شعار سال: روزگاری را به خاطر داریم که اگر به قلهای صعود میکردیم، در نزدیکی قله کناری میایستادیم تا آنها که پیشکسوتتر و شاید عقبتر هستند به ما نزدیکتر شوند و آنها ابتدا پای در قله بگذارند.
روزگاری را به خاطر داریم که اگر به قلهای صعود میکردیم و بودند در بین جمع افرادی که ناتوانتر بودند به آنها کمک میکردیم و در انتها همگی با هم قله را فتح میکردیم و با هم لذت میبردیم بیهیچ چشمداشت و منیتی این رسم کوه بود و رفیقان کوه این را بهتر از هر کسی میدانستند. کمتر صحبت از وندالیسم و نوشتن یادگاری روی صخرهها و ریختن زبالهها بود.
جهان آن بالا از هرجایی کوچکتر به نظر میرسید. جادویی خلق میشد، توافقی صلحآمیز با جهان هستی، گاهی فاصله مرگ و زندگی به بند مویی میرسید، نگاههایی پر از مکث گاهی با تردید گاهی با کنجکاوی گاهی با ترس، اما آن بالا فقط شکوه را میدیدیم، یگانگی تنهایی بشر و پیوندش با طبیعت.
حالا چه شده که فدراسیون کوهنوردی به بهانه درآمدزایی طرح سیمرغ را بنا کرده، ۳۱ قله در ۳۱ استان به عنوان مرتفعترین قلل انتخاب شدهاند و هرکس آنها را فتح کند میتواند ما به ازای پرداخت مبلغی گواهینامه دریافت کند؟ که چه بشود کوهنوردان بالای قله سر عکس گرفتن با تابلو با هم دعوا و فحاشی کنند و به یکدیگر بد و بیراه بگویند.
کدام یک از این کارها در مرام نامه طبیعتگردی و کوهنوردی میگنجد؟!
از سویی پیش آمده سر این موضوع که کدام قله در یک استان بلندتر است بین چند شهر اختلاف پیش آمده یا هستند کوهنوردانی که در این طرح شرکت میکنند، اما حرفهای نیستند و باید در مسیر قللی کوهنوردی کنند که از زیرساختها و امنیت جانی کافی برخوردار باشد. آیا اصلا این موضوعات مورد توجه بخش طبیعتگردی گردشگری و فدراسیون کوهنوردی هست؟ آیا به تبعات زیست محیطی سرازیر شدن گروههای مختلف به قلههای سیمرغ به صرف گرفتن گواهینامه فکر شده است؟
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از اتچ پات