، سال ۹۱ بعد از ورشکستگی ، خانواده رهایش کردند و او از آن سال به تهران آمد تا دور از دوست و آشنا زندگی جدیدی را شروع کند.از همان سال او درگیر اعتیاد شد.

یکی دیگر گفته پسرم دعا کن زودتر بمیرم.

من از خانواده رکب خوردم دیگه هیچی برام تو این دنیا مهم نیست.

کلا ۳ سال درگیر اعتیاد بودم و الان حدودا ۴ سال شده که ترک کردم ولی خانوادم زدن زیر قولشون و طردم کردن.
گفتن برو ترک کن و برگرد اما برگشتم دیدم خونه رو فروختن و من رو فراموش کردن.

داستان سیف الله عجیب است ۶۱ سال دارد و زاده همدان

او به قصد خودکشی تعداد زیادی قرص آلپرازولام مصرف می کند اما پس از نشئگی به طوری که متوجه نشده کجا و چگونه ، در آتش افتاده و دچار سوختگی شدیدی می شود.

میلاد ۲۲ سال دارد و طبق گفته خودش مشابه فیلم های فارسی پس از پایان دوران سربازی به سراغ نامزدش می رود و متوجه می شود که ازدواج کرده.او می گوید من شکست عشقی خوردم و دیگر دنیا برایم بی معناست.او دو سال است که به شیشه اعتیاد دارد و در گرمخانه زندگی می کند.

حمید ۶۱ سال دارد و زاده زنجان. سال ۹۰ پس از فوت همسرش فرزندانش از خانه بیرونش کردند چون خانه به نام همسرش بود.او از آن سال به تهران آمد و مشغول جمع آوری ضایعات شد.به دلیل نداشتن اسکان او از همان سال شب ها در گرمخانه زندگی می کند.

شاهی می گوید حدود ۶۰ سال سن دارد.

از شدت فقر و نداری چند سال پیش به قصد خودکشی وسط اتوبان می رود اما او زنده می ماند و از ناحیه هر دو پا به بدترین شکل آسیب می بیند.حال او به دلیل مشکل جسمی پیش آمده که قادر به انجام فعالیت شغلی نیست رو به تکدی گری آورده.

رضا ۴۹ سال سن دارد و زاده تهران است.

او ۱۲ سال راننده یک شرکت بود که ۲ سال آخر حق و حقوقش را ندادند و در نهایت با درگیری و با دست خالی از شرکت جدا شد.

۵ سال پیش یک تاکسی اجاره کرد و با آن مسافرکشی می کرد که آن را دزدیدن . برای بدهی به زندان افتاد و همسرش هم به صورت غیابی طلاق گرفت و پس از دوران محکومیتش در حال حاضر مشغول دستفروشی می باشد و در گرمخانه زندگی می کند.

حسین ۲۹ ساله و زاده آمل است.

او عاشق دختر‌ خاله اش بود و ۵ سال پیش وقتی که خاله اش با ازدواجشان مخالفت کرد به تهران آمد و درگیر اعتیاد شد.همان موقع به خودش قول داد که دیگر ازدواج نکند . می گوید خبردار شده که دختر خاله اش ازدواج کرده و یک پسر ۱ ساله دارد.
 
یکی از نکات مهم ورود به گرمخانه استفاده از حمام(دوش گرفتن) است که اکثر افراد معتاد از حمام کردن فراری هستند.دلیل اصلی آن هم خمار شدن آنهاست که در این مورد پرسنل گرمخانه پافشاری نمی کنند.چون ممکن است آنها از این مکان فراری شوند.

در این اطاق افراد وسایلی که در طول روز جمع کرده اند را در قفسه ها به امانت می گذارند چون اجازه ندارند وسایل را داخل آسایشگاه ببرند.

پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال، برگرفته از کانال تلگرامی مکتوبات