پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۵۵۳۳
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۵۱
عضو بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی معتقد است: خودجوش بودن یکی از ویژگی‌های قیام ۱۵ خرداد بود که ریشه در جایگاه اجتماعی و ظرفیت‌های مردمی بی‌نظیر مرجعیت و روحانیت شیعه دارد و در حقیقت در ماجرای دستگیری امام، این ظرفیت اجتماعی تجلی یافت؛ امری که پیش از این در نهضت تحریم تنباکو یا مشروطه یا قیام ملی شدن صنعت نفت نیز به طرق دیگری نمود یافته بود.
شعار سال: انقلاب اسلامی ایران، صرفا یک تحول سیاسی و حتی شبیه به دیگر انقلاب‌های تاریخ در گوشه و کنار دنیا نبوده، بلکه تحولی اجتماعی و تاریخ‌ساز است؛ انقلابی از جنس مردم. جرقه حرکت بزرگ مردم ایران به رهبری امام خمینی، با اعتراضات امام و دیگر علمای دینی به رفتار‌های خلاف دین دستگاه حکومتی زده شد و در سال ۱۳۴۲ با دستگیری و بازداشت امام خمینی در پی اعتراضات تند به حکومت در روز عاشورا و در مدرسه فیضیه قم، به اوج خود رسید و قیام ۱۵ خرداد را به‌عنوان یک نقطه عطف در کتاب تاریخ ماندگار کرد. جریانی که همچون رودی خروشان تا پیروزی انقلاب اسلامی راه خود را ادامه داد.

سهراب مقدمی شهیدانی؛ نویسنده و پژوهشگر حوزه مطالعات انقلاب اسلامی در سالروز ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و در آستانه سالروز قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ضمن تبیین سیر تاریخی و ریشه‌های شکل‌گیری این جریان، بررسی نقش امام خمینی (ره) در رهبری نهضت و همچنین مروری بر کارنامه روشنفکران و احزاب ایرانی در مواجهه با واقعه ۱۵ خرداد، مروری بر پژوهش‌های انجام شده درباره این رویداد مهم و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران داشت.
 
قیام خونین ۱۵ خرداد؛ طلیعه نهضت امام و تجلی ظرفیت اجتماعی ولایت فقیه

تاکنون صد‌ها عنوان کتاب درباره قیام ۱۵ خرداد منتشر شده، اما بسیاری از پژوهشگران معتقدند که هنوز پژوهش‌های جامع و و کاملی در این حوزه انجام نشده و ابعاد ناگفته فراوانی باقی مانده و بسیاری از زوایای جنبش و نهضت مغفول و ناشناخته مانده‌اند. به‌نظر شما این نقیصه ناشی از چیست؟

اگرچه در زمینه قیام ۱۵ خرداد منابع و مآخذ گوناگونی وجود دارد که هریک از آن‌ها به‌گوشه‌ای از این واقعه عظیم پرداخته، اما هنوز به ابعاد مختلف این واقعه پرداخته نشده است. البته برای پاسخ کافی و جامع به این سوال و سوالات مشابه به فرصتی بیش از یک جلسه نیاز هست. ولی آنچه به اجمال می‌توان گفت، علت وجود چنین کاستی در یکی از مهمترین مقاطع تاریخی ایران که مستقیما با تحولات دهه‌های بعد و وقوع انقلاب اسلامی ارتباط دارند را باید در چند عامل اساسی جستجو کرد از آن‌جمله:

۱- غلبه دادن جهت‌گیری فکری و احیانا غرض‌ورزی سیاسی در تاریخ‌نگاری که در بیانات حضرت امام خمینی (ره) به‌عنوان یکی از آسیب‌های مهم آثار تاریخی به آن اشاره شده است.
۲- فقدان پژوهش‌محوری در تحقیقات تاریخی و تکیه بر منابع تحریف‌شده و غیرمستند
۳- قابل دسترس نبودن اطلاعات و مدارک در زمینه رویدادها، وقایع و تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی
۴- عدم تربیت نسل متخصص برای پژوهش در تاریخ انقلاب اسلامی
۵- فقدان نقد و نقادی نسبت به فعالیت‌های انجام‌شده در تاریخ‌نگاری ۱۵ خرداد
۶- عدم تعیین استراتژی و نقشه راه برای پژوهش‌های تاریخی دوره انقلاب اسلامی
۷- پرهزینه بودن حریت و صداقت در تاریخ‌نگاری
۸- تحریف سازمان‌یافته تاریخ توسط برخی جریان‌های سیاسی وابسته به بیگانه و تلاش برای مخدوش کردن حافظه تاریخی

یکی از نکات بسیار مهم در روند تدوین مکتوبات مرتبط با قیام ۱۵ خرداد، کلیشه‌ای بودن اکثر قریب به اتفاق موضوعات و نحوه پردازش کتاب‌هاست. چرا با وجود پژوهشگران خبره و موسسات معتبر پژوهشی در این حوزه با این کلیشه‌ها روبه‌رو هستیم؟

این حرف به این معنا که مکتوبات مرتبط با قیام ۱۵ خرداد کلیشه‌ای هستند، قابل‌قبول نیست و درخصوص این رویداد تاریخی مهم آثار بسیارخوب و متقن و متنوعی وجود دارد که حاصل زحمات پژوهشگران ارجمند و متعهد است. اگرچه که لازم است در ابعاد مختلف به این واقعه تاریخی بزرگ پرداخته شود. مرور اسامی برخی منابع مرتبط با قیام ۱۵ خرداد، خالی از لطف نیست:
 
قیام خونین ۱۵ خرداد؛ طلیعه نهضت امام و تجلی ظرفیت اجتماعی ولایت فقیه
 
۱- نهضت امام خمینی (ره) تألیف استاد سیدحمید روحانی که در جلد اول آن به واقعه ۱۵ خرداد به‌صورت تفصیلی و کاملا مستند پرداخته شده است.
۲- مبدأ نهضت که شامل مجموعه مقالات است و به کوشش آقای نیکبخت جمع‌آوری شده است.
۳- قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک در ۹ جلد که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات منتشر شده است.
۴- مجموعه مقالات همایش ۱۵ خرداد که توسط حوزه هنری به چاپ رسیده است.
۵- تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد تألیف دکتر جواد منصوری در ۲ جلد
۶- نقش روحانیت در قیام ۱۵ خرداد که به کوشش فریبا جعفری به نگارش درآمده است.
۷- روزشمار ۱۵ خرداد که توسط احمد گودرزیانی تدوین شده است.
۸- اصلاحات آمریکایی و قیام ۱۵ خرداد توسط عباس خلجی تألیف شده است.
۹- خاطرات ۱۵ خرداد به کوشش علی باقری و در چند مجلد منتشر شده و حاوی نکاتی ناب و دست‌اول است (البته در استفاده از منابع تاریخ شفاهی همواره باید احتمال برخی اشتباهات تاریخی را جدی گرفت)
۱۰- فصلنامه تخصصی ۱۵ خرداد به صاحب‌امتیازی استاد سید حمید روحانی و سردبیری دکتر مظفر نامدار که نوعا در ایام سالگرد قیام ۱۵ خرداد مقالات پربار و اسناد جالب و جدیدی عرضه می‌کند.

ناگفته نماند که اگرچه این پژوهش‌ها و آثار در زمینه قیام ۱۵ خرداد منتشر شده‌اند، اما متأسفانه بنا بر برخی دلایل، معرفی این آثار به جامعه به‌درستی صورت نگرفته و افراد بسیاری نسبت به وجود آن‌ها آگاهی ندارند.

چقدر در مکتوبات و تاریخ‌نگاری‌های این حوزه به نقش مردم و نهاد‌هایی همچون بازار پرداخته شده است؟

قیام ۱۵ خرداد به یک قشر و یا به چند قشر از اقشار جامعه ایران محدود نبود، بلکه عموم طبقات، دارا و نادار، شهری و روستایی، کشاورز و کارگر، زن و مرد، پیر و جوان در این قیام حضوری فعال داشتند.

در حرکت‌های سده پیشین، بیشتر مبارزان و قیام‌کنندگان از دانشگاهیان، روحانیان و بازاریان بودند. دیگر اقشار جامعه یا اصولا حضور نداشتند و یا برخی از آن‌ها به شکل جانبی در جنبش و خیزش دیده می‌شدند، لیکن در قیام ۱۵ خرداد همه اقشار جامعه به شکل گسترده و چشمگیر حضور داشتند، بلکه شهیدانی را نیز تقدیم کردند.

ازجمله ویژگی‌های این قیام، خودجوش بودن آن بود که ریشه در جایگاه اجتماعی و ظرفیت‌های مردمی بی‌نظیر مرجعیت و روحانیت شیعه دارد و در حقیقت در ماجرای دستگیری امام، این ظرفیت اجتماعی تجلی یافت؛ امری که پیش از این در نهضت تحریم تنباکو یا مشروطه یا قیام ملی شدن صنعت نفت نیز به طرق دیگری نمود یافته بود. البته قیام ۱۵ خرداد از حیث حماسه و گستره جغرافیایی و حضور میدانی در کوتاه‌ترین زمان ممکن و ایستادگی تا پای جان، واقعا بی‌نظیر است و از این‌رو امام خمینی آن را طلیعه انقلاب اسلامی برشمرده‌اند.
 
قیام خونین ۱۵ خرداد؛ طلیعه نهضت امام و تجلی ظرفیت اجتماعی ولایت فقیه

همانگونه که بیان شد، پیرامون قیام ۱۵ خرداد منابع مختلفی وجود دارد و اگرچه آثار زیادی در مورد قیام ۱۵ خرداد منتشر شده، اما نقش بازاریان و بازار در این قیام مردمی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. اما مرکز اسناد انقلاب اسلامی کتابی با عنوان نقش بازار در قیام ۱۵ خرداد منتشر کرده که در آن حضور بازاریان در این قیام با توجه به اسناد موجود در ساواک مورد بررسی قرار گرفته است. ازجمله مواردی که در حوزه بازار پرداخته شده عبارت است از شیوه‌های مبارزاتی بازاریان، تعطیلی بازار، تظاهرات، تحصن، ارائه کمک‌های مالی به مبارزان. کتاب دیگر در این زمینه مساجد و بازار تهران در نهضت امام خمینی است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

همچنین کتاب دیگری که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده و به صنوف مختلف در قیام ۱۵ خرداد اشاره دارد مبارزات روحانیون و وعاظ مساجد به روایت اسناد است که در آن به نقش روحانیون در گسترش و تدام مبارزات در نهضت اسلامی پس از ۱۵ خرداد پرداخته شده است.

البته انتشار این آثار هرگز به معنای ادای دِین جامعه تاریخ‌نگاری به واقعه عظیم و خونین ۱۵ خرداد ۴۲ نبوده و همچنان جای پژوهش‌های تفصیلی در این عرصه خالی است. سخن اینکه لازم است سرمایه‌های موجود را بشناسیم و معرفی کنیم و خلأ‌های پژوهشی را مبتنی بر این این خلأها، شناسایی کنیم.

نقش امام خمینی (ره) در رویداد ۱۵ خرداد را چگونه تبیین می‌کنید؟
 
قیام خونین ۱۵ خرداد؛ طلیعه نهضت امام و تجلی ظرفیت اجتماعی ولایت فقیه
 
پیرامون قیام ۱۵ خرداد تاکنون آثار زیادی نگاشته شده که به بیان روند رخداد‌ها و تحلیل آن پرداخته، اما متقن‌ترین و مستندترین منبع که در عین‌حال، نخستین اثر تفصیلی پیرامون قیام ۱۵ خرداد هم محسوب می‌شود، کتاب گرانسنگ «نهضت امام خمینی» است که پیشنهاد می‌کنم همه فرهیختگان حداقل برای یک‌بار به مطالعه آن بپردازند. نکات و ناگفته‌های فراوانی از تاریخ انقلاب اسلامی در این اثر وجود دارد که جای دیگر دیده نمی‌شود؛ لذا در پاسخ به این سنخ سؤالات، تلاش می‌کنم به جای تحلیل‌های ذهنی که نوعا به مصاحبه‌های تخصصی نیز راه یافته، به بازخوانی بخش‌هایی از همین کتاب بپردازم و خلاصه‌هایی از مباحث را به تناسب سؤالات دقیق شما، تقدیم کنم.

درباره سؤال شما باید عرض کنم که نخستین هنر امام در آغاز نهضت اسلامی، تربیت سیاسی براساس احیای مکتب عاشورا بود. فعال‌سازی شبکه مساجد و حسینیه‌ها و پیوند زدن مناسب‌های مذهبی، خصوصا محرم به حوادث سیاسی و مسائل مبارزاتی، معجزه مبارزاتی و سیاسی امام بود.

امام در دوران کوتاه نهضت خود، راه حسین (ع) را احیا کرد و مکتب عاشورا را به ملت ایران شناسانید. مردم با شناخت عاشورا و مکتب سرخ عاشورا، به راستی عاشورایی شدند، راه عاشوراییان را پی گرفتند، مسئله مرگ و زندگی و شهادت برای آن‌ها حل شد، شهادت را برای خود دستاوردی گرانبها می‌دانستند و از کشتن و کشته شدن پروا نمی‌کردند. از این‌رو، در روز ۱۵ خرداد با شهامت، شجاعت و دلاوری به صحنه آمدند و عرصه را بر نیرو‌های انتظامی و نظامی رژیم شاه تنگ کردند. قیام حماسه‌آفرینان ۱۵ خرداد در راه دفاع از ولایت و مرجعیت بود. مردم در راه پشتیبانی از مرجع تقلیدشان جان بر کف گرفتند و در برابر توپ و تانک ایستادند. مجتهد جامع‌الشرایط و فقیه دارای ولایت تا آن پایه از دید شیعیان متعهد و باورمند قداست دارد که دستور‌های او مساوی با فرمان امام معصوم است و ضدیت با او و نفی جایگاه ولایت فقیه، طبق روایت شریفه، به معنای نفی ولایت معصومین (علیهم‌السلام) است.
 
قیام خونین ۱۵ خرداد؛ طلیعه نهضت امام و تجلی ظرفیت اجتماعی ولایت فقیه

علت اصلى موفقیت رژیم در سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۴۲، گسستن ارتباط ملت با رهبر بود که مایه سرگردانى توده‌‏ها و هرز رفتن تدریجى نیروى مقاومت آنان شد و پراکندگى صفوف، اندیشه‌‏ها و دیدگاه‌‏ها را به همراه آورد.

قیام و تظاهرات ۱۵ خرداد برضد شاه، تنها به قم و تهران محدود نبود، بلکه در برخى از شهر‌ها و شهرستان‏‌هاى دیگر نیز که مردم نداى بیدارگر امام را شنیده و تا پایه‏‌اى آگاهى یافته بودند، در پى دریافت خبر دستگیرى امام به صحنه آمدند و واکنش‌‏هایى از خود نشان دادند. به دنبال انتشار خبر دستگیرى امام، یکباره سیل خروشان کشاورزان از ورامین، کن، جماران و جمکران و دیگر دهات حومه تهران و قم به سوى مراکز شهر سرازیر شد و رستاخیزى ملى که در تاریخ مبارزات ایران بی‌‏سابقه بود، پدید آمد.

در پى دستگیرى امام، در بیشتر شهر‌ها اعتصابات و مقاومت منفى صورت گرفت. مردم مسلمان در بسیارى از شهر‌ها و شهرستان‏‌ها به‌عنوان اظهار همدردى از مردم به خاک و خون کشیده‌شده تهران و بعضى شهر‌ها و نیز به منظور پشتیبانى از امام، دست از کسب‌وکار کشیدند و مغازه‌هاى خود را تعطیل کردند و در تلگرافخانه‏‌ها جمع شدند.

هنوز ساعتى از آزادى امام نگذشته بود که خبر آن برق‏‌آسا در سراسر تهران انعکاس یافت و همانند بمب صدا کرد و تهران را تکان داد. مردم فداکار و وفادار مرکز، یکباره از جا کنده شدند و سیل جمعیت به سوى داوودیه سرازیر شد. امام در این برهه و بعد از شنیدن گوشه‌‏هایى از فجایع ۱۵ خرداد، سخت متأثر شدند، به‌‏‌طورى که گویا آسمان بر سرش فرود آمد. قلب لطیف، حساس و پرمهرش به سختى فشرده شد، بغض راه گلویش را گرفت، به‏‌طورى که احساسات مردم را درست نمى‏‌توانست پاسخ بدهد. مردمی که به انتظار دیدن امام از داخل حیاط خانه تا راه درازى صف کشیده بودند، کاسه صبرشان لبریز شد و از او خواستند که در مقابل پنجره قرار گیرد تا همگان او را ببینند. رژیم شاه در همان چند ساعتى که امام را آزاد گذاشت، به‌خوبى دریافت که از محبوبیت و نفوذ او در میان توده‌‏ها، نه‌تن‌ها چیزى کاسته نشده، بلکه به‌شدت فزونى یافته است.
 
قیام خونین ۱۵ خرداد؛ طلیعه نهضت امام و تجلی ظرفیت اجتماعی ولایت فقیه

امام به‌رغم محدودیت‏‌ها و قطع ارتباط میان او و ملت و شرایط خفقان‏‌بار حاکم، دست روى دست نگذاشت و تسلیم جو و محیط نشد، بلکه در حدى که شرایط و اوضاع اقتضا داشت به یک سلسله فعالیت‏‌هاى اصلاحى و ارشادى همت گماشت. در برخورد با برخى از مقامات دولتى که به نزد او مى‏‌رفتند، روى یک سلسله قانون‌‏شکنى‏‌ها و نابسامانى‏‌هاى کشور انگشت گذاشت و آن‌ها را از ناراستى‏‌ها و نادرستى‏‌ها بر حذر داشت و دست از مبارزه برنمی‌داشت. البته امام در دوران حصر خانگی، علاوه بر تذکرات مختلف نسبت به اوضاع نابسامان، رسالت افشاگرى را نیز تا آنجا که توانست با شیوه‌‏هاى گوناگون پى گرفت. آنگاه که دریافت رژیم شاه با نقشه و نیرنگ کوشیده است به نام آزادى از زندان، او را زیرنظر و محاصره نگاه دارد و مردم مسلمان را از رهنمود‌ها و راهنمایى‏‌هاى ایشان محروم کند، بى‏‌درنگ به رویارویى با این نقشه برخاست. امام در دوران زندان و محاصره، یاران، نزدیکان و پیروان خویش را اگر فرصت دیدارى دست مى‏‌داد، به شکیبایى، پایدارى و بردبارى فرا مى‏‌خواند و از هرگونه لغزش، لرزش، عدم ثبات و مقاومت برحذر مى‏‌داشت. علاوه بر آن، نقشه‌‏ها و طرح‏‌هایى را نیز براى دوران آزادی از زندان تدارک می‌دید و در واقع نسبت به آینده نهضت غافل نبود.

درباره بازشناسی رفتار و نقش امام در خلق جنبش و هدایت آن و مواجهه امام با جنبش‌ها و جریان‌های فعال در آن برهه، بفرمایید.

مبارزات مردم مسلمان ایران پس از قیام ۱۵ خرداد به‌صورتى متشکل‌تر و منظم‌تر ادامه یافت. گروه‌‏ها و اکیپ‏‌هایى از تربیت‏‌یافتگان مکتب انقلابى امام خمینى در تهران و بسیارى از شهرستان‏‌ها تشکیل یافت که در پیشبرد آرمان‏‌ها و منویات امام و ادامه نهضت، نقش بسزایى داشت. مثلا هیأت‏‌هاى مؤتلفه اسلامى که مرکب از بازارى، دانشجو، روحانى و کارگر و کارمند بود، فعالیت‏‌هاى متشکل خود را هر ماه با تشکیلات سیاسى و نظم ویژه‌‏اى ادامه دادند و اکیپ‏‌هاى ده نفرى و پنج نفرى با تشکیل جلسات هفتگى به تبادل‌نظر و مشاوره پرداختند و به منظور بالا بردن سطح افکار و اندیشه‏‌هاى نسل جوان و گسترش دامنه نهضت فعالیت کردند. اعلامیه‏‌هاى «جبهه مسلمانان آزاده»، «شوراى مسلمانان متحد» که در صفحه‏‌هاى پیش آمد، از همین جمعیت بود. در بخش‌‏هاى آینده نیز به گوشه‏‌هایى از این فعالیت‌‏ها اشاره خواهیم کرد. گفته مى‏‌شود که جمعیت مزبور فقط در تهران بیش از ۵۰۰ نفر عضو داشته است، از این‌رو در راه انداختن تظاهرات و بسیج توده‏‌ها علیه رژیم نقش بسزایى ایفا مى‏‌کرد.

این گروه زیرنظر روحانیان برجسته‏‌اى مانند شهید مطهرى و شهید بهشتى تشکل یافته بودند و با رهنمودهاى آن‌ها مبارزات گسترده خود را بر ضد رژیم دنبال مى‏‌کردند و براى دست زدن به یک سلسله عملیات قهرآمیز و پارتیزانى آماده مى‏‌شدند. نقش این بزرگان در سازماندهى و راهنمایى این گروه تا آن پایه پیچیده، پوشیده و براساس اصول پنهانکارى صورت گرفت و دنبال شد که ساواک تا سالیان درازى، حتى وقتى که این گروه را شناسایى کرد، نتوانست به نقش شهیدان مطهرى و بهشتى در تشکل و سازماندهى این گروه‌ها پى ببرد، با این وجود ساواک در پى قیام ۱۵ خرداد از گزارش‏‌هاى رسیده، دریافت که روحانیان در تدارک فعالیت‏‌هاى زیرزمینى و دست زدن به مبارزه قهرآمیز و پارتیزانى هستند و از این گزارش بسیار نگران شد. تا آنجا که «انحلال کلیه هیأت‏‌هاى مذهبى» را پیشنهاد کرد!

البته گروه‌ها و مجموعه‌های مردمی دیگری نیز دخیل بوده‌اند که برای مرور اسامی و مبارزات و نقش‌آفرینی همه آن‌ها، باید به منابع تاریخی مراجعه شود. به‌علاوه این نکته لازم به ذکر است که در زمینه روش مبارزه مسلحانه میان مبارزان انقلابی اختلاف دیدگاه وجود داشت. برخی از بزرگان انقلابی این روش را توصیه و حمایت می‌کردند، اما امام خمینی (قدس سره الشریف) از ابتدای حرکت مبارزاتی خود با این روش مخالف بودند که دلایل آن در کتاب نهضت امام خمینی قدس سره الشریف از لسان مبارک امام آمده است.

تحلیل امام خمینی (ره) از واقعه ۱۵ خرداد چه بود؟

امام خمینی قیام ۱۵ خرداد را «مبدأ نهضت اسلامى ایران» و از «ایام بزرگ الهى» می‌داند و ضمن تأکید بر آثار تاریخی این قیام در به ثمر نشستن انقلاب اسلامی، از ۱۵ خرداد به‌عنوان «نقطه عطف تاریخ» یاد کرده­ است. ایشان در این زمینه می­‌فرمایند: «پانزده خرداد- که ما مردان با اراده‌‏اى را از دست دادیم و جوانانى از دست ملت ما رفت- نقطه عطفى است در تاریخ و مبدأ این نهضت است».

این نقطه عطف در تحولات ایران معاصر که به تعبیر امام راحل «خمیرمایه نهضت مبارک ملت بزرگ ایران و روز بذر انقلاب بزرگ اسلامى» است، خود ریشه در اندیشه دینی مردم ایران دارد و از این حیث، نهضتی اصیل و کاملا دینی است که به تعبیر امام، ملت ایران «باید این خمیرمایه و بذر پربرکت را در عصر عاشوراى ۶۱ قمرى‏ جستجو کند».

پژوهش پیرامون ماهیت و پرداختن به ابعاد گسترده قیام ۱۵ خرداد، گذشته از آنکه یک ضرورت تاریخی در بازشناسی ماهیت و سیر تحولاتِ انقلاب اسلامی است، یک روز ملی و از «ایام الله» است و از این حیث، به فرموده امام راحل، همواره باید عزیز و زنده نگاه داشته شود. چه اینکه امام راحل سالروز این قیام را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرده‌­اند. صد البته این بزرگداشت و آن عزای عمومی، نه به معنای آن است که تنها از فجایع این روزِ خونین گفته و شنیده شود، بلکه با توجه به جایگاه تاریخی این قیام، در راستای علنی کردن و عمومی کردنِ قیام علیه پهلوی، باید به این قیام به عنوان یک «موهبت الهی» نظر کرد که برکات زیادی به همراه داشت و «درعین‌حالى که مصیبت بود، مبارک بود».

دیدگاهتان درباره بستر‌های شکل گیری، ریشه‌ها و زمینه‌های نهضت و روند شکل‌گیری قیام چیست؟

یکی از ابعاد این قیام خونین، حضور پردامنه مردم در میدان مبارزه با رژیم شاه و در اعتراض به دستگیری امام خمینی به‌عنوان یکی از مراجع طراز اول حوزه علمیه قم است. این مطالب خود ریشه در دیدگاه امام نسبت به نقش مردم و جایگاه مردم دارد و در حقیقت قیام ۱۵ خرداد محصول یک رابطه دوسویه بین امام خمینی و عموم مردمی است که او را به تقوا و عدالت و شهامت و حماسه شناخته بودند و به‌عنوان رهبر و، ولی فقیه خود پذیرفته بودند. التفات ویژه امام خمینی به پشتوانه مردمی روحانیت با توده‌های مردم و توجه خاص ایشان به ظرفیت‌های اجتماعی مرجعیت شیعه، در تحلیل ماهیت و پیامد‌های ۱۵ خرداد، نقش محوری دارد.

موضوع قدرت و ظرفیت اجتماعی روحانیت و تبلور آن در کورانِ قیام ۱۵ خرداد، امر بسیار مهمی در تحلیل این واقعه است و در کنار آن باید به‌طور مقایسه‌ای، عملکرد و مواضع برخی جریان‌ها و احزاب سیاسی نیز در مخالفت با این قیام خونین و محکومیت آن، مورد بازخوانی قرار گیرد که در حقیقت ناشی از ماهیت غیرمردمی و وابستگی این جریان‌هاست. همین جریان‌های وابسته به چپ و راست، اکنون اگر در بایکوت ۱۵ خرداد توفیق نیابند، تلاش می‌کنند تفاسیر انحرافی و غلط از این قیام اصیل دینی و مردمی ارائه دهند، زیرا از ابتدا نیز با آن موافق نبوده‌اند!

بُعد دیگری که باید به آن توجه کرد، نقشه‌های آمریکایی و موذیانه رژیم پهلوی در زمینه اسلام‌زدایی و نابودی مطلق فرهنگ دینی-ملی ایرانیان بود که از سال‌ها قبل جریان داشت. دیدگاه امام خمینی قدس سره‌الشریف که در دیدار با آیت‌الله حکیم به آن تصریح کردند این بود که زمان حاضر، همچون زمان قیام اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) است که در صورت عدم قیام اصل اسلام از بین خواهد رفت. طبیعی است که امام خمینی قدس سره الشریف با آن تقوا و دقت‌نظر فوق‌العاده در به‌کارگیری تعابیر، هیچ‌گاه برای پیشبرد اهداف سیاسی خود مبالغه نمی‌کنند و نباید با کلمات ژرف‌اندیشانه ایشان همچون سخنرانی‌های تبلیغاتی سایر سیاسیون برخورد کرد؛ بنابراین ایشان حقیقتا زمینه هدم اسلام را با طرح و برنامه‌های آمریکایی رژیم پهلوی مشاهده می‌کردند. طبیعی است در شرایطی که اصل اسلام در خطر باشد، حفظ جان بی‌معنی خواهد بود و عموم مسلمین از مرجعیت گرفته تا مردم همگی باید به صحنه بیایند و جان خود را کف دست بگیرند، کما اینکه امام در پیشانی لشکر بی‌سلاح مسلمین حرکت کردند و بار‌ها و بار‌ها جان خود را به مخاطره انداختند، اما تقدیر الهی این بود که علیرغم شهادت‌طلبی، جان عزیز ایشان حفظ شود. ولی جان‌فدایان اسلام در ۱۵ خرداد مردانه به میدان رفتند و با خون خود بقا و رشد اسلام را تضمین کردند؛ بنابراین در تحلیل بستر‌های شکل‌گیری قیام ۱۵ خرداد به چهار ضلع باید توجه شود:

اول: روحانیت شیعه که در قلوب مردم ریشه‌ای عمیق با بیش از ۱۰۰۰ سال سابقه داشت و پیشاپیش این جانفشانی حضور داشت، دوم: مردم که در اوج همبستگی با روحانیت بودند، سوم: برخی جریانات سیاسی غیرمردمی که با این قیام مخالف بودند، چهارم: حاکمیت که در اصل مزدور و مجری طرح بیگانگان بود.

قیام ۱۵ خرداد در میان جنبش‌های اجتماعی معاصر ایران چه جایگاهی دارد؟

در قیام ۱۵ خرداد مسائل مادی هیچ‌گونه نقشی نداشت. آن پاکباختگانی که در آن روز‌های خونبار به صحنه آمدند و جانفشانی کردند نه برای تنباکو بود، نه برای نفت بود و حتی نه برای به‌دست آوردن آزادی بود، بلکه برای دفاع از ولایت و مرجعیت دست از جان شستند و در برابر توپ و تانک دژخیمان شاه ایستادند. هدف آن‌ها پشتیبانی از حسین زمان در برابر یزید زمان بود. این منطق در شکل‌گیری قیام ۱۵ خرداد حاکم بود که آن را از بسیاری از قیام‌ها و جنبش‌های معاصر متمایز می‌کند.

علاوه بر موارد فوق باید گفت که امام خمینی قدس سره الشریف از زمانی که زمزمه نهضت را در ماجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایت آغاز کردند تا زمانی که قیام ۱۵ خرداد شکل گرفت و بعد از آن، از ظرفیت و نکات مثبت قیام‌های گذشته از قیام مشروطه تا نهضت‌های پس از آن استفاده کردند، اما اشتباه آن‌ها را تکرار نکردند. امام قدس سره الشریف، ظرفیت مرجعیت شیعه را به‌خوبی به‌کار گرفتند،، اما از ایجاد یا شتاب دادن به اختلافات پرهیز کردند. همچنین امام خمینی قدس سره الشریف در حرکت سیاسی خود به روحانیت و مردم تکیه کردند و از اینکه به جریانات سیاسی به اصطلاح ملی-مذهبی نقش رهبری اجتماعی بدهند، پرهیز کردند. همچنین از ابتدا هدف خود را سرنگونی رژیم پهلوی قرار دادند و از نقش‌آفرینی در ارکان رژیم، همچون مجلس پرهیز کردند.

علاوه بر این ازجمله شعار‌های مردم مبارز در روز ۱۵ خرداد، شعار علیه صهیونیست‌ها و رژیم غاصب اسرائیل بود! مردم به‌پا خاسته در روز ۱۵ خرداد به تأسی از امام شاه، از خطاب قرار دادن شاه اِبایی نداشتند و سقوط رژیم شاه را فریاد می‌زدند. از این‌رو، در روز ۱۵ خرداد برای نخستین‌بار پس از کودتای شهریور ۲۰، شعار مرگ بر شاه بر پایه مبانی اسلامی (نه بر پایه خشم آنی و احساسات موسمی و زودگذر) از سوی مردم در آسمان تهران طنین افکند که اتفاقی بزرگ و نقطه عطفی در تاریخ مبارزات سیاسی معاصر بود.

با توجه به اینکه ۱۵ خرداد به‌عنوان شالوده اصلی حرکت ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی است همراه با اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی که تشکیل حکومت اسلامی در ایران تبلور عینی آن است به دلیل خصلت دینی و ماهیت مکتبی خود از پیوند عمیق و ناگسستنی با نهضت اسلامی در جهان برخوردار است. به‌طور کلی آثار و دستاورد‌های نهضت دینی و پیروزمندانه حضرت امام در ارتباط با جنبش‌های اسلامی و نهضت جهانی اسلام را در دو بخش نظری و عملی می‌توان تحلیل و ارزیابی کرد. خصلت جهانی بودن انقلاب اسلامی و اصولی مانند صدور انقلاب، جبهه مستضعفین، ظلم‌زدایی، استکبارستیزی و تأکید بر امت اسلامی و وحدت جهانی، مهمترین محور‌هایی است که می‌توان رابطه تأثیر انقلاب اسلامی بر نهضت اسلامی و جنبش‌های اسلامی را ذیل آن بررسی کرد.

عملکرد جریان‌های روشنفکری در قبال قیام ۱۵ خرداد ۴۲ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تبیین میزان مشارکت جریان‌های سیاسی، مذهبی، و فکری در نهضت امام خمینی (ره)، یکی از مهم‌ترین و درعین‌حال چالش‌برانگیزترین موضوعات در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی است. چه اینکه بدون تبیین مستند و مبسوط فعالیت جریان‌های مختلف، نمی‌توان به ابعاد مختلف نهضت امام و نیز به وجوه پیدا و پنهانِ رهبر نهضت پی برد. درعین‌حال که نمی‌توان پیشینه، خواستگاه و ماهیت جریان‌ها را به‌درستی قضاوت کرد. برخی از جریان‌های سیاسی-اجتماعی فعال در دوران نهضت، با ارائه روایتی کاریکاتوری از فرایند مبارزات اسلامی، نه تنها نقش خود را بیش از آنچه هست پررنگ جلوه می‌کنند که مدعای رهبری نهضت را دارند! از سوی دیگر با وجود همه آثار ارزشمند در تاریخ انقلاب اسلامی، هنوز نقش توده‌های مردم و پیوندشان با روحانیت و شخص امام خمینی (ره)، آنگونه که باید و شاید، تبیین نشده است. همه این دغدغه‌ها، بازخوانی مستندِ حوادث نهضت و نقش جریان‌های مختلف را ضروری‌تر می‌کند. در یک تحلیل کلان می‌توان جریان‌های روشنفکری طلیعه دهه چهل را به چهار دسته عمده تقسیم کرد؛ وابستگان به دربار پهلوی، احزاب و جمعیت‌های سیاسی چپ‌گرا، جریان‌های روشنفکری غرب‌گرا (اعم از آمریکوفیل، فرانکوفیل، انگلوفیل و...) و دسته آخر، روشنفکران مستقل و مردمی.

گروه نخست آشکارا با قلم و بیان خود در جهت سیاست‌های رژیم فعالیت می­‌کردند و در سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی مشغول به‌کار بودند. دسته‌های دوم و سوم نیز تابع مواضع احزاب و سازمان‌های متبوع خود بودند، هرچند که وحدت نظر کاملی در میانشان وجود نداشت. اما دسته سوم نیز جز در موارد معدود مانند مرحوم جلال آل احمد، اغلب سیاست سکوت و بی­‌نظری را برگزیدند که در آن شرایط، به مفهوم بی­‌اعتنایی به فجایع واقعه ۱۵ خرداد و تأیید ضمنی اقدامات رژیم تلقی می­شد. بررسی عملکرد و مواضع همه جریانات روشنفکری در این گفتگو ممکن نیست، اما اشاره به دو نمونه از این واکنش‌ها خالی از لطف نیست.

در میان روشنفکران مردمی و متعهد، می‌توان از مرحوم جلال آل احمد یاد کرد که از نویسندگان و روشنفکران شهیر ایران معاصر است. او در ماجرای قیام ۱۵ خرداد به واسطه استقلال فکری و مردم‌دوستی حقیقی، در تحلیل قیام، به بیراهه نرفته و خود را از صف مردم مبارز ایران جدا نکرده است. نگارش آثاری، چون «غرب­زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» سند اصالت و حریت و مردمی بودن جلال است. جلال از منتقدان جدی جریان روشنفکری در مواجهه با ۱۵ خرداد است و به واسطه دفاع از این قیام دینی و مردمی، مورد شماتت بسیاری از دوستان خود قرار گرفته است.

زنده‌یاد جلال آل احمد در جریان ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که در واقع صحنه تقابل نهاد سلطنت با نهاد روحانیت بود، به صراحت، جانب روحانیت را گرفت و روشنفکران را هم به صراحت مورد ملامت قرار داد که در مقابل آن رویداد، دست‌های خود را به بی‌اعتنایی شستند! او معتقد بود که رژیم حاکم بر ایران، رژیمی است خودکامه، غرب‌زده و جاده صاف‌کن استعمار و تنها نهادی هم که می‌تواند در برابرش ایستادگی یا حداقل مخالفت کند، روحانیت مستقل و غیروابسته است. او به همین علت، روحانیت را با همه نقطه ضعف‌هایش، بر چنان رژیمی ترجیح می‌داد و قائل به این بود که قاطبه روشنفکران ایران باید در ماجرای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از روحانیت حمایت می‌کردند.

در راستای همین استدلال هم بود که در برابر افرادی، چون خلیل ملکی که روحانیت را «آخرین مانع تجدد» می‌دانستند، مقاومت می‌کرد و متقابلا روحانیت را «آخرین سنگر در مقابل رذالت‌های دولت» می‌خواند، لیکن باید توجه داشت که اینگونه حمایت‌ها از روحانیت و آنگونه ملامت‌ها نسبت به روشنفکران، به هیچ­وجه مطلق و بدون قید و شرط و ناشی از احساسات نبودند. او ضمن اینکه نسبت به ساختار و کارکرد هر دو نهاد مزبور انتقاداتی داشت که در همان کتاب به تفصیل آمده است، باز هم خوشبینانه به آینده نگاه می‌کرد. به آینده روشنفکری در ایران «سخت خوش‌بین» بود و رویداد‌های ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را هم یک نقطه عطف تاریخی به‌شمار می‌آورد و امیدوار بود که «شاید روحانیت عاقبت در این کوره پخته شود و قوام بیاید و زمینه‌ای بشود برای مبارزه‌های آتی.»

آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» معتقد بود که گناه اصلى شکست همه جنبش‌هاى سیاسى معاصر بر گردن روشنفکران است که از یک طرف «درک و شعورى از فحواى آن فتوا‌ها و قیام‌ها نشان نداده‌اند» و از طرف دیگر «هرگز صدایى به مخالفت برنیاوردند و همیشه با یک دنباله‌روى کودکانه در این دعواى مدام میان حکومت و روحانیت، طرف حکومت را گرفته‌اند و آخرین بارش از قضیه ۱۵ خرداد ۴۲ به این طرف». به باور برخی تحلیلگران، جلال آل احمد تنها روشنفکری در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ کشور بوده که با برخورداری از قدرت تحلیل خود توانست تشخیص دهد که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) اتفاق خواهد افتاد.

به نقل از آقای علی دهباشی، بعدازظهر همان روز که جلال به قم می‌رود تا با امام خمینی دیدار کند، بعد از آن ملاقات جلال گفته است که «این سیدی که من دیدم (امام) این مردک (شاه) را پایین می‌کشد». موضع­‌گیری دقیق و مردمی آل احمد موجب شد تا برخی از روشنفکران دگراندیش که سال‌ها داعیه طرفداری از منافع ملی و استیفای حقوق توده‌های مردمی را داشتند، بر او بشورند. خلیل ملکی، یار دیرین جلال آل احمد، یکی از این افراد است که جلال را به خاطر دیدار با امام در سال ۱۳۴۲ و معاشرتش با ایشان، مورد توبیخ قرار داده است.

در کنار این مواضع صریح مرحوم جلال، برخی دیگر از نویسندگان و روشنفکران مشهور دهه چهل و پنجاه را سراغ داریم که کاملا در مقابل این قیام مردمی صف‌آرایی کرده‌اند و حتی در جمع سران رژیم شاه، نسخه کشتار خونین مردم را تجویز کرده‌اند! ازجمله این روشنفکران می­‌توان نام «دکتر پرویز ناتل خانلری» را ذکر کرد. خانلری که خود در دورانی به اندیشه‌­های چپ گرایش داشت، در برهه قیام ۱۵ خرداد، در منصب وزارت فرهنگ قرار داشت و موضع‌گیری وی در روز ۱۵ خرداد و در جمع هیأت دولت، گویای ماهیت فکری ضدمردمی اوست. او در این جلسه به رئیس دولت حمله کرده و «اسدالله عَلَم» را به کوتاهی در کشتار مردم مسلمان متهم نموده که چرا با شدت عمل بیشتری با مردم معترض در روز ۱۵ خرداد برخورد نشده و از منظر خانلری، نخست‌وزیر می­‌بایست بسیار شدیدتر عمل می­‌کرده است. خانلری در آن جلسه چنین می‌­گوید:
«اینطور که بنده دیدم، طبقه روشنفکر سخت عصبانی است و بر لَه [طرفدار]دولت است و می‌گوید چرا دولت سستی می‌کند و اقدام شدید [در برخورد با معترضان]نمی‌کند. مطلب دیگر اینکه شترسواری دولا دولا نمی‌شود؛ [برای سرکوب مخالفان]تصمیم قاطع باید گرفت. اگر سست بگیریم مملکت از میان می‌رود. مسئله مربوط به خودمان نیست. ما می‌توانیم استعفا بدهیم، ولی مملکت از بین می‌رود. ما تصمیم قاطع باید بگیریم. ما وقتی یک ستوان دوم اگر عملی کرد او را تعقیب می‌کنیم، به هر صورت حکومت نظامی ضرورت کامل دارد و بسیار شدید باید عمل کرد»! 

البته این قبیل مواضع منفی، مختص روشنفکران درباری نبود، بلکه برخی جریان‌های سیاسی مدعی مبارزه با شاه و ملی‌گرایی نیز در موضع مخالف قیام ۱۵ خرداد قرار داشتند که از آن‌جمله می‌توان به سران نهضت آزادی اشاره کرد. به گفته دکتر شیبانی (که خودش یکی از مؤسسان نهضت آزادی بوده) سران نهضت مردم مجاهد حاضر در واقعه ۱۵ خرداد را «مشتی چاله‌میدانی» می‌دانستند! بازخوانی این مسائل در شناخت ماهیت واقعی برخی از این جریان‌ها بسیار اهمیت دارد. عباس شیبانی روز‌های پس از قیام ۱۵ خرداد را چنین روایت می­‌کند:
«[در نهضت ۱۵ خرداد]من زندان بودم که معلوم شد کشتار کرده‌اند. ما فردایش در زندان اعلام روزه کردیم. ولی جبهه ملی‌ها و چپی‌ها همراهی نکردند. ملیون و بعضی از نهضتی‌ها هم همراهی با ما نکردند. ساواک هم ما را که روزه بودیم به زور چائی خوراند که نگوئیم ما روزه‌ایم. جبهه ملی و بعضی اعضای نهضت آزادی، صریحا مخالف بودن که از ۱۵ خرداد حمایت بکنیم! ما آن را یک قیام مردمی می‌دانستیم، ولی آن‌ها می‌گفتند که یک عده نادان و چاله‌میدانی و فلان، علیه اصلاحاتِ شاه و آمریکا شورش کرده‌اند.» ۲

طبق اسناد انتشاریافته توسط نهضت آزادی، اعلامیه­‌ای در روز ۱۹ خرداد ۴۲ تحت عنوان «دیکتاتور خون می‌ریزد» با امضای «نهضت آزادی ایران» منتشر شد که کشتار مردم بیگناه در واقعه ۱۵ خرداد و دستگیری امام و برخی از علماء و روحانیون را شدیدا محکوم می­کرد. البته با توجه به آنکه سران این نهضت در این تاریخ در زندان به‌سر می‌برده‌اند، ماهیت نویسندگان اصلی این اعلامیه انقلابی چندان روشن نیست و از طرفی، به گفته برخی از تاریخ­‌پژوهان انقلاب اسلامی، این اعلامیه بار‌ها توسط سران نهضت آزادی تکذیب شده است.۳

این‌ها بخشی از حقایق مهم تاریخی مرتبط با قیام ۱۵ خرداد است که تاکنون مغفول مانده و نسل جدید از فرهیختگان و اندیشه‌وران ایرانی باید با آن آشنا شوند.

پژوهش‌های مرتبط با نهضت امام خمینی و ریشه‌های شکل‌گیری انقلاب، از نظر کمی و کیفی به‌ویژه در سال‌های اخیر چه وضعیتی دارند؟
دسته‌بندی آثار منتشره درباره نهضت امام خمینی و قیام ۱۵ خرداد، موضوع مهمی است که شاید در قالب این گفت‌وگوی مکتوب نتوان به‌طور کامل و جامع بدان پرداخت، اما به برخی محور‌های مهم پیرامون آثار موجود به اختصار اشاره می‌کنم.

گذشته از آثار تاریخی مربوط به نهضت امام خمینی و قیام ۱۵ خرداد، آثار تحلیلی با رویکرد فرهنگی و جامعه‌شناختی، کتب اسنادی و آثاری در قالب تاریخ شفاهی نیز در این زمینه تولید شده که برخی از حیث محتوا و استنادی و برخی از حیث تحلیلی، مع‌الاسف دارای اشکالات واضحی است و لذا بازخوانی انتقادی منابع مرتبط با تاریخ انقلاب اسلامی، یک ضرورت مغفول است و در واقع این امر را باید به عنوان مقدمه نگارش نسل جدیدی از آثار علمی، به‌طور جدی دنبال کنیم. البته آثار مستند و متقن هم کم نیست و از آن‌جمله، کتاب‌های اسنادی و نیز آثاری مانند کتاب نهضت امام خمینی، به‌عنوان کتب مرجع در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی باید مورد عنایت ویژه پژوهشگران قرار گیرد تا احیانا از گزند تحریف یا روایت‌های ناقص و کاریکاتوری در امان باشیم.

در مجموع علیرغم تولید آثار نسبتا فراوان در مورد قیام ۱۵ خرداد، همچنان از نظر کمی و کیفی، در این باب بسیار جای کار وجود دارد. این قیام بزرگ و حماسی، در جغرافیایی گسترده رخ داده و از این جهت، همچنان آثار و پیامد‌ها و روند رخداد‌های قیام ۱۵ خرداد در شهر‌های مختلف ایران، به تحریر در نیامده است.

گذشته از جهت تاریخی، در زمینه تحلیلی نیز راه‌های نرفته زیادی داریم و همچنان جای خالی ارائه تحلیل‌های ناب و عمیق از ابعاد مختلف این واقعه خونین و تاریخ‌ساز، احساس می‌شود. نقش منفی روشنفکران مدعی دفاع از حقوق مردم و همچنان ارباب تشکل‌ها و احزاب سیاسی از طیف‌های مختلف (از چپ‌ها تا لیبرال‌ها و درباری‌ها)، یکی از محور‌های مهمی است که جا دارد فرهیختگان به آن بپردازند. به راستی چرا این‌ها در ماجرای قیام ۱۵ خرداد، در مقابل مردم و در کنار دربار ایستادند و یک رسوایی بزرگ را به نام خود رقم زدند؟

گذشته از ساحت تولید، در عرصه ترویجی نیز با خلأ‌های جدی مواجهیم و یکی از جدی‌ترین اشکالات ترویجی آن است که رسانه‌های مختلف خواسته یا ناخواسته قیام بزرگ و ملی ۱۵ خرداد را محدود به چند شهر همچون قم و ورامین و نهایتا تهران می‌کنند که هرچند نقش مردمِ عزیز آن شهر‌ها غیرقابل انکار و اثربخش بود، اما قیام ۱۵ خرداد محدود به این شهر‌ها نبود.

البته خلأ‌های ترویجی، درباره تمام مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی (جز تاریخ دفاع مقدس که کار‌های خوبی را شاهد بوده ایم)، قابل تعمیم است. فراوری منابع و مستندات تاریخی در قالب رسانه‌های نوین، امری است که رخداد‌ها را به حافظه تاریخی یک ملت وارد می‌کند، از تحریف‌ها و تفسیر‌های ناروا پیشگیری می‌کند، دوست و دشمن ملت را پیش چشمانش نشان می‌دهد، او را با نقاط غرورآمیز و حماسی تاریخ خود آشنا می‌کند، نقاط ضعف و قوتش را نشان می‌دهد و زمینه عبرت‌آموزی از حوادث گذشته را فراهم می‌آورد.

پانویس:
۱- متن کامل مذاکرات هیأت دولت طاغوت در پانزده خرداد ۱۳۴۲، دفتر هیات دولت و روابط عمومی نخست وزیری، ص ۲۶.
۲- همان، ص ۶۴.
۳- سید حمید روحانی، تاریخ­‌نگار انقلاب اسلامی نیز بر تکذیب اعلامیه ۱۹ خرداد توسط نهضت آزادی صحه می­‌گذارد و چنین می‌نویسد: «این اعلامیه به نام نهضت آزادی ایران منتشر شد، لیکن سران و رهبران این گروه در آن روز این اعلامیه و چند اعلامیه مشابه آن را تکذیب کردند و ساختگی خواندند». رک: نهضت امام خمینی، ج ۱، ص ۶۴۹. محمدحسن رجبی نیز در بررسی عملکرد روشنفکران در ماجرای ۱۵ خرداد، ضمن اشاره به این اعلامیه، زندانی بودن سران نهضت آزادی را متذکر می­‌گردد و چنین می‌­نویسد: «لازم به یادآوری است که در جریان واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، رهبران نهضت آزادی در زندان به‌سر می‌بردند». زندگینامه سیاسی امام خمینی، ج ۱، محمدحسن رجبی، دوم، ص ۲۸۱. رجبی در واقع با بیان این جمله، به‌طور ضمنی انتساب این اعلامیه به نهضت آزادی را مورد خدشه قرار داده است.
 

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از ایبنا، تاریخ انتشار: 14 خرداد ۱۴۰۰، کد خبر: 307008، www.ibna.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین