پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۹۴۵۹۳
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۱:۵۷
علیرغم انباشتگی عوامل استعماری آمریکا در سراسر آمریکای لاتین و اروپا، ونزوئلا حمایت توده مردم را به دست آورده است.

شعارسال: تقریبا 200 سال پیش، از زمانی که آمریکا دکترین مونرو مبنی بر برتری امپریالیستی خود نسبت به آمریکای لاتین را اعلام کرد، رژیم کاخ سفید بسیار آشکارا مأموریت خود برای استعمار مجدد آمریکای لاتین را اظهار داشت.

دهه دوم قرن بیست و یکم در کلمه و عمل، گواهِ کامل ترین و موفقیت آمیزترین استعمار مجدد آمریکاییِ آمریکای لاتین و نقش فعال و آشکار سربازان استعماری یک قدرت امپریالیستی بوده است.

گلوبال‌ریسرچ در این مقاله، روند استعمار مجدد و تاکتیک های استراتژی و اهدافی که نیروهای محرک مستعمره سازی را هدایت می کند مورد بررسی قرار می گیرد. ما با بحث درباره ماندگاری، ثبات و ظرفیت واشنگتن برای حفظ مالکیت نیمکره به نتیجه خواهیم رسید.

تاریخچه مختصر از استعمار مجدد و مستعمره زدایی قرن بیست و یکم

استعمار آمریکاییِ آمریکای لاتین بر پایه مداخلات مستقیم نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا با تأکید ویژه بر آمریکای مرکزی، آمریکای شمالی (مکزیک) و کارائیب بود.

واشنگتن به منظور تحمیل مزایای مطلوب تجاری و سرمایه گذاری به تهاجم نظامی متوسل شد و نیروهای نظامی محلی را برای حفظ نقش استعماری و اطمینان خاطر از واگذاری برتری منطقه ای و جهانی به آمریکا منصوب و تربیت کرد.

آمریکا با قدرت های استعماری اروپایی رقیب به ویژه انگلستان و آلمان مبارزه کرد و نهایتا موقعیت حاشیه ای آنها را بواسطه فشار و تهدیدهای نظامی و اقتصادی کاهش داد.

روند استعمار مجدد با آغاز رکود بزرگ که حضور نظامی و اقتصادی آمریکا را تضعیف کرد و ظهور حکومت ها و جنبش های ملی گرایانه قدرتمند را به ویژه در آرژانتین، برزیل، شیلی، نیکاراگوئه و کوبا میسر ساخت، شکست های سختی را بر برخی مناطق و کشورها تحمیل کرد.

روند استعمارزدایی منجر به ملی شدن میدان های نفتی آمریکا، بخش های شکر و معدن، تغییر سیاست خارجه به سمت استقلال نسبتا بیشتر و قوانین کار که حقوق کارگران و اتحادیه های کارگری جناح چپ را افزایش داد، شد.

پیروزی آمریکا در جنگ جهانی دوم و برتری اقتصادی آن، واشنگتن را مجددا به نقش استعماری خود در نیمکره غربی هدایت کرد.

حکومت های آمریکای لاتین در جنگ های سرد و گرم با واشنگتن همراه شدند و از جنگ های آمریکا در برابر چین، کره، ویتنام و مواجهه با اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی حمایت کردند.

واشنگتن با کار از طریق رژیم های دیکتاتوری مستعمره ای خود به هر بخش اقتصادی به ویژه مواد معدنی زراعی حمله کرد، به بازارها تسلط یافت و در جستجوی تحمیل اتحادیه های استعماری که از سوی مرکز امپریالیستی فدراسیون کارگران آمریکا – کنگره سازمان های صنعتی (AFL-CIO) اداره میشد، بود.

در اوایل دهه 1960 موجی از جنبش های محبوب اجتماعی نوسیونالیستی و سوسیالیستی به رهبری انقلاب کوبا و همراه با حکومت های ملی گرا در سراسر قاره از جمله؛ آرژانتین، بولیوی، ونزوئلا، پرو، اکوادور و جمهوری دومینیکن نظم استعماری را به چالش کشیدند.

شرکت های تولیدی چند ملیتی آمریکایی مانند؛ بخش های نفت، معدن و انرژی مجبور به ریسک کردن یا ملی شدن شدند.

ملی گرایان به عنوان یک استراتژی توسعه برای واردات، اقدام به تعویض محصولات محلی کردند. یک فرآیند استعمارزدایی در حال انجام بود.

آمریکا برای استعمار مجدد آمریکای لاتین با راه اندازی جنگ از طریق کودتاهای نظامی، حملات و انتخابات جعلی واکنش نشان داد. آمریکای لاتین در حمایت از بایکوت اقتصادی کوبا و سرکوب دولت های ملی گرا بار دیگر کنار آمریکا ایستاد.

آمریکا سیاست های ناسیونالیستی را واژگون کرد و در مسیر تحت کنترل آمریکا بواسطه سازمان های مالی بین المللی از جمله؛ صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و بانک توسعه بین آمریکایی، اقتصادهای آنها را از ملی شدن محروم کرد.

روند استعمارزدایی بین دهه های 1970 و 1980 در سایه ی رژیم های نظامی جدید تحمیل شده و دکترین جدید بازار آزاد نئولیبرال توسعه یافت.

بار دیگر، استعمار مجدد در جایی که نخبگان داخلی مستعمره یک اقلیت مجزا بودند منجر به قطبی شدن شدید جوامع شد. علاوه بر این، دکترین اقتصادی استعماری به بانک ها و سرمایه گذاران آمریکایی اجازه داد تا کشورهای لاتین را به غارت ببرند، بدهی های خارج از کنترل را به آنها تحمیل کنند، اقتصادهای آنها را غیرصنعتی کرده، باعث افزایش شدید بیکاری و کاهش بی محابای استانداردهای زندگی شوند.

در سال اول قرن بیست و یک، عمیق شدن استعمار منجر به بحران اقتصادی، خیزش مجدد جنبش های عظیم و امواج جدیدی از نهضت های ناسیونالیستی پر طرفدار که به دنبال واژگونی حداقل بخش ی از روابط و ساختارهای استعماری بودند، گردید.

بدهی های استعماری، مورد مذاکره مجدد قرار گرفت یا کسر شد؛ تعدادی از شرکت های خارجی ملی شدند؛ مالیات ها بر صادرکنندگان محصولات کشاورزی افزایش یافت؛ فزونی هزینه های رفاه عمومی، فقر را کاهش داد؛ سرمایه گذاری عمومی، حقوق و دستمزد را افزایش داد؛ فرآیند استعمارزدایی با کمک توسعه عظیم قطعات کالا پیشرفت کرد.

در طول بیست و یک قرن استعمارزدایی جزئی بود و تنها بخش محدودی از اقتصاد را تحت تأثیر قرار داد. این امر به جای دگرگونی های ساختاری در اموال و قدرت مالی به طور عمده مصرف عمومی را افزایش داد.

استعمارزدایی با نخبگان قدرت استعماری همراه بود. تحولات مهم قابل توجه با نظارت سیاست های منطقه ای صورت گرفت. استعمارزدایی نخبگان، اتحاد منطقه ای که مانع حضور آمریکا شد یا آن را به حداقل رساند را بنا نهاد.

قدرت منطقه ای به آرژانتین و برزیل در مرکوسور (بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی)، ونزوئلا در آمریکای مرکزی و کارائیب، اکوادور و بولیوی در منطقه آندین انتقال یافت.

اما همانطور که تاریخ نشان داده، قدرت امپریالیستی می تواند واژگون شود و همکاران خود را از دست بدهد، اما وقتی آمریکا اهرم های قدرت نظامی و اقتصادی خود را حفظ کند، قادر است با رویکردی گام به گام به منظور متحد کردن مناطق با خواسته خود برای برتری نیمکره ای از تمام ابزارهای قدرت برای استعمار منطقه بهره ببرد.

نتیجه

دولت های استعمار شده به چه میزان در خدمت هستند؟ چرا کاخ سفید با اینکه این کار را در بقیه آمریکای لاتین انجام داد در استعمار ونزوئلا ناکام مانده است؟

دولت های استعمار شده ی آمریکای لاتین بازارهای خود را طی شرایطی آسان، با مالیات ها و هزینه های اجتماعی و کار اندک و ثبات سیاسی و اقتصادی بر پایه سرکوب طبقه عام و مبارزات ملی به روی سرمایه گذاران آمریکا گشودند.

از رژیم های استعمار شده انتظار می رود که از تحریم ها، کودتاها و تهاجم های آمریکا حمایت کرده و نیروهای نظامی را همانطور که مقرر شده تدارک ببینند.

رژیم های مستعمراتی در مناقشات و مذاکرات بین المللی جانب آمریکا را می گیرند، در سازمان های منطقه ای به آمریکا رأی می دهند و به موقع و به طور کامل بدهی ها را می پردازند.

ملت های دوباره استعمار شده با دستکاری انتخابات و تصمیمات قضایی، محروم کردن کاندیداها و مقامات ضد استعماری و دستگیری فعالان سیاسی، اطمینان خاطر را در دستیابی نتایج مطلوب به واشنگتن می دهند.

رژیم های استعمار شده نیازها و تقاضاهای واشنگتن را پیش بینی کرده و راه حل هایی را به سازمان های منطقه ای خودشان ارائه می دهند.

در مورد ونزوئلا، بلوک منطقه ای ترویج و سازماندهی مانند گروه لیما منجر به ترویج مداخله آمریکا می شود.

همچنان که واشنگتن اقدام به بی ثبات کردن ونزوئلا می کند، متحدان استعمار شده، تبلیغات رسانه های جمعی آمریکا را بازیافت کرده و پناهگاه هایی را به مخالفان فراری و پناهندگان ارائه می دهند.

در مجموع، نخبگان استعمار شده چپاول داخلی و تسخیرهای خارجی را تسهیل می کنند.

موفقیت ونزوئلا در استقامت و غلبه بر آمریکا برای تسخیر مجدد، نتیجه ی عملکرد رهبران ناسیونالیست و سوسیالیستی است که ثروت خصوصی را دوباره تخصیص می دهند و مخارج عمومی را مجددا بین کارگران، کشاورزان و بیکاران توزیع می کنند.

ونزوئلا تحت رهبری چاوز مطابقِ قانون اساسی و در راستای دستورالعمل اجتماعی – اقتصادی و ضد استعماری، نیروهای وفادار نظامی و امنیتی را تجدید قوا کرد و ترقی داد. ونزوئلا تضمین داد که انتخابات و انتصابات قضایی آزاد و در راستای سیاست اکثریت است.

به مردم ونزوئلا اطمینان خاطر داده شد که مشاوران نظامی، مستقل از مأموریت های نظامی آمریکا و سازمان های امدادی هستند که برای کودتاها توطئه چینی می کنند و به دولت ناسیونالیستی وفادار نیستند.

سوسیال دموکراسی (مردم‌سالاری جامعه‌خواه)، پیشرفت های اجتماعی و کاهش شدید فقر و نابرابری ونزوئلا به تقویت تعهدات به ارزش های فرهنگی درونی و حاکمیت ملی کمک می کند.

علیرغم انباشتگی عوامل استعماری آمریکا در سراسر آمریکای لاتین و اروپا، ونزوئلا حمایت توده مردم را به دست آورده است. با وجود تسخیر رسانه های جمعی جهانی از سوی واشنگتن، نظر عمومی در مقیاس جهانی تحت تأثیر قرار نگرفته و علیرغم تهدیدهای گزینه ی نظامی آمریکا، حمایت جهانی از آن وجود ندارد.

واشنگتن در مواجهه با مقاومت و ایستادگی طولانی مدت و در مقیاس وسیع، دلسرد می شود. بعلاوه کشورهای استعماری آمریکای لاتین با بحران های اجتماعی و اقتصادی داخلی و مقاومت سیاسی مواجه هستند. اروپا با شکاف منطقه ای مواجه است. واشنگتن با تقسیمات پارتیزانی و بحران مشروطیت جدا می شود.

ناکامی امپریالیستی افراطی در واشنگتن برای غلبه بر ونزوئلا می تواند موج جدیدی از مبازرات استعمار زدایی را آغاز کند.

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت راه دانا، تاریخ انتشار:18اسفند1397 ، کدخبر: 1466180: www.dana.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین