شعار سال: کیانوش جهانپور، از مسئولین وزارت بهداشت، منتقدان شیوه واکسیناسیون کرونا در ایران که نگران جان خود و عزیزانشان هستند را (البته پس از تحریف انتقاداتشان) «پفیوزان تاریخ» نامیده است.
من نیز از همین «پفیوزان تاربخ» هستم که شرایط واکسیناسیون در دو کشور ایران و ترکیه را تجربه کرده و بر پایه همان تجربیات، همان پرسشها و نقدها را دوباره تکرار میکنم تا آیندگان بدانند چرا ما پفیوزان تاریخ بودیم.
در ترکیه تاکنون ۵۵ میلیون نفر واکسن زدهاند. از هفته دیگر نیز آخرین گروه سنی که ۱۸ سالهها هستند واکسنشان را خواهند زد. نه تنها شهروندان ترکیه، بلکه هر کسی همچون مهاجران یا دانشجویان که اجازه اقامت این کشور را گرفته باشد (حتی اگر زمان اقامتش به پایان رسیده باشد) میتواند واکسن بزند (البته تاکنون برنامهای برای واکسن گردشگران خارجی نداشتهاند و بنابراین نباید فریب برخی آژانسهای مسافرتی را خورد).
ابتدا باید در صفحه دولت الکترونیکی شخصیشان (که همه مشخصات و سابقه درمان و پزشکی و... ثبت شده) ثبتنام کنند. این سامانه در هنگام ثبتنام میپرسد از میان دو واکسن فایزر و سینوفارم، کدام را میخواهید؟ سپس فهرست بیمارستانها و مراکزی که در شهرتان واکسن انجام میدهند را نشان میدهد و شما میتوانید نزدیکترین آنها به محل زندگیتان را برگزینید. آنگاه میتوانید با توجه به برنامه کاری و زندگیتان، مناسبترین زمان واکسن را هم انتخاب کنید. برای من از همان لحظه ثبتنام امکان واکسن زدن وجود داشت.
من صبح روز بعدی را انتخاب کردم و هنگامی که ثبتنام به پایان رسید، پیامکی آمد که برای یادآوری، مشخصات واکسن، مکان و زمان تزریق آن نوشته شده بود. فردا صبح که به مرکز انتخابی رفتم، بدون آنکه در صف معطل شوم به یکی از ۱۰ اتاق تزریق راهنمایی شده و واکسینه شدم. بلافاصله پیامک آمد که تزریق انجام شده و دوز دوم در فلان تاریخ خواهد بود.
این را مقایسه میکنم با دردسرهایی که برای واکسن پدر ۹۲ ساله و مادر ۸۰ سالهام در ایران داشتم. اینکه پس از بارها ادعای راهاندازی سایت، دست آخر گفتند خودتان به مرکز تزریق مراجعه کنید که آن هم پس از کلی معطلی و نبود واکسن، بالاخره انجام شد. برای دوز دوم هم قرار شد در تاریخ معین به همان مرکز برویم؛ که وقتی رفتیم، با تجمع پیرمردها و پیرزنانی روبرو شدم که هاج و واج پشت درب بسته ایستاده بودند. چرا که بدون اطلاعرسانی، مرکز تزریق عوض شده بود و همه افراد در کل شهر تنها در یک مرکز میتوانستند تزریق کنند.
وقتی به آن یگانه مرکز تزریق در شهرمان رفتیم نیز، با حضور انبوه سالخوردگان و همراهانشان روبرو شدیم که بیش از یک ساعت باید روی پا میایستادند تا نوبتشان شود و در یکی از سه اتاق، تزریقشان را انجام دهند.
تجربه موفق ترکیه در همسایگیمان در تزریق واکسن از یک سو، و ادعاهای مسئولین ما از سوی دیگر، پرسشهایی را به ذهن میآورد که البته امیدی به پاسخگویی مسئولین به «ما پفیوزان تاریخ» نیست:
۱- چرا با گذشت ماهها، وزارت بهداشت از راهاندازی سامانه ثبتنام واکسن و پیشگیری از بینظمیها ناتوان بوده است؟
۲- چرا علیرغم بارها وعده، در هیچ یک از تاریخهای یادشده توان واکسن زدن به رقمهای ادعایی را نداشتند؟ برای نمونه قرار بود تا پایان خرداد ۱۴ میلیون ایرانی واکسینه شوند؛ در حالیکه تاکنون حدود ۵ میلیون واکسینه شدهاند.
۳- حتی اگر واکسن فایزر را نیز به دلایلی تحریم کرده باشند، چگونه است که در وارد کردن کافی واکسنهای چینی و روسی نیز ناکام بودهاند؟ مگر ایران ادعای نزدیکی استراتژیک به این دو کشور را ندارد؟ چرا ترکیه هر چقدر که نیاز داشته را به آسانی از این دو کشور وارد کرده و ایران نکرده؟
۴ آیا درست است این تعللها در راستای وقتکشی برای تولید واکسن برکت بوده است؟
۵- آیا درست است که واکسن برکت علیرغم ادعای صرفهجویی ارزی، بهایی بسیار بیشتر از واکسنهای خارجی دارد؟ در حالیکه نتایج آزمایشهایش به تایید سازمان بهداشت جهانی نرسیده؟ و البته ازوزارت بهداشت ایران هم مجوز اضطراری دریافت کرده؟ ودست آخر آنکه اثربخشیاش کمتر از واکسنهای مشابه است؟
۶-اگر پرسشهای ۴ و ۵ درست باشد، آیا این به معنای گروگان گرفتن جان مردم برای دستیابی گروههای خاص به سودحاصل از تولیدواکسنی غیرایمن نیست؟
۷-فراتر و مهمترازهمه اینها، مسئولینی که درانجام وظایف حیاتیشان که حفظ جان ایرانیان است ناتوانند، تا کی میخواهند باادعاهای گزاف (از تولید دستگاه ویروسیاب مستعان گرفته تا کمک به مدیریت این بیماری در کشورهایی که وضعیتشان در این زمینه از ایران بسی بهتر است و...) نمک بر زخم ایرانیان بپاشند؟ اگرسود و منافع شخصیشان رابرمنافع ملی ترجیح میدهند، دستکم با حمله به جلو، ما را پفیوز نخوانند.
امیر هاشمی مقدم
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از فضای مجازی