هر شهر از مجموعه از کارکردهای متفاوت فرهنگی، کالبدی، هویتی، اجتماعی، اقتصادی و غیره تشکیل شده است که در بحث مدیریت شهری توجه به تمامی حوزهها از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا در صورتی که یکی از این ارکان سست شود در کارکرد دیگر حوزه ها اخلال به وجود میآید و به همین دلیل است که در شهرسازی و برنامه ریزی شهری معاصر دیگر همچون گذشته به توسعه فیزیکی شهر توجه نمیشود بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد تاکید قرار میگیرد که نیازمند توسعه فرهنگی توسعه و اجتماعی است تا مقدمات اقتصاد پایدار در زیر لوای آنها فراهم شود.
به همین دلیل است که در کشورهای پیشرفته شهرداریها یکی از مهمترین متولیان فرهنگ هستند و وظیفه رسیدگی و توسعه کتابخانهها، فضاهای عمومی، فرهنگسراها، آموزش و پرورش و غیره را به دوش میکشند. و بدون شک پارلمان شهری به عنوان سیاستگذار نقش غیرقابل انکاری در توسعه فرهنگی شهرها ایفا میکنند.
اکنون که ما تجربه ی ۴ دوره از شورای اسلامی شهر را پشت سر گذاشتهایم، هرچند دوره به دوره مسیر رو به رشدی را طی کردیم و تجربیات بسیاری اندوختیم اما هنوز در ساختار پارلمان شهری کم و کاستی هایی دیده میشود که باید با شناسایی آنها سعی در رفع آنها کرد.
یکی از کمبودهایی که ما در دوران ۱۸ ساله شورا به خصوص در رشت با آن مواجه بودیم،تک ساحتی بودن نگاه شورا به شهر و کم توجهی به مقولات فرهنگی و اجتماعی بود.هرچند در دوره اول شورا شاهد یک سری مصوبات فرهنگی مقطعی بودیم اما متاسفانه تداوم نداشت و با پایان رسیدن عمر شورای اول تمام مصوبات و آن رویکرد به فراموشی سپرده شد.
متاسقانه این مسئله آفت مدیریت شهری ما است که رویکردها و سیاستها با تغییر افراد نیز تغییر میکند حاصل یک نوع عدم وجود ساختارمندی مدیریت شهری و مدیریت سلیقه ای است.بدین شکل که اگر در شورا، افرادی با تمایلات فرهنگی حضور داشته باشند، مقوله فرهنگ مورد توجه قرار میگیرد وگرنه به فراموشی سپرده میشود.در حالیکه فرهنگ یکی از ضروریات شهر برای دستیابی به توسعه به حساب میآید.
به عنوان نمونه در دور نخست شورا مصوباتی نظیر نامگذاری میادین به نام مفاخر شهر و ساخت سردیسهای آنان همچون میدان دکتر حشمت در قرق کارگزار که محل اعدامش بود به تصویب رسید و عملیاتی شد.در همان زمان شورا تصمیم گرفته بود فکری به حال مقبره دکتر حشمت در چله خانه کند و آرامگاهی برایش بسازد که متاسفانه به دلیل بی توجهی تبدیل به پاتوق معتادان یا ریختن زباله شده بود اما با وجود اینکه مصوبه احداث آرامگاه به تصویب شورای اول رسید، عمر دور اول شورا کفاف نداد و اعضای شورای دوم کار خود را با بی اعتنایی به مصوبات قبلی آغاز کردند تا این مسئله بیش از ۱۵ سال از خاطر برود و امروز مقبره یکی از سرشناس ترین چهره های تاریخی گیلان و نفر دوم نهضت آزادیخواه جنگل در گورستان غفلت و فراموشی ول شود .
در حالیکه اگر این ظرفیت را هرکجای دنیا یا هرکدام از شهرهای ما داشت اکنون به یکی از مراکز تاریخی گردشگری و موزهای با جذابیتهای تحقیقی و پژوهشی تبدیل شده بود اما به جرات میتوان گفت نود درصد مردم گیلان حتی از وجود آرامگاه دکتر حشمت و محل اعدام و دفن اواطلاعی ندارند.
بی دلیل نیست که شهر توسعه یافته ای مثل تبریز ۴۰۰ سال تاریخ مکتوب دارد و ما هنوز درگیر نقاط تاریک همین صدسال پیش هستیم.و به همین دلیل است که غالبا نهضت مشروطه را به نام تبریز میشناسند اما جز خود ما کسی اعتقاد ندارد که ما در جنبش مشروطه پیشگام بودیم.چون متاسفانه دغدغه ای وجود نداشت که ما حتی بعد از این همه سال صاحب یک موزه مشروطه شویم تا شهرهای دیگر از داشته هاو توانایی های ما استفاده نکند و ارزش،هویت و اعتبار ما که میتوانست به بهره وری اقتصادی ختم شود، حفظ شود.
اینکه اعضای شورای ما تخصص فرهنگی و هنری نداشته باشند نه عیب است و نه عجیب،بلکه نگاه بالا به پایین نسبت به جامعه و نخبگان فکری شهر عیب است.متاسفانه در اغلب موارد روحیهی شورایی در پارلمان شهری ما دیده نمیشود و بستر لازم برای مشارکت فراگیر و استفاده ازظرفیتهای فکری نخبگان نادیده گرفته می شود.مادامی که افراد بدون داشتن تخصص در حوزههای مربوطه و بدون بهره گیری از دانش افراد آگاه سیاستگذاری کنند همین میشود که مثلا طرح تبدیل تاریخی ترین بنای رشت با ویژگی های معماری منحصر به فرد وتولید بالای جذابیت گردشگری به درمانگاه در صحن شورا مطرح شود در حالیکه هنوز با وجود شعارهای فراوان رشت به عنوان خاستگاه تئاتر مدرن ایران صاحب موزه ی تئاتر نشده است که این موضوع میتواند به برند رشت اعتبار ببخشید و تولید گردشگر هدفمند برای رشت کند.
هرچند تئاتر تنها بخشی از تواناییهای فرهنگی شهر رشت است که میتواند بهرهوری اقتصادی داشته باشد.همینطور موسیقی محلی ما که دارای غنای بسیار و ویژگیهای منحصر به فرد است و از فرهنگ زندگی و کار ما سرچشمه میگیرد و دارای آئین های متنوع و بی بدیل است از دیگر ظرفیت هایی ست که میتواند مورد توجه گردشگران قرار بگیرد و رشت را به عنوان معدود شهر گردشگری فرهنگی ایران معرفی کند.
تازه به همه اینها نقاشی و هنرهای تجسمی را هم اضافه کنید.جالب است بدانید که بسیاری از نقاشان موج نو ایران که سرمنشا انقلاب در نقاشی معاصر بودند روزگاری در این استان و در این شهر میزیستند و کار میکردند.از این چهرهها آثاری ارزشمند و بیبدیل به جا مانده که روزگاری قرار بود تحت عنوان موزهی هنرهای معاصر ایران و گیلان در معرض دائمی دید عموم قرار گیرد اما متاسفانه افرادی آمدند و از این موضوع بهره برداریهای تبلیغاتی کردند تا مثل همیشه این بحث هم مثل باقی موارد به خاطرات و بایگانی تاریخ بپیوندد.در حالیکه فرض کنید اگر از تمام این ظرفیتهای فرهنگی و هنری رشت استفاده میشد، بواسطه آن صنعت گردشگری رشت تا چه حد میتوانست توسعه پیدا کند و دارای گردشگران خاص و هدفمند شود و متعاقب آن حضور این گردشگران با چه تاثیرات اقتصادی بر شهر همراه میشد.
بنابراین آنچه دارای اهمیت است حضور افرادی آگاه در بدنه پارلمان شهری است که روحیهی شورایی داشته باشند و ظرفیتها و نیازهای شهر را به درستی بشناسند و هدفی جز حراست و پاسداری از منافع عمومی نداشته باشند نه اینکه به جای بحث و گفتگو با نخبگان فکری شهر و شنیدن ایدهها و طرحهای شهروندان در حوزههای مختلف وقت شورا را با نزاع های سیاسی و اختلافات شخصی و جنجال آفرینی هدر دهند و منافع عمومی را قربانی بی تدبیری خود کنند.
با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی شعاع مشرق، تاریخ انتشار: 14 اردیبهشت 1396، کد مطلب: 54759، www.shoaemashregh.ir