شعار سال: تلگرام فیلتر شد، بیآنکه جامعه این تصمیم را پذیرفته یا با آن همراهی کامل داشته باشد. با محمدامین قانعی راد جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره گفتوگو کردیم که تلگرام چه پیامدهای اجتماعی و سیاسی داشت و نبود این پیام رسان، به نوبه خود چه پیامدی بهدنبال دارد؟ او تلگرام را زمینهای کارا برای گفتوگو و مدارا میدانست و معتقد بود تصمیم به فیلترکردن، بدون توجه به این ظرفیتها و براساس نگاه امنیتی و برای پاسخ به بخشهایی از عرصه قدرت که مخالف این فضای آزاد بودند، صورت گرفت. این گفتوگو را بخوانید.
بهعنوان یک جامعه شناس بفرمایید چه پیامدهای اجتماعی برای فیلترینگ تلگرام متصور میتوان بود؟
پیش از بحث درباره پیامد فیلترشدن، باید ببینیم از نظر سیاسی یا اجتماعی تلگرام چه پیامدی برای جامعه ما دارد که در نبود این پیامرسان، این ظرفیت را در اختیار نخواهیم داشت. تا زمان فعال بودن تلگرام، میدیدیم که هنگام بروز مسائل مختلف در کشور که برخی حاد، تند و ناراحتکننده بودند، واکنشهای عاطفی بسیاری در میان شهروندان ایجاد میشد، بحثهای زیادی را برمیانگیخت و نگرانیهای زیادی ایجاد میکرد. دولت یا نظام معمولاً توجه چندانی به این واکنشها و نگرانیها نمیکرد، برای همین درباره آن رویدادهای حاد اطلاعرسانی چندانی نمیشد تا مردم دریابند که اوضاع بواقع چگونه هست و چگونه نیست. در غیاب این اطلاعرسانی رسمی، خود مردم در گروهها یا کانالهای تلگرامی درباره آن مسأله با هم بحث و گفتوگو میکردند. با این بحثها میدیدیم که بتدریج و با گذشت زمان، از بار عاطفی حادثه کاسته میشد، افکار عمومی به نحوی یکدیگر را متقاعد میکردند و یک نوع آرامسازی اتفاق میافتاد. مردم باهم بحث میکردند، اطلاعات را رد و بدل و تجزیه و تحلیل میکردند. اگر پدیده در ابتدا خود را به صورت یک فاجعه نشان میداد، افراد هنگام گفتوگو ابعاد دیگر مسأله را به هم نشان میدادند و میگفتند این مسأله، غیر از بعد فاجعه بودنش، بعد دیگری هم دارد و این امکان هم وجود دارد که فلان طور نباشد. در این بحثها، مردم از یکدیگر مستندات میخواستند و بحث میکردند. این شرایط باعث میشد به جای آنکه آن مسأله بغرنجتر، پیچیده تر و دشوارتر شود، به آن پر و بال داده و تراژیکتر شود، کم کم به یک پدیده عادی تبدیل میشد تا جایی که میدیدیم حتی برای آن طنز ساخته میشد. به این ترتیب، شبکه اجتماعی مانند تلگرام، یک نوع هاضمهای را ایجاد میکرد که مطابق آن حوادث اجتماعی هضمناپذیر بتدریج به نحوی هضم میشدند.
قطعاً منظور شما حوادثی است که دستگاههای خبری رسمی و تبلیغاتی ما اشارهای به آنها نمیکنند یا اخبار و تحلیلهای یکجانبه منتشر میکنند؟
منظور رویدادهایی است که سازمانهای خبری و رسانههای رسمی، یا درباره آن صحبت نمیکردند یا اطلاعاتی درباره آن به مردم نمیدادند و همواره این خود مردم بوده و هستند که درباره این مسأله صحبت میکنند. ضمن اینکه در این موارد، در وهله اول مردم از این دست حوادث نگران هستند و اتفاقاً چون حاکمیت فکر میکند این حوادث نگرانکننده است درباره آن حرف نمیزند. برای همین یک نوع سکوت خبری درباره آن رواج دارد یا درنهایت دو سه خبر رسمی منتشر میشود و پس از آن، انقطاع حاصل میشود. اما نگرانی مردم با این دو خبر رفع نمیشود و این اخبار متقاعدکننده نیستند. در این هنگام مباحثاتی در شبکههای اجتماعی میان کسانی صورت میگیرد که یکدیگر را میشناختند و این شناخت باعث میشد نتوانند هر حرفی را به زبان بیاورند، بهعبارت دیگر، اساساً نمیتوانستند حرفهای بیپایه بزنند و سعی میکردند با سخنان مستدل یکدیگر را اقناع کنند. برخلاف نگرش اولیه مسئولان که اگر درباره مسألهای گفتوگو شود، مشکلی ایجاد میشود و فلذا باید سکوت کرد، درعمل میدیدیم که نه از طریق سکوت، بلکه از طریق گفتوگو، هم راهگشایی میشد، هم نگرانیها کاهش مییافت و هم فضای عاطفی آرام میشد و بعد از دو سه روز آرامشی در جامعه ایجاد میشد و در بحثهای آنان هیجان دیده نمیشد و به سمت یک منطق کشیده میشدند. مجموع این شرایط به این معنی است که وقتی تصمیم به حذف و فیلتر تلگرام گرفته شد، باید به این مسائل هم فکر کرد. به این ترتیب فیلترینگ تلگرام بهمعنای سکوت در بسیاری از موارد و حوادث است که حاکمیت و دولت فکر میکنند نباید درباره آنها حرف زد.
پیامد این سکوت چیست؟
باید جور دیگری به این پرسش شما پاسخ داد. اساساً تحقق این سکوت ممکن نیست. زیرا مردم در نهایت راهی را خواهند یافت تا این سکوت را بشکنند. بالاخره مردم خلاقیتهایی دارند و مسیرهایی را جست و جو میکنند تا بتوانند درباره مسائل مختلف حرف بزنند. حال، یا آن راهها برای گفتوگو را پیدا میکنند یا اینکه مسائل بهصورت شایعههای سنگین مطرح خواهد شد که دیگر جایی برای گفتوگو و تجزیه و تحلیل آنها وجود نخواهد داشت. پیش از این، وقتی شایعهای در فضای مجازی مطرح می شد، دیگران درباره آن حرف میزدند و سند میخواستند و در نهایت ثابت میکردند که شایعه دروغ است یا به این ابعادی که مطرح میشود نیست، اما وقتی فضایی نیست که درباره شایعه حرف زده شود، طبیعتاً حرفهایی زده خواهد شد که ممکن است آن حرفها متضمن اتهامات سنگین به افراد و نهادهای رسمی کشور باشد که این امر به نوبه خود روز به روز فضای اجتماعی را آلوده تر کرده و بدبینی اجتماعی را افزایش میدهد. زیرا شایعه زمانی گسترش مییابد که امکان گفتوگو بویژه گفتوگوی انتقادی درباره آن وجود نداشته باشد و نتوان آن مسأله را تجزیه و تحلیل کرد.
با توجه به سویههای مثبت وجود فضای مجازی، تصمیم برای فیلترکردن با چه ذهنیتی اتخاذ میشود؟ با وجود نگاه جامعه شناسانی چون شما، چه جامعه شناسانی به حاکمیت مشاوره میدهند؟ برپایه چه بینشی تصمیم گرفته میشود که مجرای تنفسی جامعه این گونه بهصورت دستوری از دسترس خارج شود؟
مجرای تنفسی، عبارت مناسبی است که برای این مسأله بهکار بردید. سعی داشتم این عبارت را به کار نبرم، اما به یک معنا فضای مجازی اتفاقاً چنین کارکردی داشت. زیرا در این فضا افراد خود را تخلیه میکردند و نوعی سوپاپ اطمینان محسوب میشد. به قول عامه، افراد با بیان چهارحرف، سبک میشدند و این سبک شدنها چه بسا مانع اقدامات حادتری از سوی افراد میشد. اما علاوه بر این رخدادهایی که به وقوع میپیوست، مطالبات آرام آرام در یک فضای عقلانی بیان میشد و بسیاری از مسائل تبیین و روشن میشد. بنابراین یک بعد، تبیین مسائل و بعد دیگر عاطفی و تخلیه شدن است. اما اینکه میگویید جامعه شناسانی باید در ارتباط با حاکمیت باشند و برای تصمیماتی از این دست به آنان مشاوره بدهند، لابد چنین کارشناسانی را در اختیار ندارند، درعین اینکه دلایلی وجود دارد که شبکههای اجتماعی عملکردهای دیگری هم دارند، مثلاً نظام را نقد میکنند و گاهی نیز شاید حرفهای رادیکال میزنند. به نظر میرسد نظر حاکمیت بیشتر معطوف به این حوزه یعنی نظرات رادیکال در گوشه و کنار فضای مجازی است و نگران این امر هستند، حال آنکه باید کارکردهای آشکار و پنهان، کارکردهای خواسته و ناخواسته فضای مجازی بهصورت یک مجموعه، تحلیل و ارزیابی شده و سپس تصمیمگیری شود، نه اینکه به صورت بخشی و آن هم بخش بسیار کوچکی ملاک شود. در بسیاری از موارد اساساً میبینیم که یک سیستم و یک شبکه اجتماعی کارکردهایی دارد که انتظارش را نداریم و برای آن برنامهریزی نکردیم. به همین دلیل است که فناوریها در فرهنگ مصرف، تغییر ماهیت میدهند و استحاله پیدا میکنند. بهعنوان مثال گفته میشد در سالهای نخست ابداع، تلفن ابزاری برای ارتباط مقامهای دولتی و تجار بود، اما در ادامه ابزاری برای ارتباط زنان خانه دار و تعامل آنان هم شد. این نشان میدهد که فناوریها در ضمن تحول، کارکردهای جدیدی مییابند. منظور این است که گاهی تعبیر تهدیدآمیز از یک فناوری ارائه میکنیم، اما در ادامه میبینیم که طی یک فرآیند، اتفاقاً برای جامعه فرصت ایجاد میکند. این نکتهای است که باید به آن توجه شود.
یکی از انتظارات و برنامههای حاکمیت از فیلترینگ، سوق دادن مردم بهسمت رسانههای رسمی و پیام رسانهای داخلی است. آیا تصمیم به فیلتر تلگرام، آن هم به این صورت، این هدف را محقق میکند؟
رسانههای رسمی تاحد زیادی نفوذ خود را از دست دادهاند و شبکههای اجتماعی و برخی کانالهای تلگرامی نقش زیادی در آگاه کردن و توسعه آگاهیهای اجتماعی و اقتصادی داشتند. تحلیلهای ارائه شده در این فضا، بسیار خوانده میشد. افرادی را میشناختم که سالها کتاب و حتی روزنامه نمیخواندند، اما در ارتباط با شبکههای اجتماعی به ناچار به این سمت کشیده شدند که تحلیلها را بخوانند. اما اکنون هم خوانندگان و هم نویسندگان از این فضا محروم میشوند. ما در سالهای اخیر شاهد ظهور نویسندگان زیادی بودیم. افراد زیادی کانال تلگرام داشتند و تولیدکننده متن بودند؛ ولو اینکه متنها همه علمی نباشد یا تولید زیاد متن از سوی کسانی باشد که مهارت دانشی بالایی نداشته باشند، اما این افراد بتدریج در حال رشد و پرورش بودند. مطالب هرچه بود، افراد در حال تمرین نوشتن و فکر کردن بودند. بهعبارت دیگر، شبکههای اجتماعی، خواسته یا ناخواسته درحال پرورش نسل نویسنده، تحلیلگر و متفکر بودند. علاوه بر اینها، بتدریج شاهد تربیت نسل پر ادعای پر حرف تندخویی بودیم که تا دو سال پیش در واکنش به هر نقدی، فقط تندخویی میکردند و هیچ نقدی را بر نمیتابیدند. اما کسانی که تا دو سال پیش در واکنش به هر نقدی اتهام میزدند و مدارا نکردن از خود نشان میدادند و مثلاً از گروه تلگرامی خارج میشدند و میگفتند به ما توهین شده است، در دورههای اخیر میدیدیم که این افراد هنگام بحث در شبکههای اجتماعی دیگر آن تعصبها، موضع گیریهای غیر اخلاقی و تند را از خود بروز نمیدهند و این یعنی شبکههای اجتماعی جایی برای تمرین گفتوگو بودند، بویژه اینکه ما در فضای واقعی، گفتوگو و رعایت اخلاق هنگام گفتوگو را تمرین نکردیم. اما این شبکهها در عمل تا حد زیادی این کمبود را برطرف کرد.
اکنون با مسدودکردن این فضا و امکان چه اتفاقی میافتد؟
باید درباره پیامدهای احتمالی فیلترینگ فکر کرد. اما در یک عبارت، میتوان گفت همه محسناتی که درباره آن فضای ارتباطی برشمردیم، با مسدودکردن آن، دیگر در اختیار جامعه نخواهد بود و مسائل بار دیگر به روال سابق باز خواهد گشت.
شما در چند روز گذشته که تلگرام فیلتر شد، چه واکنشهایی را رصد کردید؟
آنچه من دیدم، نوعی حالت انتظار خوشبینانه برای رفع فیلترینگ بود. یعنی مردم هنوز منتظرند این مسأله حل شود، آنان میگویند مسأله بزرگی نیست، یا خود نظام حل میکند یا ما با استفاده از فناوریهای ضدفیلترینگ از آن عبور میکنیم. به عبارت دیگر مردم چندان فکر نکردند که فاجعهای اتفاق افتاده است. آنان با تکیه بر تجارب فیلترینگهای گذشته فکر میکنند این مسأله هم به نحوی حل خواهد شد و از آن عبور خواهند کرد. بسیاری هم به واکنش دولت امید بستهاند که دولت میانجیگری کند.
شما در یکی از سخنرانیهای سال 96 خود گفتید که انگار نظام اجتماعی ما سوراخ است؛ یعنی فشارهای زیادی به نظام وارد میشود، اما این فشارها بیآنکه نتیجهای داشته باشد، در نهایت تخلیه میشود. میخواهم بپرسم چرا تصمیماتی مانند مسدود کردن تلگرام، بارها تکرار میشود و آزموده را میآزماییم؟
سیستم فکر میکند باید در مقابل این مسائل واکنش نشان بدهد. زیرا با فیلترینگ وجدان گروههایی که از این آزادیها جریحه دار میشوند، آرام میشود. در زمینه ماهواره هم مسأله این بود که برخی نمیتوانستند آزادی سبکهای مختلف زندگی را ببینند و این مسأله آنان را آزار میداد. به همین دلیل گاهی میبینیم که برای آرام کردن این قشر، برخوردهای نمایشی با ماهواره میشود. ضمن اینکه معمولاً نگاه سیستم نسبت به مقولههای فناورانه، امنیتی است که بتدریج ناکارآیی این نگاه امنیتی خود را نشان میدهد. اما این نگاه کسانی که در این سیستم بخشی از قدرت را در اختیار دارند، اعم از بخشی از روحانیت، علما، بخشی از نمایندگان مجلس یا نیروهای اصولگرا، گروههای مذهبی، ائمه جمعه را راضی میکند. میدیدیم که ائمه جمعه بارها و بارها گفتند تلگرام فلان و بهمان است، سیستم تا چه زمانی میتواند در مقابل اینها واکنش نشان ندهد؟ اینان که نقش بالایی هم در حاکمیت دارند، مطالباتی دارند که حاکمیت فکر میکند باید به مطالبات آنان پاسخ بدهد. ضمن اینکه در این مسیر رویهای انتخاب میشود که خودشان هم میدانند این رویه کارآیی ندارد، اما برای آن اقشار، آرامش بخش است. از این سو، تصمیم به فیلترکردن باعث میشود استفادهکنندگان از این فضاها به احتیاط بیشتری واداشته شوند و کنترل پذیرتر شوند. به همین دلیل سیستم از این ابزارها استفاده میکند، اما در نهایت این اقدامات پاسخگو نیست. زیرا ما در توسعه، به مسیری افتادهایم که بستن فضاهای ارتباطی جواب نمیدهد، اما گاهی کارکردهای جانبی و سیاسی دارد و به قول برخی، مصرف داخلی یا گاهی مصرف خارجی هم دارد. تصمیم به فیلترینگ را باید در این چارچوب تحلیل کرد.
پرسش آخر؛ اشاره کردید که تلگرام خواسته و ناخواسته ما را بهسمت گفتوگو، تحمل پذیری، نقد و کاستن از بار عاطفی سوق داد. با فیلتر، این مسیر متوقف میشود یا جامعه ما راه گفتوگو و مدارا را ادامه میدهد؟
برای تحقق گفتوگو و تداوم این مسیر، نیازمند فضاهایی هستیم. در ایران، فضای جمعی در مکانهای واقعی برای گفتوگو بسیار ضعیف و اغلب موقتی است و این باعث کاهش مهارتهای گفتوگو و ارتباط میشود. مردم هم گرفتار مسائل مختلف زندگی خود هستند که فرصت حضور در این فضاهای واقعی را ندارند. خوبی تلگرام همین بود که در میانه چنین درگیری هایی، مردم با حضور در تلگرام به سهولت در گفتوگوها مشارکت میکردند، با هم حرف میزدند و شاید بار اول یا دوم به هم تهاجم کنند و اخلاق را نادیده بگیرند، اما بتدریج هم را میشناسند و تفاهمی میان آنان پیدا میشود. این یک نوع تمرین مهارتهای ارتباطی بود که فضای تلگرام امکان آن را فراهم کرد. اما اگر این فضا نباشد، چطور میتوان تمرین آن مهارتها را ادامه داد؟ در این شرایط یا به فضای واقعی نیازمندیم که در این باره مشکل داریم، یا اینکه شبکههای اجتماعی تداوم یابد؛ یا اینکه شبکههای جدید جایگزین شبکههای قدیم مانند تلگرام شود. حالا هم برخی کاربران به کوچ کردن به فضای جدید فکر میکنند، برخی هم تلگرام را نگه خواهند داشت. در پاسخ به شما، معتقدم این استمرار بستگی به فضایی دارد که در آینده جایگزین تلگرام خواهد شد؛ و این فضا - مناسب بودن یا نامناسب بودن آن- مشخص میکند که در تمرین مهارتهای ارتباطی دچار زوال خواهیم شد یا این مسیر را ادامه میدهیم.
بـــــــرش
مردم در نهایت راهی را خواهند یافت تا این سکوت را بشکنند. بالاخره مردم خلاقیتهایی دارند و مسیرهایی را جست و جو میکنند تا بتوانند درباره مسائل مختلف حرف بزنند
در این فضا افراد خود را تخلیه میکردند و نوعی سوپاپ اطمینان محسوب میشد. به قول عامه، افراد با بیان چهارحرف، سبک میشدند و این سبک شدنها چه بسا مانع اقدامات حادتری از سوی افراد میشد. اما علاوه بر این رخدادهایی که به وقوع میپیوست، مطالبات آرام آرام در یک فضای عقلانی بیان میشد و بسیاری از مسائل تبیین و روشن میشد
مردم چندان فکر نکردند که فاجعهای اتفاق افتاده است. آنان با تکیه بر تجارب فیلترینگهای گذشته فکر میکنند این مسأله هم به نحوی حل خواهد شد و از آن عبور خواهند کرد. بسیاری هم به واکنش دولت امید بستهاند که دولت میانجیگری کند
برای تحقق گفتوگو و تداوم این مسیر، نیازمند فضاهایی هستیم. در ایران، فضای جمعی در مکانهای واقعی برای گفتوگو بسیار ضعیف و اغلب موقتی است و این باعث کاهش مهارتهای گفتوگو و ارتباط میشود. مردم هم گرفتار مسائل مختلف زندگی خود هستند که فرصت حضور در این فضاهای واقعی را ندارند. خوبی تلگرام همین بود که در میانه چنین درگیری هایی، مردم با حضور در تلگرام به سهولت در گفتوگوها مشارکت میکردند
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران ، تاریخ انتشار ------ ، کدمطلب: 466046 ، www.iran-newspaper.com