شعار سال : با احمد متوسلیان در دو عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس حضور داشتیم. او انتقاد شدید نسبت به محسن (رضایی) داشت. به هیچ وجه با محسن نمیتوانست کار کند ولی به هر حال به خاطر منافعی که بین سپاه و ارتش ایجاد شده بود و این دو نهاد به هم نزدیک شده بودند، احمد میگفت وقتی این دو نهاد با هم مشکلات را کنار گذاشتند و کار میکنند، جفاست اگر ما نتوانیم با وجود مشکلات با یکدیگر کار کنیم. بعدها «دسیسههای مختلف» دست به دست یکدیگر داد تا ما احمد متوسلیان را از دست بدهیم.
ما یک کمیته تشکیل دادیم که مسئولیت آن را آقای سید احمد موسوی که برادرش نیز جز گروگانها بود بر عهده داشت. من، علی حمیظ، محسن خسرو و آقای نیازی نیز عضو این کمیته بودیم. رابط ما با حضرت آیتالله خامنهای (رهبر معظم انقلاب) که در آن زمان رئیسجمهور بودند نیز آقای موسوی بود و بودجهای برای این کار مشخص شد تا روی بازگشت احمد متوسلیان کار کنیم.این تیم دو بخش شد: یک گروه به لبنان رفتند و عدهای دیگر در تهران ماندند.
حزبالله در آن زمان تازه تشکیل شده بود و رهبرش سید حسین موسوی بود. آن موقع شخصی به نام دیوید دُج، رئیس دانشکده آمریکایی بیروت بود. این شخص را به شکلی و با کمک حزبالله به تهران آوردند که آن نیز ماجرای دیگری دارد. ما از لحاظ اطلاعاتی روی آن سوار شدیم. او آدم صاحبنفوذی در لبنان بود و همه گروههای دیگر از حزبالله گرفته تا مسیحیها و مارونیها و غیره او را قبول داشتند. ما گفتیم دیوید دج گزینه مناسبی است برای اینکه بتوانیم او را با متوسلیان و سایر گروگانها مبادله کنیم. با او کار را پیش بردیم. اطلاعات بسیار عمیقی داشت که از او استخراج شد تا اینکه یک روز درست زمانی که به نتیجه نزدیک شده بودیم همه برنامهها خراب شد.
یک روز آقای رفیقدوست آمد و گفت که این شخص را بدهید که من ببرم. ما به او گفتیم که این زندانی تحویل ما است و شما نمیتوانید او را ببرید. رفیقدوست گفت محسن رضایی او را خواسته است. خود محسن واسطه شد تا او را تحویل دهیم. به او گفتیم که باید مسائلی را درباره او به شما بگوییم؛ او موافقت کرد. من و علی حمیظ رفتیم تا با محسن صحبت کنیم. با او صحبت کردیم و گفتیم این مسائل را از او درآوردیم و اگر بگذاریم او برود ضربه سنگینی در رابطه با آزادی احمد میخوریم. به او گفتیم رفیقدوست در قبال این آدم به سمت گرفتن اسلحه میرود نه آزادی احمد و سایر گروگانها! محسن رضایی نیز گفت که ما هماکنون تحت فشاریم و به اسلحه نیاز داریم و باید با سوریها هماهنگ باشیم. فاروق الشرع در آن زمان وزیر خارجه سوریه بود و هماهنگی خوبی با رفیقدوست داشت.
محسن به ما گفت: شما نیز دنبال رفیقدوست و دُج بروید و قبول کردند که آن چهار نفر گروگان هم جزو شروط مبادله قرار بگیرد. برای بچهها سریع پاسپورت گرفته شد و بچههای ما نیز همراه رفیقدوست و دج رفتند، اما متاسفانه نگذاشتند بچههای ما از هواپیما پیاده شوند. محسن رفیقدوست و دیوید دُج به سمت یک میگ رفتند که هواپیما را هدایت میکردند و سوریها نیز آمدند و آقای دُج را بردند و به جای آن، ۲۱ افسر سوری را آزاد کردند و یک مقدار سلاح نیز که ما میخواستیم به ما دادند و به این ترتیب دست ما کوتاه و خرما بر نخیل ماند.
لازم به توضیح است که پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، صرفا بنا بر رسالت رسانه ای خود اقدام به انتشار متن نموده و آمادگی لازم برای انعکاس نظرات موافقین و مخالفین را دارد.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ، برگرفته از فضای مجازی