سالهای جنگ، در هنگامهای که از پشت خاکریزها تسلیحات بیشتر کشورهای توسعه یافته به سمت مردم ایران نشانه گرفته میشد و کاشانه را بر سرشان آوار میکرد، موازنه حاکم بر مراوده ایران انقلابی و جامعه بینالملل ناموزونتر از آن به نظر میآمد که نخستوزیر یا رئیس جمهوری ایران به سخن گفتن از پشت تریبون سازمان ملل تمایلی داشته باشند.
با این حال تسری یافتن جنگ تا بمباران نفتکشهای ایرانی در سال 66 و جولان ناوگان جنگی امریکا در خلیج فارس سبب شد آیتالله خامنهای در قامت رئیس جمهوری وقت ایران به همراه هیأتی سه نفره در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل حضور یابد و در نطقی 90 دقیقهای با تمرکز بر لزوم اتحاد دولتهای جهان سوم و مقابله آنها با نظام سلطه از عملکرد سازمان ملل و شورای امنیت در حمایت از تجاوز عراق به خاک ایران انتقاد کند و برچیده شدن دو تبعیض ناروا در سازمان ملل یعنی حق وتو و عضویت دائم در شورای امنیت را خواستارشود.
پس از آن یک بار دیگر و برای یک دوره یازده ساله حضور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل به سطح شرکت کردن سفیر و نماینده دائم ایران در این نهاد بینالمللی تقلیل یافت.
آیتالله هاشمی رفسنجانی که در هشت سال نخست پس از پایان جنگ تحمیلی ریاست جمهوری ایران و ریاست مستقیم قوه اجرایی کشور را بر عهده داشت با وجود تأکید بر سیاست خارجی همکاریجویانه و تنشزدایانه در جهت سازندگی و توسعه اقتصادی، هیچ گاه در مجمع عمومی سازمان ملل حضور نیافت.
یک سال از هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و یازده سال از آخرین حضور مقام عالی دولت ایران در سازمان ملل گذشته بود که این طلسم با سفر رئیس دولت اصلاحات به نیویورک شکست؛ سفری که در تاب و تب سبوعیت طالبانها و ترکتازیشان در افغانستان انجام شد و اتمسفر حاکم بر آن بیشباهت به فضای تحت این سالهای خاورمیانه مبتلا به داعش نبود. این بود که رئیس جمهوری وقت ایران که اعلام کرده بود میخواهد «پیامرسان صلح برای ملتهای جهان»باشد با طرح «گفتوگوی تمدنها» در پس تریبون سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل ایستاد و در حالی که حذف حق تبعیضآمیز وتو، به رسمیت شناختن حق حاکمیت فلسطینیان بر سرزمینشان و همراهی همه کشورها در مبارزه با تروریسم را خواهان شد، اعلام کرد که سیاست خارجی دولتش بر اعتمادزایی و تشنجزدایی ابتنا دارد.
حاصل آن بود که پیشنهاد او مبنی بر نامگذاری سال 2001 از سوی سازمان ملل به نام سال گفتوگوی تمدنها با اکثریت آرا در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید و پس از آن بسیاری از کشورهای اروپایی با بازگرداندن سفرایشان به تهران زمینه ارتباط بیشتر خود با جمهوری اسلامی ایران را فراهم کردند. کشوری که در سالهای پس از انقلاب تاریخ سازش حضور کمرنگی در نهادهای بینالمللی داشت حال خود به واضع یک شیوه نوین در روابط بینالملل تبدیل شده بود.
وی یک بار دیگر در نخستین سال از دومین دوره بر عهده گرفتن مسئولیت قوه اجرایی در نشست سازمان ملل حضور یافت، نشستی که متأثر از حادثه تروریستی 11 سپتامبر در ماه آبان و با تأخیر برگزار شد و لاجرم اعلام تأسف از حادثه 11 سپتامبر، دعوت جهانیان به گفتوگو و دفاع دوباره از ایده گفتوگوی تمدنها در زمره محورهای مهم آن بود.
*8 حضور؛ هاله نور، صندلیهای خالی و باقی قضایا
محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری پیشین ایران نخستین رئیس دولتی بود که حضور در مجمع عمومی سازمان ملل را به برنامه معمول و هر ساله عالیترین مقام اجرایی کشور تبدیل کرد و در دو دوره ریاست جمهوری خود 8 بار به نیویورک سفر کرد، 8 سفر که حاشیههایش از متن پیشی میگرفت. او که سخنرانی هایش را همواره با قرائت دعای فرج آغاز میکرد، پس از نخستین سفر و در دیدار با یکی از مراجع قم از حس کردن هاله نور و قرار گرفتن در یک حصن هنگام سخنرانیاش در سازمان ملل یاد کرد، «هاله نور»ی که در سالهای بعد و تاکنون به استعارهای برای نقد مواضع گاه غلوآمیز رئیس دولت پیشین تبدیل شده است. اما فارغ از این ماجرا تأکید بر حق ایران در استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای در کنار طرح مباحث جنجال برانگیزی همچون نفی هولوکاست از جمله موضوعاتی بود که در سخنرانی احمدینژاد تکرار میشد و البته ناگفته پیدا بود که موضعگیری علیه هولوکاست در کنار دکترین مدیریت جهانی احمدینژاد از جمله مسائلی بود که بر واکنش منفی کشورهای غربی و پیچیدگی پرونده هستهای ایران میافزود.
حواشی سخنرانی احمدینژاد در دانشگاه کلمبیا در سال 86، اعتراض و مخالفت سناتورهای امریکا با بازدید رئیس دولت ایران از محل حادثه تروریستی 11 سپتامبر در سال 87 و در شرایطی که او دولت امریکا را مسبب این حادثه دانسته بود و نیز ترک سالن سخنرانی از سوی مقامات کشورهای مختلف از جمله حواشی این سفرها بود. اجتناب از حضور در سخنرانی احمدینژاد که به نوعی موضعگیری کشورها نسبت به ایدههای او و مسائل داخلی ایران بود تا به آنجا رسید که در پنجمین سخنرانی او 145 کشور از مجموع 193 عضو سازمان ملل سالن سخنرانی را ترک کردند.
رئیس دولت پیشین ایران پیشنهادهایی همچون اعلام سال 2011 به عنوان «سال خلع سلاح اتمی و انرژی هستهای برای همه و سلاح هستهای برای هیچ کس» و نیز تشکیل کمیته حقیقت یاب برای بررسی حادثه 11 سپتامبر نیز مطرح کرد که در فضای متشنج رابطه دولت ایران با جامعه جهانی در همان حدود سخنرانی باقی ماند و به رأی گذاشته نشد.
سفرهای احمدینژاد در دو سال پایانی اما بیش از آنکه در خارج از ایران حاشیه بسازد در داخل کشور حاشیه ساز شد. هیأت همراه رئیس جمهوری که در فهرست بلندبالای آن نام تعداد قابل توجهی از بستگان رئیس جمهوری و معاونان و مشاوران او قرار داشت و افشای آن و طرح سؤال از سوی نمایندگان مانع آن نشد که او در آخرین سفرش به سازمان ملل از به همراه بردن 140 نفر و هزینه یک میلیارد و ۲۲۵ میلیون تومانی اقامت در یکی از هتلهای منهتن خودداری کند. اقدامی که در شرایط بحرانی کشور تحریم شده و گریبانگیر با مشکلات ارزی اعتراضهای متعددی به همراه داشت.
* حضور روحانی، بازسازی یک تصویر
پنجمین مقام عالی اجرایی ایران به عنوان رئیس یازدهمین دولت جمهوری اسلامی در دو سال گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت جست، حضوری که متأثر از فضای مثبت داخلی ایجاد شده در انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد 92 و نیز رویکرد اعتدالگرای رئیس جمهوری منتخب آن با استقبال کشورهای عضو سازمان ملل نیز مواجه شد.
روحانی هم همچون مقامات پیشین مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران را نسبت به موضوعات مختلف از جمله موضوعات مرتبط با سوریه، فلسطین، رژیم اسرائیل و پرونده هستهای مطرح کرد اما زاویه ورود او به بحث که مؤید سیاست خارجی مبتنی بر رویکرد تنشزدایی و تعامل بود سبب شد بجز اسرائیل مقامات یا نمایندگان همه کشورهای عضو پای شنیدن سخنرانی او نشستند بلکه پس از کلام پایانی او به تشویقی ممتد پرداختند و همچنین پیشنهاد رئیس جمهوری ایران را با عنوان طرح «جهان عاری از خشونت و افراطی گری» با اکثریت آرا به تصویب رساندند.
حسن روحانی در نخستین حضور خود در سازمان ملل خطاب به کشورهای عضو اعلام کرد که «جمهوری اسلامی ایران ضمن پافشاری بر اعمال حقوق خود و ضرورت احترام و همکاری بینالمللی در اعمال این حقوق، آماده گفتوگوهای بدون تأخیر برای اعتمادسازی متقابل و رفع دوسویه ابهامات از طریق شفافیت کامل است» و این موضع نقطه عزیمت او برای ترمیم تصویر رابطه ایران با جامعه جهانی بود و با استقبال سران کشورهای مختلف از دیدار و گفتوگو با رئیس جمهوری ایران پاسخ گرفت. روحانی در نخستین سفر خود با مقامات 13 کشور و نیز مسئولان بلند پایه پنج نهاد بینالمللی دیدار و گفتوگو کرد. دیدار با «فرانسوا اولاند» رئیس جمهوری فرانسه به عنوان نخستین دیدار دو مقام عالی رتبه ایرانی و فرانسوی از سال 2005 به بعد یکی از مهمترین این دیدارها بود.
* یک تماس و یک دیدار حاشیه ساز
دو سفر حسن روحانی به مقر سازمان ملل در نیویورک دو حاشیه داشت که بازتاب گسترده در رسانههای جهان پیدا کرد. نخستین این اتفاقها با تماس تلفنی کوتاه رؤسای جمهوری ایران و امریکا در آخرین ساعات حضور روحانی در نیویورک بود.
این در حالی بود که پیش از سفر و در طول آن دوربین رسانهها و گمانهزنی کارشناسان حتی دیداری کوتاه و غیر منتظره در حاشیه ضیافت دبیرکل سازمان ملل را انتظار میکشید. اما هیأت ایرانی از حضور در این ضیافت صرفنظر کرد و در نهایت باراک اوباما تنها موفق شد با هماهنگی وزیران خارجه ایران و امریکا برای مکالمهای کوتاه و تاریخی اقدام کند.
تأکید طرفین بر اراده سیاسی برای حل سریع مسأله هستهای و نیز برخی مسائل منطقهای در این گفتوگو مطرح شد و به سرعت آن را به خبر اول رسانههای بینالمللی تبدیل کرد زیرا آنها برای ثبت و انتشار چنین خبری بیش از 35 سال انتظار کشیده بودند.
اتفاق غافلگیرکننده دیگر در دومین سفر روحانی به نیویورک رخ داد. رئیس جمهوری ایران و نخستوزیر انگلیس به عنوان عالیترین مقامات اجرایی دو کشور پس از 35 سال با یکدیگر دیدار و گفتوگو کردند. این دیدار در شرایطی که ایران و 1+5 پس از توافق مقدماتی ژنو در تلاش برای دستیابی به توافق هستهای نهایی بودند، اهمیتی دو چندان داشت. روند مثبت مذاکرات به نحو چشمگیری بر حضور ایران در سازمان ملل و تعامل هیأت ایرانی با هیأتهای حاضر از دیگر کشورها تأثیر داشت. همانطور که رئیس جمهوری ایران از این فرصت برای گفتوگو با مقامات اغلب کشورهای طرف مذاکره هستهای و تأثیرگذاری بر دیدگاه آنها نسبت به فعالیت صلحآمیز هستهای ایران بهره گرفت.
با اندكي اضافات و تلخيص بر گرفته از روزنامه ايران سال بيست و يكم شماره 6035 ، 1 مهر 1394 ، صفحه 21 .