پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۲۰۳۴۲
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۴
سیاست خارجی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی روزهای پرفراز و نشیبی را از سرگذرانده است؛ دورانی که سفارت امریکا در تهران به اشغال دانشجویان انقلابی درآمد و رابطه تهران و واشنگتن را بحرانی کرد تا زمانی که چالش هسته‌ای با قدرت های بزرگ قریب به 12 سال در کانون روابط کج دار و مریز جهان با ایران نشست.

شعار سال: سیاست خارجی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی روزهای پرفراز و نشیبی را از سرگذرانده است؛ دورانی که سفارت امریکا در تهران به اشغال دانشجویان انقلابی درآمد و رابطه تهران و واشنگتن را بحرانی کرد تا زمانی که چالش هسته‌ای با قدرت های بزرگ قریب به 12 سال در کانون روابط کج دار و مریز جهان با ایران نشست. سیاست خارجی در این تلاطم 38 ساله در مسیر گفتمان‌های واقع بینانه دولت سازندگی، آرمان گرایانه دولت اصلاحات و شعاری دولت احمدی‌نژاد برای ایجاد توازن بین قدرت‌های بزرگ یا همکاری با یکی علیه دیگری جریان داشته است. این در حالی بود که اختلاف بر سر برنامه هسته‌ای ایران به نقطه جوش این مناسبات پر افت و خیز بدل شد تا دست کم سایر موضوعات اختلافی برای یک دهه حاشیه نشین شود، اما این دور بدبینی پاگرفته در روابط ایران و جهان غرب که تحت تأثیر سیاست ایران هراسی امریکا بر دشواری‌های حل سوءتفاهم هسته‌ای افزوده بود با کلید تدبیر دولت یازدهم از شتاب افتاد. رخدادی که اگرچه به حال مناسبات ایران و امریکا به دلیل اختلافات ریشه دار تاریخی فایده‌ای نداشت و از دشمنی‌ها نکاست اما ایران و اروپا را وارد عصر جدیدی از مناسبات کرد؛ عصری که حالا جهان با پیروزی دونالد ترامپ در امریکا و پیام‌های معنادار و خطرناک او به حامیان صلح و گفت‌و‌گو در معرض تهدیداتی جدی قرار گرفته است... درباره این فراز و فرودهای تاریخی در نشستی با دکتر حسین واله، استاد دانشگاه شهید بهشتی و دکتر ابراهیم متقی، استاد بین‌الملل دانشگاه تهران به بحث و گفت‌و‌گو نشستیم که در ادامه از نظر می‌گذرد؛

انقلاب سال 57 ماهیت متفاوتی از سایر انقلاب‌ها داشت... آیا این تفاوت ها در دیپلماسی هم نمود پیدا کرد؟ و اساساً در سیاست خارجی چه بازتابی داشت؟

متقی: دیپلماسی ایران بویژه در روزهای آغاز شکل‌گیری انقلاب دارای نشانه‌های تناقض نما در حوزه سیاست داخلی بود. عمر وزیر خارجه دولت موقت بسیار محدود بود؛ در همان دوران هم تضادهای زیادی بین کارگزاران و مسئولان سیاست خارجی ایران به وجود آمده بود. از بهمن 57 تا سال 59 به مدت دو سال چهار نفر تصدی حوزه سیاست خارجی ایران را عهده دار شدند. به این ترتیب از منظر ساختاری فضای ناپایداری که مبتنی بر دیدگاه های متفاوت کارگزاران سیاست خارجی ایران بود، بر کشور حاکم شده بود. در دوره دولت موقت بحث صدور انقلاب در دستور کار قرار داشت. بازرگان به این موضوع توجه داشت که صدور انقلاب لازم و اجتناب‌ناپذیر است اما فرآیندش باید به گونه‌ای باشد که با به وجود آوردن زمینه‌های پذیرش و الهام پذیری، مطلوبیت یک نظام و جامعه نمونه را به وجود آورد. در همان دوران نگاه های متفاوتی از سوی افرادی خارج از دولت وجود داشت که صدور انقلاب را بر اساس یک انگاره مکانیکی تحلیل می‌کردند. موضوع دیگر بحث نگاه به جهان غرب و جهان سوسیالیست بود. در مراحل آغازین انقلاب، این نگاه وجود داشت که با امریکا و جهان غرب می‌توان کار کرد.

این نگاه غالب دولت بود یا حاکمیت؟

متقی: نگاه غالب در کشور معتقد بود که امکان همکاری با امریکا و جهان غرب وجود دارد؛ نگاه حاکمیتی که در ایران شکل گرفته بود.

یعنی غالب مسئولان معتقد بودند که می‌توان با امریکا رابطه داشت؟

متقی: بله مقا م های عالیه کشور معتقد به ارتباط با امریکا بودند اما بتدریج که فضای جامعه رادیکالیزه شد، به همان اندازه هم روندهای سیاست خارجی رادیکالیزه شد. به هیچ وجه در روزها و ماه های اولیه انقلاب این ذهنیت وجود نداشت که ایران و امریکا درگیر شوند حتی امریکا «ریچار دکاتم» را به‌عنوان سفیر جدیدش معرفی کرد و جالب اینجاست که دولت موقت کاتم را فقط به این دلیل که دارای سابقه امنیتی بود، نپذیرفت.

نپذیرفتن «کاتم» تصمیم دولت موقت بود یا حاصل نظرات و فشار گروه های خارج از دولت؟

متقی: فکر می‌کنم خود دولت موقت آن زمان می‌توانست تصمیم‌گیری کند. البته حوزه سیاست خارجی دولت موقت هم یک تضادهایی با شورای انقلاب داشت. مثلاً نماینده ایران در سازمان ملل فردی به نام روحانی بود که تحت تأثیر فشارهای ابراهیم یزدی انتخاب شده بود. نخستین حوزه‌های اختلاف نظر نهضت آزادی و جبهه ملی که ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتند و با همدیگر کار می‌کردند، درباره این بود که در زمینه سیاست خارجی چه ساختار و سازمانی را باید شکل داد. در آن مقطع، ابراهیم یزدی رادیکال‌تر از کریم سنجابی (وزیر امور خارجه در دولت موقت مهدی بازرگان) به حساب می‌آمد اما روندهای سیاست خارجی ایران به گونه‌ای تدریجی رادیکال شد یعنی هرچقدر ساخت داخلی به سمت رادیکال شدن رفت، آثار آن در حوزه بیرونی هم انعکاس پیدا کرد اما بحث «نه شرقی، نه غربی» یک امر

پذیرفته شده در تاریخ ایران بود که شاید قبل ازآن نخستین بار از سوی شهید مدرس مطرح شده بود که مفهوم موازنه عدمی را مطرح می‌کرد. بعد از مرحوم مدرس، دکتر مصدق سیاست موازنه منفی را در پیش گرفت اما سیاست موازنه عدمی و موازنه منفی مبتنی بر انگاره‌های رادیکال و انقلابی نبود به این دلیل که محوریت ذهنی در ابتدای انقلاب بر این امر قرار داشت که ایران به قدرت های بزرگ نیازی ندارد و به آنها هم اجازه نمی‌دهد که امتیازات ویژه در داخل کشور به دست آورند.

یعنی این شعار تهاجمی نبود؟

متقی: این سیاست، واکنشی در برابر الگوی بازی بزرگی بود که انگلیس و روسیه در قرن 19 و اوایل قرن 20 در ایران پیگیری می‌کردند. در شرایط آغازین انقلاب اسلامی که هم ایدئولوژیک بود و هم انگاره‌های ژئوپلیتیک داشت، «سیاست نه شرقی، نه غربی» به معنای نفی دخالت قدرت‌های بزرگ در داخل نبود بلکه مشروعیت اداره امور جهانی توسط قدرت های بزرگ مورد انتقاد جدی قرار می‌گرفت که می‌توان این مسأله را به‌عنوان محور سیاست خارجی ایران و مرکز جهت‌گیری سیاست خارجی آن تلقی کرد. نقش ملی سیاست خارجی ایران که مبتنی بر دیپلماسی است باید بر اساس این جهت‌گیری شکل می‌گرفت. بر همین اساس است که هنوز سیاست نه شرقی و نه غربی بر سردر دیوار وزارت خارجه ایران نقش بسته است زیرا در بطن خود یک نوع فلسفه جهانی دارد و یک انگاره فراتر از روابط خارجی و دیپلماتیک عادی را منعکس می‌کند.

به موضع دولت بازرگان درباره امریکا اشاره داشتید... شورای انقلاب در آن مقطع (سال‌های 57 و 58) نسبت به این موضوع چه نظری داشت؟

متقی: شورای انقلاب هم نقش مجلس را داشت و هم یک نوع نقش وتویی و نظارتی ایفا می‌کرد. ارتباط این شورا تا مهر 1358 با دولت موقت همکاری جویانه بود.

آیا درباره امریکا هم اشتراک نظر وجود داشت؟

متقی: بله؛ به طور کلی در زمینه روابط خارجی و نوع نگاهی که به دولت امریکا وجود داشت هم نظری وجود داشت. بر اساس اسناد اشغال سفارت امریکا، هیچ انگاره‌ای وجود ندارد که نشان دهد این دو حوزه جناحی در ایران درباره امریکا اختلاف نظر داشته باشند. البته جیمز بیل در کتاب عقاب و شیرش، علت این مسأله را ناکارآمدی دیپلمات های امریکایی می‌داند و می‌گوید دیپلمات های امریکایی دچار اشتباهات تحلیلی شدند.

آقای واله به این موضوع اشاره شد که در اوایل انقلاب نوع نگاه حاکمیت ایران غرب ستیز نبوده است و شورای انقلاب (تا مهر 58) چنین تفکری نداشتند.

واله: باید دیپلماسی ایران بعد از انقلاب را به سه دوره تقسیم کرد؛ دوره انقلاب، دوره جنگ و دوره بعد از جنگ. ابتدای انقلاب، شرایط انقلابی حاکم بود و سازوکارهای رسمی و مؤسسات موجود از کار افتاده بود و هرج و مرج در تصمیم گیری‌ها وجود داشت. در حوزه دیپلماسی هم این آشفتگی حاکم بود. تلاش رهبر انقلاب معطوف به سازمان دادن یک نظام جدید بود. این بحث مطرح نبود که با امریکا چه باید کرد. در مورد سایر کشورها هم دیدگاه خاصی وجود نداشت حتی کسانی که در این زمینه سؤال هایی داشتند پاسخی نمی‌یافتند چون اهمیت سؤالشان درک نمی‌شد.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه ایران، تاریخ انتشار -، کد مطلب: 406406، www.iran-newspaper.com


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین