شعار سال: وقتی اکثریت جامعه رأیدهندگان در انتخابات ۱۳۹۶ در برابر ائتلاف انتخاباتی رئیسی ـ قالیباف به حسن روحانی رأی دادند و برای بار دوم سکان هدایت اجرایی کشور را به دستان او سپردند، بسیاری از تحلیلگران این رفتار عمومی را نوعی پیغام به هسته سخت قدرت قلمداد کردند و آن را به نوعی فراتر از انتخابات رئیسجمهوری، بلکه به نوعی تبیین سیاستهای کلان توسط عموم دیدند. چند ماه بعد از انتخابات، اوضاع برای دولت روحانی به هیچ وجه مساعد نبود، اعتراضات گستردهای نسبت به تصمیمسازیها و سیاستهایی که دولت به خصوص در حوزه اقتصاد پی گرفته بود، رقم خورد و حامیان روحانی در حمایت از دولت مستاصل شدند. کمی بعد ابراهیم رئیسی که رقیب انتخاباتی مستقیم حسن روحانی بود، رئیس قوه قضاییه شد. روند نزولی دولت در کنار عملکرد ضعیف فراکسیون امید مجلس که خود را به بارزترین شکل در وقایع آبان ۹۸ نشان داد، باعث شد تا مردم، به خصوص در پایتخت، از صندوق رأی ناامید شوند و در نتیجه، محمدباقر قالیباف، دیگر رقیب انتخاباتی حسن روحانی به ریاست قوه مقننه رسید.
اکنون که تنها نه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است، در گمانهزنیها نسبت به کاندیداهای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰، باز هم نام ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف مطرح شده است. حالا هر دو این سیاستمداران جایگاهی هم تراز با حسن روحانی دارند و حتی طبق قانون، برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری نیازی به استعفا از سمت خود در رأس دو قوه از قوای سهگانه هم ندارند.
کاندیداتوری ابراهیم رئیسی هنوز در همان سطح گمانهزنی باقی است، اما داستان برای قالیباف کمی متفاوت است و بسیاری، تحرکات اخیر او را انتخاباتی قلمداد میکنند.
سفر به خوزستان و خشوع به سبک قالیباف
«به یاری خدا، نظارت میدانی از استان خوزستان برای پیگیری حل مشکلات مردم مقاوم و صبور این منطقه آغاز شد. امیدوارم با فهم بدون واسطه مشکلات و به کارگیری توان نمایندگان محترم استان و همکاری مسئولان اجرائی محلی و ملی، بتوانیم برای حل مشکلات مردم، اقدامات ملموس و مؤثری به انجام رسانیم.» این متن توییت محمدباقر قالیباف پیش از سفر به استان خوزستان بود. رئیسمجلس با تیمی کامل پا به این سفر گذاشت، تیمی متشکل از مشاورین و معاونین رئیسمجلس و نمایندگان حوزههای انتخابیهای که او از آنها دیدار میکند.
سفر استانی و رسیدگی به معضلات مناطق مختلف ایران پدیده نوظهوری در سطح سیاستمداران ارشد نیست و سالهاست که روسای قوا برای بازدید از وضعیت نقاط مختلف کشور اقدام به سفر کردهاند. محمود احمدینژاد، اما معنای تازهای به سفرهای استانی بخشید و با سرکشی به نقاط مختلف استانها و حضور در بین مردم و جمعآوری نامههای مردمی و ارائه وعدههای بعضاً غیرقابل اجرا توانست برای خود در اقصی نقاط ایران محبوبیت ایجاد کند.
با پایان دوره احمدینژاد سفرهای استانی سیاستمداران متوقف نشد، کمااینکه علی لاریجانی هم در دوران ریاستش بر مجلس شورای اسلامی دو بار به همین استان خوزستان سفر کرد، اما وقتی نه ماه مانده تا انتخابات، کسی به خوزستان سفر میکند که وقتی برای آخرین بار در یک انتخابات حاضر شد سفرهای استانی را با حضور در این استان شروع کرد، شاید بتوان برداشتهای دیگری هم از سفر او داشت.
محمدباقر قالیباف در شرایطی به ریاست مجلس رسید که بخشی از اصولگرایان با ریاست او موافق نبودند و بر اساس زمزمههایی، دلیل این نارضایتی موافقت نکردن با شرط عدم کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری بود. قالیباف در آن زمان هم به چند استان سفر کرد و اولین آنها خوزستان بود؛ استان پرآسیبی که قالیباف عنوان میکند که به واسطه دوران جنگ تحمیلی، علاقه قلبی به آن دارد.
بازخورد این سفر در بین مجلس نشینها هم چندان مثبت نبود. حجتالاسلام حسین میرزایی، عضو کمیسیون اصل ۹۰ در این رابطه به ایلنا گفت: «رئیس مجلس نباید با سفرهای استانی، سفرهای انتخاباتی ریاست جمهوری را کلید بزند. سفرهای استانی رئیس مجلس شورای اسلامی را حداقل از دو منظر میتوان مورد بررسی قرار داد؛ نگاه اول این است که ایشان فقط برای حل مشکلات خوزستان به این استان سفر کردند و انگیزه دیگری ندارند که این کار قابل تقدیر و تشکر است. اما نگاه دوم این است که ایشان خدایی ناکرده سفرهای انتخاباتی ریاست جمهوری را کلید زده باشند که جای تأسف دارد؛ چرا که مجلس اولویتهای مهمتری دارد که از رئیس آن انتظار میرود به آنها بپردازد. مشکلات معیشتی، ماجراهای بورس و بازگشایی مدارس از اولویتهای امروز مجلس شورای اسلامی است. اگر ایشان قصد ورود به انتخابات ریاست جمهوری را داشته باشند، صدمات جبران ناپذیری به مجلس خواهند زد.»
میرزایی در پاسخ به این سؤال که مگر برای انتخاب رئیس مجلس بین نمایندگان توافق صورت نگرفته بود که اگر فردی رئیس شد دیگر در انتخاب ریاست جمهوری شرکت نکند، گفت: «بله این موضوع از توافقات نمایندگان بود. اگر آقای قالیباف کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ شود بعید است مجدداً به عنوان رئیسمجلس انتخاب شود.»
سفر پرحاشیه محمدباقر قالیباف با پوشش رسانهای ویژهای صورت گرفت. هم صدا و سیما و به شکل مشخص، بخش خبری ۲۰:۳۰ زمان مبسوطی را به گزارش این سفر اختصاص داد و هم رسانههای اصولگرا از جمله کیهان گزارشهای پر و پیمانی درباره این سفر منتشر کردند. خبرسازیهای این سفر، اما به این میزان محدود نبود. قالیباف در خرمشهر و در مواجهه با پلی که به نام برادر شهیدش نامگذاری شده است اعلام کرد که به تازگی از این اتفاق باخبر شده است و کار خوبی نکردهاند و کاش این پل به نام یکی از شهدای منطقه مزین میشد. این خضوع و خشوع در حالی است که به نقل از شهردار خرمشهر گفته شده است که این پل به پیشنهاد «جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی» نامگذاری شده است، حزبی که قالیباف به نوعی رهبر معنوی آن است.
مدتهاست که خوزستان به یکی از محورهای آسیبهای اجتماعی در ایران بدل شده است. هر از چندی خبری دردناک از این منطقه به گوش میرسد. از بحران آب و درگیری در غیزانیه تا بحران ریزگرد و اعتراضات کارگری. این بار، حضور قالیباف در خوزستان با جنجال تخریب خانههای روستای ابوالفضل مصادف شد. واکنش محمدباقر قالیباف به تمامی این بحرانهای متراکم تا به امروز سکوت بوده است و این رفتار با ادعای علاقه قلبی به خوزستان هم چندان سازگار نیست.
ریاستجمهوری، جایگاهی تنزل کرده
شاید بتوان انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیسجمهور را یک نقطهعطف در تاریخ سیاسی چند دهه اخیر دانست، با این وجود بخشی از حامیان اولیه خاتمی معتقدند که او نتوانست آنطور که انتظار میرفت و عموم مردم از او مطالبه داشتند، به عنوان رئیسجمهور عملکرد کاملی داشته باشد. پس از خاتمی، احمدینژاد بود که در سال ۸۴ به ریاستجمهوری رسید، اما او هم در ادامه مسیر هم با گروههای قدرتمند درون حاکمیت و هم با حامیان اولیه خود به مشکل خورد. حسن روحانی که معتقد بود ضعف اصلی سیدمحمد خاتمی ناتوانی در تنظیم رابطه با رأس قدرت است و فکر میکرد خودش به خوبی بلد است این کار را انجام دهد هم، با جریان قدرتمند درون حاکمیت به بنبست رسید و نیز حامیانش را ناامید کرد. روحانی پا را فراتر گذاشت و با تشکیل شورای هماهنگی اقتصادی سران سه قوه، در حالی قانون اساسی را دور زد که یکی از وظایف ذاتی رئیسجمهور حراست از قانون اساسی است.
در انتخاباتی که به نظر میرسد اصلاحطلبان چندان دست پری برای جلب مشارکت و کسب پیروزی در آن ندارند، پرویز فتاح، علی لاریجانی، سعید جلیلی و نفراتی دیگر، از حالا نامشان به عنوان کاندیداهای احتمالی مطرح است. سؤال، اما اینجاست که در شرایطی که جایگاه نهاد دولت تا این حد نزول کرده است و حتی از دل گروههای مختلف سیاسی پیشنهاداتی مبنی بر احیا جایگاه نخستوزیری و تغییر ساختار به نظام پارلمانی به گوش میرسد، حضور در رأس قوه مجریه تا چه حد جذابیت دارد، آن هم برای کسانی که در رأس قوای دیگر مملکت حضور دارند. قالیباف در کنار محسن رضایی میرقائد رکورددار شکست در انتخابات ریاستجمهوری است و علاقه قلبی او برای رئیسجمهور شدن بر کسی پوشیده نیست، اما تجربه نشان داده است احتمالاً معضل اصلی نه شخص رئیسجمهوری که ساختاری است که هر آن که در رأسش قرار میگیرد با سرخوردگی صندلی ریاستجمهوری را به نفر بعدی واگذار میکند. پاسخ به این سؤال که آیا آنچه قالیباف از آن با عنوان مدیریت جهادی یاد میکند توان بیرون کشیدن کشور از باتلاق بحرانهای انباشته را دارد یا خیر مبهم است، آن هم در شرایطی که هنوز پرونده بسیاری از رفتارهای قالیباف و اطرافیانش در شهرداری تهران مفتوح است و هنوز تکلیف عیسی شریفی و امثال او روشن نشده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری دیدارنیوز، تاریخ انتشار 13 شهریور 99، کد خبر: 70325، www.didarnews.ir