شعار سال: نویسندگان آثار عامهپسند همیشه با برچسبهای سطحینویس و زردنویس مورد نامهربانی قرار گرفتهاند؛ اما از سال پیش با تلاشهای لاله زارع و تکین حمزهلو جایزهای به نام «لیلی» پایهگذاری شد تا صدای این گونه نویسندگان باشد و هویت گمشده این ژانر مهم ادبی در ایران را بازگو کند. دوره اول این جایزه با موفقیت به پایان رسید و برگزارکنندگان در روزگار کرونا پا در مسیر برگزاری دومین دوره گذاشتند؛ از این رو با لاله زارع یکی از بنیانگذاران و دبیران این جایزه همکلام شدیم تا درباره این جایزه و اتفاقات پیرامون آن صحبت کنیم.
درباره دلایل تاسیس جایزه ادبی «لیلی» برای ما بگویید. این دغدغه از کجا شکل گرفت؟
جایزه ادبی «لیلی» سال گذشته با تلاشهای تکین حمزهلو، بنده و دغدغهمندان ادبیات عامهپسند تاسیس شد؛ این جایزه زیر نظر انجمن نویسندگان عامهپسند فعالیت می کند که آن را نیز سال گذشته تاسیس کردیم. هدفی که ما برای انجمن و جایزه در نظر گرفتیم معرفی و پیشنهاد آثار عامهپسند به مخاطبان است تا بتوانند از بین تعداد زیادی کتاب که در این حوزه منتشر میشود، آثار بهتر را شناسایی کنند. منظورم از آثار بهتر، آثاری است که نسبتی با زندگی واقعی دارند و جنبههای ادبی و هنری قویتری را پوشش میدهند.
در یک سال گذشته واکنشها نسبت به این جایزه چگونه بوده است؟
از پارسال تا به امروز واکنشهای مختلفی نسبت به این جایزه دیدیم؛ اما باید بگویم که واکنشها به شکل تردید یا نگاه منفی بوده که این نگاه نیز بیشتر از سوی نویسندگانی بود که جدی مینویسند یا مخاطبانی که فکر میکنند این ادبیات فقط سرگرمکننده است و حتی برای کسانی که وقت میگذارند و کتاب میخوانند، مضرر است. عده دیگری هم که از این جایزه دفاع میکردند با دیده اغماض بود و حرفشان این است که مخاطب وقتی بخواهد وارد حوزه کتابخوانی شود با این کتابها شروع میکند و این بد نیست.
یعنی شما منکر سرگرمکننده بودن این نوع ادبی هستید؟
نه! من منکر این نیستم که این نوع از ادبیات سرگرمکنندهتر از ادبیات جدی است (البته منظورم داخل ایران نیست و نگاه کلی و جهانی دارم) به نظر من سرگرمکنندگی و لذت بردن یک از وظایف و محورهای مهم هنر است و به قول جوزف بالداساری که یکی از مدرنترین هنرمندان دنیا است، «هنری که لذتبخش نباشد، اساسا هنر نیست.»
چرا عدهای با این ادبیات زاویه دارند و در هر حالتی ساز مخالف میزنند؟
یکی از ایراداتی که به این نوع ادبیات گرفته میشود این است که این نوع ادبیات ترویجدهنده کلیشههای رایج در حوزه ادبیات است. منظور از کلیشههای رایج دو چیز است؛ یکی آن فرهنگ غالبی است که در جامعه رواج دارد که لزوما فرهنگ خوبی هم نیست. مثل فرهنگ زنستیزانه یا فرهنگ مردسالارانه. دیگری نیز فرم و تکنیکهای ادبی است. در پاسخ نگاه اول باید بگویم که این عزیزان نگاه خیلی کهنهای دارند و اگر بروند و کتابهای خوب عامهپسند را بخوانند، کاملا متوجه میشوند که آثار درجه یک عامهپسند، کاملا مخالف کلیشههای رایج حرکت میکند، کلیشههایی که آفت فرهنگ ما نیز شده است. در کل باید بگویم دوستان حرفهای قدیمی را بدون آنکه کتابهای جدید را خوانده باشند تکرار میکنند. مصداق این حرف این است که یکی از پژوهشگران به نام آقای ارمکی در مقالهای به انواع روابط جدیدی که بین زن و مرد در جامعه امروز ایران
وجود دارد، پرداخته است. جالبی ماجرا اینجاست که ادبیات عامهپسند ما به این روابط در قالب داستان به شکلی که ارمکی بیان کرده بود، خیلی زودتر از این پژوهش پرداخته است. این موضوع نشان داد که نویسندگان عامهپسند ما پنج شش سال جلوتر از اینکه جامعهشناسان به این نوع از رابطه برسند، در کتابهای خود به بیان آن پرداختهاند و اتفاقا خیلی هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاند. این را گفتم تا بگویم که نویسندگان عامهپسند ما بعضا از روانشناسان و کسانی که در حوزه فرهنگ تحقیق و پژوهش میکنند، جلوتر هستند. بنابراین فکر نمیکنم که این نگاه منفی کمکی کند تا فرهنگ ما ارتقاء پیدا کند. اما در بعد ادبی و تکنیک و فرم نیز باید بگویم که دوستان به ساده بودن فرم ایراد میگیرند و من در جواب باید بگویم که اگر دوستانی هستند که کتابی را میخوانند و لذت میبرند از اینکه کتابی فرم داشته باشد، از اساس انگار که اینها نگاهشان به هنر این است که یک فرم خاصی از هنر پسندیده است و اگر اثر غیر از آن باشد هیچ ارزشی ندارد. به قول یکی از دوستانم فرم همان احساس است و اگر از مجرای احساس هنرمند رد شده باشد، دیگر فهمیده نمیشود تا بگوییم که این کتاب فرم خاصی دارد یا ندارد یا این فرم در راستای محتوا بوده یا نه. به نظرم خوب است که ما دیدمان را به هنر کمی وسیعتر کنیم.
به سراغ دوره دوم جایزه برویم؛ وضعیت چطور است و آیا مشکلی برای برگزاری آن وجود نداشت؟
امسال جایزه دومین دوره خودش را تجربه میکند و متاسفانه روزهای ابتدایی این جایزه همزمان با فراگیری ویروس کرونا شده، که همه زندگی ما را تحتتاثیر خودش قرار داده است. نگران بودیم در شیوه اجرا و برگزاری جایزه تغییراتی شکل بگیرد؛ اما خوشبختانه دبیرخانه سر وقت همه کارها را پیگیری و انجام داد. فرق این دوره با سال گذشته در این بود که پارسال بخش زیادی از کتابهایی که به دبیرخانه رسید از سوی ناشران عامهپسند و عاشقانه بودند؛ اما امسال از ناشران جدی نیز کارهایی به دست ما رسید.
منظور از ناشران جدی کدام نشر است؟
ناشرانی که کمتر در حوزه عامهپسند کار کردند؛ از جمله مروارید و چشمه که کارهایی از آنها به دست ما رسیده است.
امروز مراسم اختتامیه برگزار میشود. آیا این مراسم نیز به صورت مجازی برگزار میشود؟
کارها در مرحله اول بررسی شدند، شیوه اجرا و داوری فرقی با دوره گذشته نداشته اما امسال به دلیل کرونا و خطرناک بودن آن و اینکه احتمال وجود دارد که هر نوع تجمعی باعث فاجعه شود؛ ما تصمیم گرفتیم که اختتامیه را به صورت مجازی برگزار کنیم و به این ترتیب از سخنرانان و داوران که قرار بود در برنامه حضوری شرکت کنند، خواهش کردیم که به صورت زنده (لایو) برای ما صحبت کنند. از اینرو، دوستان میتوانند این برنامه از صفحه انجمن داستاننویسان عامهپسند ببینند.
با توجه به اینکه در دوران کرونا به سر میبریم آیا استقبال نسبت به دوره نخست تغییری داشته است؟
در مورد تعداد آثار باید بگویم که با توجه به بیماری کرونا فکر میکردیم که ممکن است در میزان ارسال آثار تغییر به وجود بیاید که خوشبختانه هیچ اتفاق بدی رخ نداد و تعداد آثار تقریبا با سال گذشته برابری میکند. خیلی خوشحالم که نویسندگان، این جایزه را جدی گرفتند و کارها را ارسال کردند و خیلی خوشحال میشویم که با اطلاعرسانیهایی از این دست، این هدف خیلی جدیتر به راه خودش ادامه دهد و ما برسیم به آنجایی که این جایزه نمود اصلیاش بشود معرفی و پیشنهاد بهترین آثار عاشقانه به مخاطبانی که این دست از ادبیات را به هر دلیلی دوست دارند. ارتقا این کتابها نیز میتواند به ارتقا مخاطب کمک کند تا در نهایت ما جامعه فرهیختهتری داشته باشیم. البته منظورم این نیست که ما یک تنه داریم این کار را میکنیم، اما امید داریم که بخشی از این مسئولیت اجتماعی را نیز ما جلو ببریم و در دراز مدت به این هدف کمک کرده باشیم.
لاله زارع و تکین حمزهلو دو سال است که بدون توجه به حواشی به مسیر خود ادامه میدهند، آیا در این مسیر همراهان دیگری هم داشتهاید؟
بله. دوستان ما در خانه فرهنگ آیه که دبیرخانه ما به لطف این عزیزان در آنجا دایر است، نیز کمک حال ما هستند. سایت« کتابخون»، نیز اسپانسر مالی جایزه است و خود این سایت نیز یک بخشی از توسعه فرهنگی ما را انجام میدهد. از این رو از بهمن رحیمی، مدیر این سایت نیز تشکر میکنم. دوستانی در هیات انتخاب اولیه بودند و از بین چند صد عنوانی که به دبیرخانه رسید وظیفه داشتند، کارها را مطالعه، غربال و داوری کنند که از آنها نیز تشکر می کنم. شاید برای خیلیها سوال باشد که این افراد چه کسانی هستند؛ این افراد گروهی از کتابخوانهای حرفهای، نویسندگان و کتابداران و کتابفروشانی هستند که در این حوزه ما را کمک میکنند. ما این رویه را از تجربه جوایز انگلیسی الگوبرداری کردیم که سالهاست انجام میشود و نتایجش خوب بوده. در پایان از همکاران شما در خبرگزاریها و مطبوعات و رسانههای مختلف نیز تشکر میکنم که تلاش کردند تا صدای ما بهتر و واضحتر شنیده شود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایبنا، تاریخ انتشار: 30 بهمن 99، کد خبر: