۸ مه ۲۰۱۸ میلادی، ایالات متحدهاز برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد. ۲۰ روز بعد، سیانبیسی در یادداشتی به قلم تام دیکریستوفر تیتر زد «ترامپ و اروپا چیکن گیم خود بر سر توافق هستهای را آغاز کردند».اقدامات تحریکآمیز بعدی از سوی واشینگتن مانند بازگشت مرحله به مرحله تحریمها، تلاش همهجانبه به صفر رساندن صادرات نفت وگنجاندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی نشان میداد این یک چیکنگیم واقعی بوده است.
مه ۲۰۱۹ یعنییک سال بعد از خروج آمریکا از برجام، جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا که در ایران به حضورش در نشستهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و حمایت از «تغییر رژیم»شناخته میشود، اعلام کرد ناو آبراهام لینکلن به خلیج فارس ارسال میشود. گوییمراحل آخر چیکن گیم یعنی رویارویی نهایی نزدیک و نزدیکتر میشد اما ۲۰ژوئن همه معادلات عوض شد: پهپاد آمریکایی در سواحل هرمزگان مورد اصابت سامانه سوم خرداد قرار گرفت و نابود شد.
حالا گزارش جالبی از اندیشکده استراتفور بااشاره به ماجرای اسقاط پهپادبیان میکند ایران نه تنها در نقطه پایانیِ تقابل، ابتکار عمل را به دست گرفت و بازی را برگرداند، بلکه یک «چیکن گیم» جدید با عبور مرحله به مرحله از تعهداتش در برجام به راه انداخته که طرف مقابل را در دوراهی سختی قرار داده است.
اندیشکده آمریکایی استراتفور که در سال ۱۹۹۶ توسط جرج فریدمن پایهگذاری شده، عمدتاً به ارائه تحلیلهای امنیتی و ژئوپولتیک در موضوعاتی میپردازد که به تجارت جهانی و کسب و کارهای کلانمرتبط است. متیو بِی نویسنده این گزارش نیز اگر چه فارغالتحصیل رشته ریاضی است، گزارشهایی با موضوع نفت و سیاست در خاورمیانه مینویسد و فعلاً مهمترین موضوع مرتبط با ریسکپذیری در حوزه نفت منطقه، تحریمهای ایران و تشدید تنش میان کشورمان با غرب در خلیج فارساست.
**آغاز بازی از سوی ایران:
سخنگوی دولت و معاون وزیر خارجه که رئیس کمیسیون نظارت بر اجرای برجام نیز هست، در یک کنفرانس خبری اعلام کردند ایران از مرز تعیینشده برای غنیسازی اورانیوم (۳.۶۷) گذشتو اگر نیاز ببیند آن را تا ۲۰% نیز افزایش خواهد داد. ایران همچنین تهدید کرده است رآکتور اراک را به حالت پیشین، یعنی رآکتور آب سنگینی که اورانیوم را به محصولی قابل فرآوری به پلوتونیوم تبدیل کند، برمیگرداند.
به نظر بِی، این آغاز یک بازی بلندمدت از سوی ایران است تا ایالات متحده را به پذیرش خواستههای خود وادارد، یعنی رفع تحریمها در کنار تضمین قطعی امنیت ایران. البته این رویکرد که با اسقاط پهپاد آمریکایی همراه بوده، ریسک حمله محدود از سوی آمریکا را با خود به همراه داشته اما ایران این ریسک را پذیرفته است شاید به این دلیل که فکر میکند آمریکاییان میدانند حمله به ایران، حتی حمله محدود، احساسات ملیگرایانه ایرانیان را در حمایت از حکومتشان تقویت میکند.
چرا ایران از روشِ افزایش تنش در راهبرد خود بهره گرفته و ریسکش را پذیرفتهاست؟ پاسخ تحلیلگر استراتفور این است که چون این تنها گزینه موجود برای ایرانبوده است. تهران میخواهد از این طریق، اولاً درخواستهای آمریکا را پیش از فرارسیدنِ لحظه آتشبسمحدودتر سازد و ثانیاً با ارائه قدرت موشکی و منطقهای خود، تضمینِ محافظت از این توانمندیها را به خواسته اولیه یعنی رفع تحریمها اضافه کند.
ایران در رویکرد جدید خود روی ترامپ حساب کرده، نه مشاورانش؛ که به نظر نویسنده تا کنون جواب داده است. مثلاً رئیسجمهور آمریکا برخلاف اظهارات پیشینِ دولتش،در توییتهاصرفاً بر یک خواسته یعنی اینکه ایران سلاح هستهای نسازد تأکید میکند. البته هر کسی میداند که این بدان معنا نیست که اگر الان مذاکرات میان ایران و آمریکا آغاز شود، خواستههای آمریکا فراتر از این نخواهد بود، مخصوصاً اینکه به احتمال زیاد مدیریت مذاکرات با امثال پمپئو و بولتون است.
**رویکرد متفاوت ایران نسبت به کره شمالی در ایجاد بازدارندگی طی چهار دهه:
این اولین بار نیست که آمریکا گزینههای تهران را محدود کرده است. تحلیلگر استراتفور مینویسد اساساً از ابتدای انقلاب اسلامی و زمانی که حمایتهای امنیتی و لجستیک نظامی آمریکا از ایران قطع شد، تهران برای نفوذ بر منطقه و گسترش قدرت خود راهی جز بکارگیری نیروهای مردمی و گروههای نیابتی پیشِ روی خود ندید، چه شیعه مانند حزبالله و چه اهل تسنن مانند حماس.
در کنار آن، عملیات سایبری، راههای توقف کشتیرانی در تنگه هرمز و نهایتاً موشکهای کروز و بالستیک در دستور کار تهران قرار گرفت. اینها تنها راه «افزایش هزینه» جهتِ ایجاد بازدارندگی در مقابل «یک دشمن منطقهای یا ایالات متحده» در شرایطی بود که ایران تحت هیج حمایت امنیتی قرار نداشت.البته به خلاف کره شمالی، ایران حاضر نشد ریسک حرکت به سمت تسلیحات هستهای را برای ایجاد بازدارندگی به جان بخرد، احتمالاً به این دلیل که به خلاف کره شمالی،
با توجه به سه تفاوت نخست، تهران نسبت به فشار اقتصادی از خارج، آسیبپذیر است و باید راهی برای خروج از این فشار که تورم ۵۰ درصدی را رقم زده بیاید. این راه شامل ارتباط با کاخ سفید نمیشود چون تهران نمیتواند امیدی به نتایج برقراری ارتباط باتیم تندرو ترامپ مانند پمپئو و بولتون داشته باشد و حتی نمیتواند به رئیسجمهور بعدی فکر کند؛ زیرابا توجه به نزدیکی به پایان مدتِ برخی تعهداتبرجامی ایران، هر رئیسجمهور دیگریچه دموکرات و جمهوریخواه پیروز انتخابات ۲۰۲۰ شود باز هم خواستار افزایش تعهدات ایران فراتر از برجام خواهد شد.
**حرکت بعدی ایران چیست؟
متیو بِی نوشته است ایران اگر بخواهد با توانمندیهای تقلیلیافتهِ کنونیبه سمت ساخت بمب هستهای، چه از طریق غنیسازی اورانیوم و چه از طریق پلوتونیوم اقدام کند، یک تا دو سال زمان میبرد در حالی که زنجیره تأسیسات هستهای آن از معدن تا محصول نهایی زیر نظارت سنگین بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد. بنابر این بعید است چنین هدفی را در نظر داشته باشد و دست کم در ۱۵ سال گذشته نیز این را اثبات کرده است.
اقدام | توضیحات |
---|---|
تعلیق نوسازی رآکتور آب سنگین اراک | ایران و چین هماکنون در حال اعمال تغییراتی در این رآکتور برای اطمینان از عدم امکان بکارگیری آن برای تولید پلوتونیوم متناسب با ساخت سلاح هستند. |
نصب سانتریفیوژهای بیشتر ویا بکارگیری سانتریفیوژهای پیشرفتهتر | |
محدودکردن دستیابی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به مراکز حساس | |
تعلیق پروتکل الحاقی | پروتکل الحاقی نظارت بازرسان بر تأسیسات هستهای را گسترش داده است. |
خروج از پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) | |
انجام تحقیقات بیشتر برای ساخت پیشران هستهای در حمل و نقل دریایی | ساخت این پیشران نیازمند اورانیوم با درصد غنیسازی بالا است که ایران در برجام متعهد به عدم تولید آن شده است. |
آزمایش یا دست کم تحقیق جدی بر روی ماشه فعالسازی بمب اتمی |
از طرفی تلاشهای تهران برای رسیدن به یک توافق با اروپاییان و آمریکاییان برای کاهش تحریمهای جدید نیز به نتیجه نرسیده و نمیتواند دیگر برای به نتیجه رسیدنِ این مسیر، صبوری کند. در نتیجه تنها راهی که برای تهران مانده، تداوم چیکن گیم و آزمودن واکنش طرف مقابل در هر مرحله است.
از آن سو ایالات متحده ممکن است با هر مرحله عبور ایران از تعهدات برجامی، به آن تن در دهد یا آن را با اقدام تهاجمیِ متقابل، پاسخ گوید. به نظر او، ایران خود را برای هر دو واکنش آماده کرده است، اما ایالات متحده باید بداند اگر واکنشش به اقدامات ایران، اقدام نظامی باشد، چنین تقابل نظامی «میتواند نهایتاً جرقه یک نزاع گستردهتر در خاورمیانه باشد و به کشورهای همسایه کشیده شود که این به نوبه خود، ایران را قانع میکند تا گام سرنوشتساز در توسعه توانمندیهای نظامی هستهای را بردارد».
تحلیل بِی نشان میدهد ایالات متحده اگر نمیتواند از گسترش جنگ در صورت آغاز آن با ایرانجلوگیری کند، بهتر است زودتر به خواستههای تهران تن در دهد، زیرا در غیر این صورت با ایرانی طرف خواهد بود که اجباراً به سمت ساخت یا دستیابی به بمب هستهای حرکت کرده است و این شرایط مذاکره را از چیزی که هست، برای واشینگتن دشوارتر خواهد ساخت.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از وبسایت مشرق، تاریخ انتشار: 23تیر1398 ، کدخبر: 974512 : www.mashreghnews.ir