شعار سال: حسین بشیریه در مقالهای با عنوان «زمینه های سیاسی و اجتماعی فروپاشی رژیم های غیردمکراتیک و گذار آنها به دمکراسی» که در کتاب «گذار به دمکراسی – دفتر نخست» منتشر شده، با تقسیم این زمینهها به دو دسته اصلی «زمینهها و بحرانهای مربوط به دولت و ساختار دولتی» و «زمینهها و بحرانهای مربوط به جامعه و نظام اجتماعی»، به بررسی عوامل موثر در هر کدام از این دو دسته میپردازد. او الف) بحران سلطه و استیلا ب) بحران مشروعیت ج) بحران کارآمدی د) بحران در همبستگی طبقه حاکمه را چهار عامل زمینه فروپاشی در سطح نظام سیاسی میداند.
بشیریه سپس میزان چشمگیری از نارضایتی، سازماندهی به نارضایتی، ماهیت اجتماعی و رهبری جنبش مقاومت و ایدئولوژی مقاومت را نیز چهار عامل در سطح جامعه به عنوان زمینههای فروپاشی رژیمهای غیردمکراتیک عنوان میکند.
او در بخش جمعبندی این مقاله به مسئله مهمی تاکید و اشاره دارد و آن این که «همه فروپاشیها لزوما به گذار به دمکراسی نمیانجامند.»
در بخش پایانی نمونههای تاریخی فروپاشی نظام های غیردمکراتیک را در 14 کشور در قالب جدول بررسی می کند. آرژانتین، برزیل، شیلی، پرتغال، یونان، اسپانیا، لهستان، شوروی، کره جنوبی، تایوان، سودان، ایران (نظام شاهنشاهی)، برمه و پاکستان.
در توضیح بحران سلطه و استیلای رژیم:
«...رژیم های غیردمکراتیک که وفاداری کامل نیروهای مسلح خود را تضمین کنند و آمادگی لازم را برای کاربرد ابزارهای قهر و اجبار در امر سرکوب داشته باشند، حتی به رغم رودررویی با بحرانهای مشروعیت و کارایی، دستکم در کوتاه مدت، از لحاظ سیاسی آسیبناپذیرند. از سوی دیگر ضعف در اراده معطوف به قدرت و سرکوب به هر دلیل از دلایل بنیاد حکومتهای غیردمکراتیک را که اساسا بر پایه زور استوارند، متزلزل میسازد.
به گفته والتر لاکوئر یکی از صاحبنظران در دایرةالمعارف علوم اجتماعی: «گروه حاکمهای که به حقانیت خودش ایمان محکم داشته باشد، هر چند هم دچار مشکلات سیاسی، نظامی و اقتصادی شود، به ندرت سرنگون میگردد. در مقابل، پیشآمدهای ناخوشایند جزیی و کوچکی ممکن است برای حکومتی که از هر حیث توانایی و شایستگی دارد، لیکن تنها اعتماد به نفس و اراده حکومت کردن را از دست داده است، بسیار پرخطر و مهلک باشند.» با این حال اوج گرفتن جنبشهای مخالفت و مقاومت خود اغلب در سلب اعتماد به نفس هیئت حاکمه موثر میافتد و در چنین وضعی اراده معطوف به سرکوب نیز تضعیف میشود ...»
در توضیح نارضایتی عمومی:
«... بر اساس تجربه تاریخی چنین به نظر میرسد که مهمترین عاملی که خواست گذار به آزادی و دمکراسی را به وجود میآورد زندگی در شرایط سلطه توتالیتر و تحت اقتدار دولتهای ایدئولوژیک و فراگیر و ناخرسندی و نارضایتی ناشی از آن است. گذارهای آشکار و نسبتا پرشتاب به دمکراسی در قرن بیستم در جوامعی پیش آمد که سالها تحت سلطه فراگیر و خودکامه رژیمهای غیردمکراتیک به سر میبردند. در مقابل، در موج اول گذار به دمکراسی از فئودالیته به جامعه نو در اروپا، گذار کُند و تدریجی بود.»
در توضیح سازماندهی و بسیج منابع گروههای مخالف و مقاوم:
« ... احتمال گذار به دمکراسی وقتی بالا میگیرد که سازمانها و احزاب نوین و دمکراتیک در درون گروه های مقاوم برجستهتر و یا نیرومندتر و موثرتر باشند و یا از برتری فکری بیشتری نسبت به دیگران در جهت بخشیدن به جنبش مقاومت برخوردار باشند. برعکس وقتی سازمانها و احزاب غیردمکراتیک در فروپاشی رژیمهای غیردمکراتیک، موثرتر و نیرومندتر و یا از نظر ایدئولوژیک دارای برتری نسبت به دیگران باشند، طبعاً احتمال گذار به دمکراسی پس از فروپاشی کاهش مییابد. برخی از نقادان انقلاب روسیه پس از پیروزی آن، استدلال میکردند که از دورن حزب بلشوییک پیشقراولان کمونیسم که سازمانی سری و بسته و خشونتگرا بود، چیزی جز دولت بسته و غیردمکراتیک بلشویکها بیرون نمی آید ...»
شعار سال؛ با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از عصر اسلام، تاریخ انتشار: 25 خرداد 1398، کد خبر: ۹۲۷۱، www.asrislam.com