شعار سال: نشست تقدیر از «مدیران آموزش و پرورش شهر تهران در دولت تدبیر و امید» یکشنبه ۲۸ فروردین با میزبانی انجمن اسلامی معلمان شهر تهران در رستوران ایده آل فرهنگیان برگزار گردید.
کاظم اکرمی وزیر پیشین آموزش و پرورش در سخنانی ضمن اشاره به تجارب خود در حرفهی معلمی گفت: «موقعی که معلم دانشگاه شدم تجربهای که من دارم این است که فرصت زیادی به دانشجویان میدادم که «نقد» کنند.
«علیرضا راه پیما» مجری این نشست با اشاره به سوابق و تجارب مدیران عضو انجمن اسلامی معلمان گفت: «انجمن اسلامی از ابتدا نقش گرد هم آیی داشته است و اعضا را دور هم جمع میکرد. ممکن است ایرادات زیادی به انجمن اسلامی معلمان وارد باشد، اما این که در گرد هم آییها سعی میکند همه را دور هم جمع کند من به آن نمره میدهم.
«علیرضا شفیعی مطهر» عضو این تشکل با بیان اشعاری گفت: «هر جامعهای که بخواهد راه پیشرفت را پیش بگیرد، راه توسعه را پیش بگیرد، باید از آموزش و پرورش شروع کند. از هیچ دستگاه دیگری ممکن نیست و اگر طبقه معلم یک جامعه بجنبند و تصمیم بگیرند لااقل میتوانند نسل بعد را توسعه یافتهتر کنند. متاسفانه ما در این چهار دهه خیلی باختیم و در خودشکوفایی معلم موفق نشدیم یعنی ما هر چقدر هم جار بزنیم و داد بزنیم که معلمی شغل انبیاست، اما خود معلم شخصیت خودش را بروز ندهد، شاگردان خودش را شیفتهی خودش نکند. با عمل خودش هدایت نکند. یعنی اول خودش را ملزم کند که موارد اخلاقی را رعایت کند شاگردان او هم یاد میگرفتند.
«علی اصغر فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش گفت: «میگویند آقای احمدی نژاد به کشور در ابعاد مختلف لطمه زد. مثلا هفتصد میلیارد دلار پول فروش نفت را کجا برد و چه کار کرد ...
من هم میگویم بزرگترین لطمهای که ایشان به انقلاب زد این بود که انقلاب را از «تجربه بعد از انقلاب» تهی کرد. در همین آموزش و پرورش آن قدر روی بچهها فشار آوردند که همه با ۲۵ سال سابقه خودشان را بازنشست کردند؛ بازنشستگی پیش از موعد.
وقتی ما آمدیم وزیر شدیم دیدیم اصلا نفر نداریم. نفرات اصلی ما بازنشست شدند. بعضی از آن بازنشستهها را مدیر کل گذاشتیم.
یادتان هست که رسانههای مخالف صبح، ظهر و شب میگفتند اینها هر چه پیر و پاتال است در آموزش و پرورش جمع کرده اند، ولی امروز شما عملکرد آن زمان آموزش و پرورش را با این وضعیتی که ما الآن میبینیم مقایسه کنید!
نکته دوم این که ما آموزش و پرورشی را تحویل گرفتیم: «امنیتی» و من اعلام کردم امنیت فرهنگی به جای فرهنگ امنیتی. این جمله، خیلی جمله پرمغزی بود که که عملا اجرا کردیم.
وقتی من گفتم زمانی که معلمان جلوی وزارتخانه جمع میشوند خودم بین آنها میرفتم و میپرسیدم چه میخواهید؟
میگفتم چرا روی زمین نشستید؛ بیایید داخل آمفی تئاتر. بلندگو رو روشن کنید پذیرایی هم بکنید. اما بعضی معلمان به من هم فحش میدادند!
بعد من به آنها میگفتم که شصت سال است که شما از آموزش و پرورش طلبکارید! انتظار دارید که ظرف دو سال که ما آمدیم این شصت سال را جبران کنیم؟ نمیتوانیم نه این که نخواهیم نه این که حق شما نیست ما نمیتوانیم.
ما توانستیم هشتاد و چهار و نیم درصد میانگین حقوق را افزایش دهیم. تورم دوازده درصد و حتی هشت درصد.
در اواخر دولت یازدهم که من کنار رفتم تورم هشت درصد بود. ما هشتاد و چهار و نیم درصد حقوق را میانگین اضافه کردیم. در ظرف همان سه سال و دو ماهی که من بودم. یعنی من منحنی تورم را در ده پانزده سال اخیر رسم کردم. بعد منحنی رشد حقوق هم رسم کردم.
دوره من تنها دورهای است که افزایش حقوق از تورم بالاتر بود.
بروید و بررسی کنید!
من ادعای بی جا نمیکنم!
این نشان میدهد که آن ترکیب، همان نیروهایی که میگفتند پیر و پاتال است آنها توانستند درست عمل کنند و کارنامه درستی بدهند.
من به دوستان تشکلها هم گفتم این که شما باید آموزش و پرورش را لحظه به لحظه رصد کنید و بیانیه بدهید. بگویید اینجا اشتباه است، اینجا درست است، این جا خوب است. الآن شورای عالی انقلاب فرهنگی برای کنکور یک چیزی تصویب کرده است. میدانید چه تصویب شده است؟ شاید خیلی از شماها ندانید. چه بلایی در انتظار است؟ شاید ندانید. باید بدانید. انجمن اسلامی یا سازمان معلمان یا کانون صنفی اینها باید مسائل آموزش و پرورش برایشان مهم باشد.
الآن میگویند که دهم، یازدهم و دوازدهم امتحان نهایی است. فرضا همین یک سال دوازدهم را که داریم اجرا میکنیم است حق الزحمه آن را شش ماه بعد یک سال بعد میدهیم. حالا سه پایه را میخواهیم یک جا امتحان بگیریم پول آن را از کجا داریم که بدهیم؟ از آسمان که پول نمیآید!
من در شورای عالی آموزش و پرورش گفتم شما برای چه سکوت کردید که شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد برای کنکور تصمیم میگیرد؟
جرا شورای عالی آموزش و پرورش در این مورد اول تصمیم نگرفته است؟
ما باید اول تصمیم بگیریم بعد آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی بدهیم و روی آن صحه بگذارد تا قانون شود، ولی ما اصلا ندیدیم و این ضعف جدی است که وزارت آموزش و پرورش داشته و دارد و من واقعا دلم برای بچههای مردم که سه سال میخواهند با این سبک و سوق و امکانات امتحان نهایی بدهند میسوزد.
این یک بلا!
بلای دوم رتبه بندی است. رتبه بندی مشکل دارد. رتبه بندی معلم و تعیین صلاحیت حرفهای معلم دو قسمتی هستند که قابل تفکیک نیستند. مجلس آمده رتبه بندی را تصویب کرده بدون این که بررسی صلاحیت معلم را به این پیوست بدهد.
الآن چه شده است؟
قانون تصویب شده شورای نگهبان صحه گذاشته است الآن میخواهند آیین نامه بنویسند، نمیتوانند بنویسند!
آیین نامه نمیتوانند بنویسند نه این که نخواهند بنویسند بعضی از این منتقدین روی ضوابط تکیه میکنند. به نظر من، ضوابط این قدر مهم نیست؛ چیزی که مهم است این که چه کسی این رتبه بندی و این ارزیابی را میخواهد انجام بدهد. کجا ارزیابی را انجام دهند؟
آیا آموزش و پرورش با آن روشهای سنتی اش میخواهد انجام بدهد؛ این که رتبه بندی نمیشود همه را خوب مینویسند میدهند به اداره و تمام میشود!
اگر بخواهیم رتبه بندی کنیم باید بگوییم این حق دارد واقعا این امتیاز را بگیرد، این حق ندارد این امتیاز را بگیرد. یک هیئت ممیزی مرکزی، یک هیئت ممیزی استانی، یک هیئت ممیزی شهرستانی، یک هیئت ممیزی مدرسه!
اصلا با این سبک رتبه بندی شکل نمیگیرد.
من میخوانم.
الآن هم تشکلها بیانیه دادند و تهدید کردند. اگر یک بار ما به خودمان به عنوان تشکل قول بدهیم که آموزش و پرورش را رصد کنیم. اعلام موضع کنیم. بعضی اوقات کار خوبی انجام شده تشکر کینم. مدام بد نگوییم البته بعضی جاها هم اشکال دارد.
رتبه بندی بدون تعیین صلاحیت حرفهای معلمان یعنی هیچ!
پاشنه آشیل رتبه بندی همین ارزیابی است و ارزیاب. هم ارزیابی و هم ارزیاب.
در جلسه سازمان امور اداری استخدامی من را دعوت کردند، پیشنهاد دادم که سازمان نظام معلمی را تشکیل بدهید؛ آن سازمان بیاید معلمان را ارزیابی کند. مثل سازمان نظام پزشکی مثل سازمان نظام مهندسی. من به آنها این پیشنهاد را دادم که این کار را انجام دهید؛ حالا به معلمان بگویید که شش ماه صبر کنند تا این سازمان شکل بگیرد و ما بتوانیم این کار را انجام بدهیم. منتها گوش شنوایی نیست؛ و آخرین جمله بنده این است که حالا که این طور شد تشکلها بیایند و مسئلهای که من پیشنهاد میدهم پی گیری کنند.
معلم کارمند نیست.باید روی این تکیه بکنید که معلم کارمند نیست. شما با قانون مدیریت خدمات کشوری که برای کارمندان دولت است دارید میخواهید معلم را ارزیابی کنید. کما این که استاد هم کارمند نیست. برای خودش نظام استخدامی خاص دارد. ما یک میلیون و خوردهای کارمند و پرسنل داریم اینها را با قانون مدیریت خدمات کشوری دارند ارزیابی میکنند، با آنان رفتار میکنند. مثلا میگویند که کارمند ۴۴ ساعت در هفته کار میکند معلم ۲۴ ساعت. این یعنی بیست ساعت ارفاق. معلم سه ماه تعطیلی دارد عید هم پانزده بیست روز نمیآید؛ تازه شما طلبکار هم هستید! این را به ما میگویند.
من هم در مصاحبه گفتم من هم کار اداری کردم هم کار معلمی. هر یک ساعت تدریس بیش از دو برابر کار اداری انرژی میبرد.
معلم وقتی به کلاس میرود کنتورش شروع به کار میکند، ولی کارمند میرود سیگار میکشد. دیدید در ادارات یک بربری دست هر کارمند است با یک عدد خامه کوچک میروند دور هم مینشینند، میخورند میگویند میخندند، ولی معلم میخواهد به دستشویی برود سر کلاس است و نمیتواند برود باید خودش را نگهدارد تا بعد کلاس برود. اینها را باید گفت. اینها را هیچ کس نگفته است. مدام شعار میدهیم: معلم مهم است آموزش و پرورش مهم است. تا وقتی که ما بگوییم هیچ اتفاقی نمیافتد. باید بزرگان کشور توجیه بشوند که آموزش و پرورش مهم است. معلم کارش مهم است. معلم کارش قابل مقایسه نیست. معلم صد کیلومتر، دویست کیلومتر در روز میرود روستا برمی گردد. یک ریال هزینه ایاب و ذهاب نمیگیرد، ولی کارمند در تهران خانه اش دو خیابان آن طرفتر است حق ایاب و ذهاب میگیرد. اضافه کاری میگیرد بدون کار اضافی. حق ماموریت میگیرد بدون ماموریت. این پرداختهایی که به کارمندان میکنند جمع کنید از حقوق شان بیشتر میشود. اینها را کسی نمیگوید؛ اصلا حرف نمیزنند.
من در روز تودیع هم اینها را گفتم. چند نماینده مجلس هم بودند. گفتم آقای جهانگیری حرفهای من را گوش کنید. معلم میگوید ما از فقر ناراحت نیستیم از فرق ناراحتیم.




شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران، تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱، کد خبر: ۲۲۲۷۴، www.sedayemoallem.ir