محور اصلی و ثابت سخنان مقام معظم رهبری در چند ماه اخیر و از جمله در سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) مسئله «انقلابیگری» بوده، موضوعی که جایگاه و ارزش آن به قدری برای ایشان با اهمیت است که از دیدار هیئت دولت و منتخبان مجلس دهم گرفته تا دیدار با حوزویان و دانشگاهیان و اعضای مجلس خبرگان رهبری و مردم عادی بر این نکته تأکید و آن را از جمله مسائل اساسی روز انقلاب و نظام ارزیابی کردهاند.
ایشان در روز 14 خردادماه ضمن معرفی پنج شاخص انقلابیگری تأکید کردند: «ما هر جا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم و هرجا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم؛ این یک واقعیتی است» که نمایانگر این است که معظمله مهمترین عوامل اصلی رشد و توسعه کشور را داشتن روحیه انقلابی در مسئولان و انقلابی عمل کردن کارگزاران نظام میدانند.
معظمله انقلابی بودن و جهادی عمل کردن را لازم و ملزوم یکدیگر میدانند و شرط جبران عقبافتادگی کنونی را در پیش گرفتن رویه انقلابیگری میدانند: «هر جا انقلابی بودیم، جهادی حرکت کردیم، روی آن ریل حرکت کردیم، پیش رفتیم؛ هر جا کوتاهی کردیم و غفلت کردیم، عقب ماندیم. میتوانیم برسیم به شرط اینکه انقلابی حرکت کنیم و انقلابی پیش برویم.»
به راستی چرا معظمله «کنارگذاشتن روحیه انقلابیگری» را با «سیلی خوردن اسلام و انقلاب» مساوی میدانند و استمرار چنین رویهای را تضمینی برای بقای انقلاب اسلامی و ضامن پیشرفت کشور عنوان میکنند؟
بهوجود آمدن کدام شرایط این ضرورت را مطرح کرده است که رهبر معظم انقلاب اسلامی خود را ملزم بدانند در طول 36 ماه گذشته بارها مسئولان و کارگزاران را دعوت به انقلابگری کنند و از آسیبهای ناشی از چنین مسئلهای برحذر بدارند. به نظر میرسد عامل اصلی که منجر به آن شده رهبر معظم انقلاب اسلامی در طول 36 ماه گذشته بارها نسبت به این مسئله اظهار نگرانی کنند را باید درسه پدیده اساسی جستوجو کرد؛ نخست «تغییر کارکرد مسئولان در عرصه سیاست خارجی از انقلابیگری به محافظهکاری» و دیگری «تغییر نسلی که تحولات اجتماعی و سیاسی بسیاری را با خود به دنبال خواهد داشت.» زمانی که تلاشهای منسجم و هدفمند «روانی- رسانهای جریان غربگرای داخلی» را هم به عوامل دیگر اضافه میکنیم، فهم بهتری از تأکیدات رهبری در این زمینه خواهیم داشت.
این سه عامل را میتوان جداگانه مورد بررسی اجمالی قرار داد؛
«تحریف» و «خوانش بدعتآمیز» از شخصیت و اندیشهها حضرت امام(ره) و همچنین
اصول و مبانی تشکیل دهنده انقلاب اسلامی را باید یکی از اصولی تهدیدات
نظری نظام اسلامی به شمار آورد که در ماههای اخیر شکل جدیتری به خود
گرفته است که اصلیترین مصداق آن را میتوان تعریف شخصیت حضرت امام بر اساس
معیارهای خودساختهای دانست که عبارت محوری آن «مقطعی بودن مبارزه با
امریکا» و «ضرورت تجدیدنظر در مبانی سیاست خارجه » است.
بخش قابل توجهی از تلاشهای طیف سکولار داخلی و رسانههای مکتوب آن از کتابنویسی، خاطرهسازی و مقالهنویسی شروع شده و با گزارش پردازی جعلی رسانه انگلیسی وارد مرحله جدیدی شده است که نشان میدهد استفاده از کارکردهای رسانهای و جذابیتهای بصری برای سندسازی علیه اندیشههای حضرت امام(ره) این بار توسط انگلیسیها مدیریت میشود.
بار اصلی چنین حرکتی بر دوش برخی از چهرههای مشهوری است که تلاش میکنند در پرتو تحریف شخصیت حضرت امام(ره) «انقلابیگری» را جزو اصول فرعی و چه بسا هزینهآور برای جامعه ایرانی عنوان کرده و با ایجاد دوگانه «انقلاب - معیشت» در جامعه، عامل عمده مشکلات اقتصادی و معیشتی امروز را در ماهیت رفتاری معرفی کنند که با عنوان «انقلابیگری» مطرح است.
رویکرد کنونی طیف مورد اشاره منجر به این
شده که رهبر معظم انقلاب در طول سالهای اخیر ضمن بازشناسی باورها و
اندیشههای حضرت امام، «انقلابیگری» را یکی از اصلیترین وجوه بارز شخصیت
حضرت امام قلمداد کنند و چنین موضوعی را از شاخصهای اصلی گفتمان انقلاب
اسلامی معرفی نمایند. شبیه همین رویه را معظمله در قبال بحثهای انحرافی
نظیر «اسلام رحمانی» هم که به نوعی با بحث انقلابیگری هم راستاست، مطرح
مینمایند و نسبت به بهکارگیری دو ابزار «تحریف شخصیت حضرت امام» و
«استحاله گفتمان انقلاب اسلامی» توسط این جماعت هشدار میدهند.
بنابراین «فاصله گرفتن از آرمانهای امام و انقلاب» در سیاستورزیهای
امروز برخی از مسئولان و کارگزاران نظام از علل تامه تکرار کلیدواژهای به
نام «انقلابیگری» توسط مقام معظم رهبری است؛ سیاستمدارانی که با ایجاد حس
محافظهکاری در خود، نه تنها خود از اصول بدیهی انقلاب اسلامی در حوزه
سیاست خارجه دست برداشته بلکه همت اصلی خود را «رویگردانی از اندیشههای
امام» و «تغییر در مبانی انقلاب اسلامی» قرار داده آن هم در شرایطی که
روحیه رفاهزدگی و اشرافیگری بر عملکرد آنها مستولی شده و منجر به آن شده
که کارکرد آنها برای انقلاب و جامعه در پایینترین سطح ممکن قرار بگیرد.
«تغییر نسل» فینفسه خطر فراموش شدن آرمانهای انقلاب را به دنبال دارد،
یعنی در صورتی که اطلاعات درست و صحیحی از انقلاب و شاخصهای آن نظیر
«انقلابیگری» به نسل جدید منتقل نشود و این فقدان اطلاعات در نسل نو در
صورتی با جریانسازی هدفمند طیفی از مسئولان - که تلاش دارند تعریفی خلاف
واقع از اندیشههای حضرت امام را به جامعه معرفی کنند- یگانه شود قطعاً به
نابودی انقلاب و گفتمان آن خواهد انجامید. به همین دلیل است که معظمله در
دیدار مسئولان دستگاههای فرهنگی و فرهنگساز هم از لزوم توجه به حفظ هویت
انقلاب سخن به میان آورده و با تعریف مکرر «معیارهای اصلی گفتمان انقلاب
اسلامی» از لزوم تربیت انقلابی نسل جدید توسط حوزویان، مسئولان آموزش و
پرورش و وزارت علوم و تحقیقات و فناوری سخن به میان میآورند. به راستی در
شرایط فقدان کارکرد فعال دستگاههای فرهنگساز نظیر صداوسیما یا وزارت
فرهنگ و ارشاد جهت آگاهسازی نسلهای سوم و چهارم انقلاب با اندیشههای
حضرت امام و مبانی حقیقی انقلاب اسلامی، چگونه میتوان انتظار داشت که
تلاشهای فراگیر و متراکم «برخی کارگزاران محافظهدار» همگام با « بزک کردن
چهره امریکا و تقبیح روحیه انقلابیگری» توسط رسانههای غربگرای داخلی و
رسانههایی نظیر بیبیسی قدرت اثرگذاری نداشته باشد؟
بنا بر آنچه گفته شد یکی از مهمترین خطراتی که اصل و ماهیت انقلاب را تهدید میکند تلاشهای همگون داخلی- خارجی برای تغییر مبانی انقلاب و طرد انقلابیگری توسط مسئولان نظام است که چنانچه با اقدام جدی دستگاههای فرهنگساز برای تزریق آن به نسلهای جدید جامعه همراه نشود، در آیندهای نزدیک به «انقلابی سکولار» با کارکردهای غربگرایانه مواجه خواهیم شد.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار 20 خرداد 1395، کد مطلب:1100241 : www. tasnimnews.com