پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۳۶۰۳۵۶
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۴
کارشناس آموزشی که تجربه سال‌ها تدریس و مشاوره در حوزه کنکور را داشته است و در حال حاضر به تدریس در مدارس و دانشگاه در کانادا مشغول است، ضمن اشاره به فساد‌های پنهان برخی مشاوران و مدرسین کنکور و نوع کارکرد مالی آن‌ها به بررسی استبداد در نظام آموزشی، طبقاتی شدن موفقیت تحصیلی و آموزش مهاجرین در قالب روایت تجربه تدریس در ایران و کانادا می‌پردازد.

شعار سال: برای نگاهی به سیستم آموزشی ایران که کنکور جزئی جدایی ناپذیر از آن به نظر می‌رسد (هزینه‌های مربوط به کنکور سال گذشته ۸۲ هزار میلیارد تومان و کل بودجه آموزش و پرورش ۵۷ هزار میلیارد تومان بوده است)؛ به سراغ «امیر رضایی فرخ» کارشناس آموزشی که تجربه‌ سال‌ها تدریس و مشاوره در حوزه کنکور را داشته است و در حال حاضر به تدریس در مدارس و دانشگاه در کانادا مشغول است رفته‌ایم. او در گفت‌وگوی تصویری خود ضمن اشاره به فساد‌های پنهان برخی مشاوران و مدرسین کنکور و نوع کارکرد مالی آن‌ها به بررسی استبداد در نظام آموزشی، طبقاتی شدن موفقیت تحصیلی و آموزش مهاجرین در قالب روایت تجربه‌ تدریس در ایران و کانادا می‌پردازد.  
 
 از زمانی که مکتب‌خانه‌ها و مدرسان آن یعنی طلاب و روحانیون در ایران وظیفه‌ آموزش را برعهده داشته‌اند مسئله‌ی آموزش جزئی از بازار بوده است؛ در واقع بسیاری از مکتب‌خانه‌ها در دکانی از بازار میان دیگر دکان‌ها دایر بوده‌اند. حتی آموزش خصوصی به صورت مکتب‌خانه‌های خصوصی و همچنین تدریس در منزل نیز در آن زمان -یعنی عهد قاجار- رواج داشته‌ است. بر اساس پژوهشی که جعفر آقازاده در خصوص آموزش خصوصی در دوران قاجار انجام داده‌ است این مكتب‌خانه‌های خصوصی در مقايسه با عمومی دارای مدرسان، اهداف و مواد درسی بهتری بوده و دانش‌آموزان آنها از سطح سواد بالاتری برخوردار بودند.
 
در واقع مکتب‌خانه‌ها تابع هیچ قانون و یا مجوز مشخصی نبوده‌اند و یا نظارت مستقیمی بر روی آن‌ها وجود نداشته است؛ به این دلیل می‌توان ادعا کرد محدوده آن بیشتر توسط بازار تعیین می‌شد. آقازاده در پژوهش خود توضیح می‌دهد که مقبولیت این مکتب‌خانه توسط شهرت مدرس و رضایت اولیا مشخص می‌شده است؛ اگر اولیا از وضعیت«خواندن» فرزند خود راضی نبودند، او را برای تحصیل به مکتب‌خانه دیگری می‌فرستاند و کم‌کم آن مکتب‌خانه تعطیل می‌شد. هدف اصلی از مراجعه کودکان به مکتب‌خانه به صورت عمومی فراگرفتن «خواندن» بوده است؛ یعنی آموزش تا زمانی که کودک صرفا بتواند از روی متن بدون غلط بخواند.
 
امروز سوال آنجاست که پس از گذشت یک قرن از آموزش از طریق مکتب‌خانه‌ها و پس از وقوع دو انقلاب عمیقا اجتماعی، نظام آموزشی ما تا چه میزان از مناسبات آن روز‌های خود فاصله گرفته است؟ طرح‌واره‌های (Scheme) روانی‌ در میان دو راس آموزش -یعنی معلم و شاگرد- تا چه میزان تغییر یافته است؟ آیا همچنان ساختار آموزش ‌را بازار تعیین می‌کند؟


شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازپایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز  ، تاریخ انتشار: 1مهر  1400، کدخبر:310543 ، www.ensafnews.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین