شعار سال: تیرماه ۱۳۹۴ بود که دولت یازدهم پس از مدتها مذاکره با «گروه۵+۱ با محوریت آمریکا» توانست به توافقی موسوم به «برجام» دست پیدا کند. توافقی که از نظر حسن روحانی در واقع به نوعی «فتح الفتوح» بود و «خورشید تابان»؛ وی در نشست خبری خود با اصحاب رسانه در اواخر سال ۹۴ در تکریم تنها دستاورد دولتش گفت: «خیلی ها می گفتند این ها می گویند سانتریفیوژ می چرخد زندگی مردم هم می چرخد اما حالا می بنید که واقعا سانتریفیوژهای ما می چرخد و زندگی مردم هم می چرخد و برجام مثل یک آفتاب تابان است و اگر چشم ها را باز کنید می بینید آفتاب هست.»
مدتی بعد از دستیابی به توافق هستهای و با گذراندن مراحل مختلف در داخل و خارج که شاید نقطه عطف آن تصویب بیست دقیقهای برجام در مجلس شورای اسلامی آن هم با الطاف خاصه و خفیه ریاست محترم این مجلس بود، این طرح اجرا شد، اجرایی که قرار بود همزمان با آن تمامی تحریمهای ظالمانه غرب علیه کشورمان لغو شود. موضوعی که از ابتدا مورد نظر مقام معظم رهبری نیز بود و به نوعی شرط حضور ایران در مذاکرات هستهای عنوان میشد چراکه تجربه نشان میداد به آمریکا و ایادی استکبار نباید اعتماد کرد.
«لغوهمه تحریمها» آنقدری مهم بود که رهبری معظم انقلاب در نامه خود به روحانی درباره الزامات اجرای برجام چنین گفتند: «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرائی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتّحادیهی اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها بکلّی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است.»
مدتی پس از اجرای برجام اما در حالی که همه مردم و حتی مسئولان به نوعی منتظر لغو تحریمها و ایجاد گشایش در عرصههای مختلف کشور بودند طبق پیشبینیهای رهبر انقلاب و سایر دلسوزان نظام بدعهدیهای طرف مقابل توافق هستهای که در راس آنها آمریکا وجود داشت، آغاز شد. این بدعهدیها ادامه پیدا میکرد اما همواره با توجیه دولتیها و به خصوص وزارت خارجه کشورمان روبهرو میشد.
روند بدعهدیهای آمریکا در موضوع توافق هستهای به قدری پیشرفت کرد که پس از مدتی همگان عملا نقض برجام توسط طرف غربی را شاهد بودند اما دستگاه دیپلماسی دولت همواره به دنبال القای این موضوع بود که این بدعهدیها بعنوان نقض برجام تلقی نمیشود.
آذرماه سال جاری اما زمانی که طرح تمدید تحریمهای ۱۰ ساله ایران با اکثریت مطلق در سنای آمریکا تصویب شد و پس از گذشت مدت۱۰ روزه با عدم وتوی اوباما، عملا تبدیل به قانون شد شاید آب سردی بود بر پیکر تمام حامیان دولتی برجام در داخل کشور. برجام به طور کامل نقض شد و دولت موظف شد تا بند ۳ قانون مصوب مجلس شورای اسلامی در تصویب برجام را اجرا کند قانونی که دولت را موظف میکند در مقابل هرگونه عدمپایبندی طرف مقابل در توافق هستهای اقدامات مناسب و متقابل را پیگیری کند.
«اقدام متقابل» شاید کلیدواژهای بود که اگر دولت و دستگاه دیپلماسی از روز اول اجرای برجام آن را بعنوان راهبرد خود در برابر بدعهدیهای آمریکا قرار میداد میتوانست سد راه اقدامات سلبی این کشور در مسیر اجرای توافق هستهای شود اما دولت یازدهم با نادیده گرفتن نقض صریح برجام، توسط آمریکا باعث شد تا شیطان بزرگ که خیالش راحت بود حتی در صورت نقض آشکاربرجام حداقل از جانب دولت ایران واکنش محکمی نخواهد دید جری تر از پیش مسیر خود را طی کند.
آبانماه ۹۵بود که دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا بعنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا انتخاب شد، فردی تندرو که بارها در سخنرانیهای انتخاباتی خود از پاره کردن برجام سخن گفته بود. ادعایی که آنقدر ادامه پیدا کرد و واکنش درخوری از طرف دولت ایران ندید تا در نهایت مقام معظم رهبری در پاسخی انقلابی به این ادعا گفتند: «جمهوری اسلامی ابتدائاً برجام را نقض نخواهد کرد، زیرا وفای به عهد، دستور قرآنی است اما اگر تهدید نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا مبنی بر پاره کردن برجام عملی شود، جمهوری اسلامی برجام را آتش خواهد زد که این کار هم دستوری قرآنی دربارهی نقض عهد متقابل است.»(خرداد۹۵)
ترامپ رسما ساکن کاخ سفید شد و دنیا منتظر بود تا ببیند برخورد او با لیست اقدامات و تصمیمات باراک اوباما رئیسجمهور قبلی آمریکا که اتفاقا توافق هستهای با ایران جزو موارد شاخص آن بود چه خواهد بود. ترامپ نیز با لغو صدور روادید آمریکا برای اتباع ایران و شش کشور مسلمان دیگر در روزهای ابتدایی کار خود همانطور که پیشبینی میشد دوره ریاستجمهوری خود را به نوعی طوفانی البته با اقدامی نابخردانه و غیر انسانی شروع کرد.
لغو روادید آمریکا برای اتباع هفت کشور مسلمان آنهم با دلایلی سخیف از جمله «دفاع از امنیت ملی» آنقدر غیرمنتظره و نامعقول بود که با واکنشهای تند سران سیاسی دنیا و همچنین مردم در کشورهای مختلف از جمله خود ایالات متحده آمریکا مواجه شد.
دلایل ترامپ برای این اقدام آنقدر واهی است که حتی نمیتوان کوچکترین حسابی روی آنها باز کرد چرا که مثلا اتباع کشوری مانند عربستان که از بزرگترین حامیان تروریسم در دنیاست و حتی در خود آمریکا هم در حوادثی مانند ۱۱سپتامبر به طور مستقیم و موثر نقش داشتهاند در لیست لغو روادید قرار نگرفتهاند و درعوض برخورد با اتباع کشورهایی که خود قربانی تروریسم هستند در این تصمیم ترامپ لحاظ شده است آن هم به غیرانسانی ترین شیوه ها که از جمله آنها میتوان بازداشت و دستبند زدن به کودکی ۵ ساله به همراه خانوادهاش در «فرودگاه بینالمللی واشنگتن دالس» را عنوان کرد.
در همینباره علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در دیدار خود با «ژان مارک آیرو» وزیرخارجه فرانسه که سرخوش از رونق اقتصادی ایجاد شده در کشورش به واسطه معاملات مختلف با ایران مخصوصا در عرصه حملونقل، اخیرا در راس یک هیئت بلندپایه تجاری و اقتصادی وارد ایران شده است، گفت: «کشورهای حامی تروریستها در فهرست محدودیت صدور ویزای ترامپ قرار ندارند!»
این اقدام ترامپ سوای از سایر ابعاد حقوقی و بینالمللی که آنرا رد میکنند از جهت داخلی شاید به نوعی دوباره پشت پایی باشد به برجام که این روزها در شکنندهترین حالت خود به سر میبرد و این موضوع قطعا اقدامی مناسب و متقابل از طرف دستگاه دیپلماسی کشورمان که متاسفانه همواره در این موارد رویکردی انفعالی را در عمل انتخاب کرده است میطلبد.
حجتالاسلام علیرضا سلیمی عضو هیات رئیسه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در همینباره در مصاحبه خود با یکی از رسانهها اعلام کرد: « سرعت بخشی به فروپاشی امپراتوری فرسوده آمریکا، تنها هنر ترامپ با چنین اقداماتی است و در این میان هر چند برخی اقدامات مسئولان ارجمند قابل تقدیر است اما تاکنون پاسخی به این سوال داده نشده که آیا این اقدام و محدودسازی ویزا نقض برجام است یا خیر؟ اگر نقض بر جام محسوب می شود چرا قانون اقدام متقابل در خصوص نقض برجام عملیاتی نگردیده است؟ و آیا این بی عملی موجب تجری بیشتر دشمن حیله گر نخواهد شد زیرا تاکنون حداقل ۱۸ بار برجام توسط آنان نقض شده و عدم پاسخگویی متناسب صرفا مسیر را برای نقض های بعدی باز می کند.»
به عبارت دیگر اقدام اخیر ترامپ در جهت لغو روادید آمریکا برای اتباع ایران را میتوان از جهتی تیر خلاص بر پیکر نیمه جان توافقنامه هسته ای دانست و از طرف دیگر ضربه ای مهلک به وجهه بین المللی و داخلی دولتی دانست که با شعار عزت بخشیدن به پاسپورت مردم ایران آن هم با استفاده از روش اعتماد و نزدیکی به آمریکا به روی کار آمد که البته تنها راه کمتر کردن خسارت این اتفاق نیز همانا پاسخی مناسب و حساب شده از سوی دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم است که البته با مرور سوابق گذشته، این اقدام از سوی دولت بعید به نظر میرسد.
با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی راه دانا، تاریخ انتشار: 16 بهمن 1395، کد مطلب: 1027409:www. dana.ir