پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۵۵۷۴۸
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۱
با گذشت ۴۳ سال ازآن روزتلخ (۲۸مرداد) آبادان، هنوز ناگفتنی‌های زیادی از واقعه سینما رکس باقی مانده است. واقعه مهمی که باعث شد تا شعله‌های آتش انقلابی که مدتی پیش روشن شده بود، گُر بگیرد و در کمتر از۶ ماه پایه‌های نظام سیاسی را بسوزاند. ۴۳ سالی که هیچ کدام از نقاط تاریک این حادثه را باز نکرد. هنوز هم بعد از گذشت یک نسل کامل از آن دوران، درباره اینکه کدام گروه سیاسی درگیر آن روز‌های ایران مسئولیت پیشبرد آن را برعهده گرفته، اطلاعات مستند و موثقی در دست نیست
شعارسال: روز ۲۸مرداد، ۴۳ سال از حادثه آتش‌سوزی درسینما رکس آبادان می‌گذرد. سال ۵۷در چنین روزی ودرست درفردای روزی‌که سینمای آریای مشهد به آتش کشیده شده بود، سینمای رکس آبادان با بیش از ۴۰۰ نفر از تماشاچیان آن در آتش سوخت و از آن جز تلی از خاکستر بر جای نماند.

اما سینما رکس، اولین سینمایی نبود که در یک ماه قربانی آتش سوزی شد. این سینما، درهمان زمان و در عرض یک ماه سی امین سینمایی بود که در آتش سوخت.
برای نمونه تنها یک شب قبل از فاجعه سینمارکس، این سینما‌ی آریا در مشهد بود که قربانی شد.

سینمای آریای مشهد با ظرفیت هزارودویست نفردر خیابان جَم افتتاح شد و البته کمی بعد تاریخ برای سینمای آریا در سال ۵۷ شرایط دیگری رارقم زد. درسال ۵۷و درحواشی انقلاب، آتش‌سوزی‌هایی به صورت یک برنامه زنجیره‌ای درکشور اتفاق افتاد که درسی امین آتش سوزی، سینمارکس آبادان باتعداد ۳۷۷قربانی دراوج قرارگرفت.

اسنادوبررسی‌ها، عمدی بودن این جنایت‌ها را نشان می‌دا. عمق فاجعه چنان بود که آیت الله خمینی (ره) دراعلامیه‌ای وقوع این فاجعه رابرنامه‌ای حساب‌شده ازسوی رژیم تلقی کرد و اظهار داشت: «هیچ مسلمانی، بلکه هیچ انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه‌ای نمی‌زندو این اعمال فقط از عهده کسانی برمی‌آید که پیش از این نیز، بار‌ها دست‌شان به خون مردم بی‌گناه آلوده و خوی درندگی و وحشی‌گری‌شان بار‌ها به مردم ثابت شده است! ایشان خاطرنشان ساختند که: «این عمل، غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی، به هیچ‌وجه از مخالفین شاه که جان و مال خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران به خطر می‌اندازند و در راه پاسداری از مردم از هیچ ایثاری دریغ نمی‌ورزند، هرگز ساخته نیست و شواهد و قرائن نیز نشان می‌دهند این فاجعه به دست جنایتکار دستگاه ظالم پهلوی روی داده است که بازدن تهمت به مردم متدین و روحانیون، قصدبدنام کردن نهضت را دارند».

سینمای آریای مشهد یک شب قبل از سینما رکس آبادان

این‌گونه بود که در ادامه روند عجیبی از حوادث زنجیره‌ای و پیاپی دربیست ونهمین حادثه آتش سوزی زنجیره‌ای سینما‌های ایران ودر روز جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۵۷ودرست یک روز قبل از حادثه سینما رکس آبادان، سینمای آریای مشهد در آتش سوخت. شاید یکی از دلایلی که باعث شد حادثه سینمای آریا زیر سایه ماجرای ناگوار سینما رکس باقی بماند، این موضوع بود که تعداد کشته شدگان سینمای مشهد سه نفردر مقابل فاجعه بزرگ کشته شدن حدود ۴۰۰ نفر در سینمای شهرآبادان و تنها یک روز پس از آن بود.

سی سینماسوزی در کشور

فاجعه تلخ آتش سوزی سینمارکس آبادان، اما در سالنی ۷۰۰ نفره یکی از وقایع تکان دهنده سال ۵۷ و به زعم بسیاری، یکی از عوامل سرعت گرفتن و قدرت گرفتن روند انقلاب ایران بود.


سینماسوزی؛ سی قصه، یکی، اما پر از آب چشم


مطبوعات داخلی ورسانه‌های دولتی، این آتش‌سوزی را به انقلابیون نسبت دادند و برای مثال روزنامه «اطلاعات» در مورد این حادثه نوشت: «ساعت ۲۲، در حالی که ۷۰۰ نفر مرد و زن و کودک سرگرم تماشای فیلم «گوزن‌ها» بودند، گروهی خرابکار و غیر معتقد به اصول انسانی، با همکاری سرایدار سینما، با مواد آتش‌زا، سالن سینما را به آتش کشیدند. شعله‌های آتش زبانه کشید و حریق تمام سالن سینما را در برگرفت. مردان و زنان و کودکان تماشاچی با دیدن شعله‌های آتش به طرف در‌های ورودی و خروجی هجوم بردند، اما با در‌های بسته مواجه شدند. در این میان، شعله‌های آتش تمام سالن را دربرگرفت و تماشاچیان با ناله و ضجه در محاصره کامل شعله‌های آتش قرار گرفتند. ۳۷۷ نفر از مردان و زنان و کودکان تماشاچی، زنده زنده و به طور فجیع و رقت‌باری، در میان شعله‌های آتش سوختند».

به این ترتیب، اما یکی از مهم‌ترین حوادث سال ۵۷ که درافزایش خشمگین عمومی و تسریع انقلاب ایران نقش موثر داشت، به آتش کشیدن سینما رکس آبادان بود؛ فاجعه‌ای که شب ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و در فاصله چند ماه تا پیروزی کامل انقلاب به وقوع پیوست و در آن، ۳۷۷ تماشاچی فیلم گوزن‌ها کشته شدند تا آخرین سانس اکران این سینما، آخرین سانس زندگی بخشی از سینمادوستان در آن دوران باشد که فیلمی متفاوت با لحنی اعتراض‌گونه را می‌دیدند.

با گذشت ۴۳ سال ازآن روزتلخ (۲۸مرداد) آبادان، هنوز ناگفتنی‌های زیادی از واقعه سینما رکس باقی مانده است. واقعه مهمی که باعث شد تا شعله‌های آتش انقلابی که مدتی پیش روشن شده بود، گُر بگیرد و در کمتر از۶ ماه پایه‌های نظام سیاسی را بسوزاند. ۴۳ سالی که هیچ کدام از نقاط تاریک این حادثه را باز نکرد. هنوز هم بعد از گذشت یک نسل کامل از آن دوران، درباره اینکه کدام گروه سیاسی درگیر آن روز‌های ایران مسئولیت پیشبرد آن را برعهده گرفته، اطلاعات مستند و موثقی در دست نیست.

گفته‌های ضد و نقیض گروه‌های سیاسی درگیر آن روز‌ها، نه تنها گره کور این ماجرا را باز نکرده بلکه گره تازه‌ای را به آن زده است. معلوم نشد واقعا چه کسی بود که آتش بر جان ۶۰۰ تماشاچی زد که در گرمای دم کرده آبادان آمده بودند تا فیلم تازه مسعود کیمیایی را ببینید؛ «گوزن‌ها». هرچند که درست سحرگاه دو سال و ۱۵ روز بعد از آن شب تلخ، زندان آبادان که در آتش دست‌اندازی‌های همسایه غربی‌اش می‌سوخت، شاهد اعدام مردی بود که اعتراف کرد این کبریت را او روشن کرده است؛ «حسین تکبعلی‌زاده» مردی که گفته‌های ضد و نقیضش نقاط تاریک این حادثه را تیره‌تر کرده است.

در تمام این سال‌ها همواره سه نظریه وجود داشت.

نظریه اول با سخنان و نامه آیت الله خمینی بی اثر شد. در آن زمان در نامه امده بود که در اعلامیه خود این موضوع را دور از شأن نه مسلمان که حتی هر انسانی دانسته بود که دست به چنان عمل فجیعی بزند. با آنکه تریبون‌های حکومتی در آن زمان به شدت این موضوع را منتسب به انقلابیون می‌کردند، اما در نهایت مردم، مسیر دیگری را محل تشخیص قرار دادند و نوک پیکان، حمله به سمت ساواک رفت.

در سال‌های بعد، اما فرضیه دیگری مطرح شد که آتش‌سوزی سینما رکس را منتسب به خودسری اراذل می‌دانستند.



سینماسوزی؛ سی قصه، یکی، اما پر از آب چشم




چند روزبعد ازبه آتش کشیده شدن سینمارکس در حالی که هنوز بوی آتش همه شهر را فراگرفته بود و آبادان در داغ ۳۷۷ نفر می‌سوخت، سرتیپ رزمی رییس شهربانی وقت آبادان اعلام کرد عامل آتش‌سوزی را که به عراق فرار کرده است، گرفته و به ایران بازگردانده‌اند. جوانی به نام عبدالرضا آشورکه گفته می‌شدازمرزنشینان عرب است که در راه آهن خرمشهر کار می‌کرد و در آن روز‌ها در عراق بود. اوبلافاصله به زندان آبادان منتقل شد. دستگیری آشور ونادری، رییس سینما و چند نفر از ماموران آتش‌نشانی آبادان نتوانست آتش خشم مردم داغدار را بنشاند. نکته اینجا بود که با توجه به اخباری که از شهر‌های دیگر به گوش می‌رسید، دستگیری یک نفر به عنوان عامل این حادثه قابل قبول نبود.

سینما رکس آبادان، سی‌امین سینمایی بود که در یک ماه پیش از این حادثه در ایران به آتش کشیده شده بود و رد پای یک گروه در این آتش‌سوزی‌های زنجیره‌ای به چشم می‌خورد. چند روز بعد از این اتفاق یعنی در چهارم شهریور به دنبال آتش‌سوزی دیگری که بازار صفای جمشیدآباد را سوزاند، نام دیگری مطرح شد که بعد‌ها به اعتراف خودش به عنوان عامل اصلی آتش زدن سینما به دار آویخته شد.

سینمارکس، نقطه پایان سینماسوزی‌ها

مساله‌ای که از همان زمان تا امروز سوال جدی است اینکه چگونه سینمارکس و عاملین آتش سوزی آن مهم‌تر شدند در حالی که ۳۰ سینما در کشور در آتش سوخت؟ به‌گونه‌ای‌که یک شب قبل، سینمای مهم مشهد نیز در آتش سوخته بود، چطور تنها حکومت وقت بعد از فاجعه مرگ حدود ۴۰۰ انسان در سینمارکس آبادان بود که دچار تلنگر شد؟

روند سینما سوزی شاید همچنان ادامه می‌یافت و متوقف نمی‌شد اگر تعداد کشته شدگان سینما رکس هم همچون موارد مشابه قبلی به تعداد انگشتان یک دست می‌رسید.

در سال ۵۹ فردی به نام حسین تکبعلی‌زاده که قبل از انقلاب به همین اتهام دستگیر شده بود، اقرار کردکه عامل جنایت اوودوستانش که پس ازآتش سوزی مفقود شدند، بوده اند. او دستگیرو پس از هجده جلسه محاکمه، در دادگاهی به ریاست سید حسین موسوی تبریزی به اعدام محکوم و تیرباران شد. به همراه تکبعلی زاده، افراد زیر نیز اعدام شدند: سروان منوچهر بهمنی؛ ستوان شهربانی آبادان، علی نادری صاحب سینما رکس، اسفندیار رمضانی مدیر داخلی سینما رکس، سرهنگ سیاوش امینی آل آقا رییس سابق اطلاعات شهربانی آبادان و فرج‌ا… مجتهدی کارمند ساواک.

تکبعلی‌زاده بعد‌ها در دادگاه اعتراف می‌کند که بعد از آتش زدن سینما تا هفتم شهدا در آبادان می‌ماند و بعد به اصفهان می‌رود. او یک بار دستگیر، اما موفق به فرار از زندان شد و در چهارم دی ۵۷ بار دیگر دستگیر می‌شود. وی در اعترافاتش گفته‌است: «در خانه نشسته بودم که ماموران آمدند و من را دستگیر کردند و به زندان انداختند». با این همه اعترافات تکبعلی‌زاده در دادگاهی که در آبادان تشکیل شد، تنها سندیست که از او به جای مانده است. تکبعلی‌زاده در این دادگاه بعد از شرحی از ترک اعتیاد و آشنایی‌اش با برادران بذرکار، درباره چگونگی آتش زدن سینما گفت که بعد از ترک مجدد اعتیاد چند کتاب دکتر شریعتی تهیه می‌کند و به آبادان باز می‌گردد و در اینجاست که فرج را می‌بیند: «رفتم خانه و بچه‌ها آمدند و گفتند می‌خواهیم یک سینما را آتش بزنیم. چهار شیشه کوچک تهیه شد تا تینر در آن ریختیم و به سینما سهیلا رفتیم. در سینما شیشه‌ها را از سالن انتظار روی زمین انداختیم وبعدکبریت زدم. اما آتش نگرفت. به سالن سینما برگشتم و جریان را به بچه‌ها گفتم. همگی از سینما بیرون آمدیم. فرج گفت که چطور شد آتش نگرفت؟ من گفتم برای اینکه تینر فوری بود و خشک شد و اثر نکرد».

به گفته تکبعلی‌زاده قرار شد فردا شب به سینمای دیگری بروند. اما سرخیابان فرج با یک سری شیشه تازه می‌آید. شیشه‌هایی که معلوم نمی‌شوداز کجا می‌آید؟ به نوشته روزنامه اطلاعات، متهم آتش‌سوزی سینما رکس در ادامه دادگاه از آن شب تعریف کرد که باز می‌گردند تا دوباره سینما سهیلا را به آتش بکشند. اما سینما بسته بود و در بازگشت این سینما رکس و ۶۰۰ نفر تماشاگرش بودند که انتظار تلخی می‌کشیدند تا به کام آتشی بروند که معلوم نمی‌شود از کجا به دست فرج بذرکار وحسین تکبعلی‌زاده رسید؟ اودر ادامه از شرح آتش‌سوزی می‌گوید: «پس از یک ربع ساعت فرج گفت می‌روم دستشویی و رفت. او بعد از ده دقیقه برگشت و نیمه‌های فیلم بود که فرج به آرامی گفت برویم. بعد بلند شدیم و رفتیم داخل سالن انتظار. از در عقب از طرف بوفه سر آن دوراهی کمربندی در سالن سینما که آب سردکن هم همانجاست. همه با هم رفتیم وقتی رسیدیم صحبتی از کجا ریختن تینر‌ها شده بود. آنجا ایستادیم. هیچ‌کس داخل سالن نبود و بوفه تعطیل شده بود. فرج شیشه را در آورد و گفت: شما جلوی بوفه بریزیدو خودش با عبدا… رفت».

بعد از آنکه مواد در همه‌جا پخش شد، ظاهرا به اعتراف خود تکبعلی‌زاده کبریت را او کشید و آتش یک باره شعله گرفت. این مواد برخلاف مواد سر شب به نظر تینر نمی‌آمد؛ چراکه به گفته خود تکبعلی‌زاده که تنها بازمانده آن جمع است، به سرعت آتش دور تا دور سالن را محاصره کرد و به سالن سینما کشیده شد. فرج بذرکار شاید تنها کسی بود که می‌توانست بگوید در یک ساعتی که تصمیم دوباره برای آتش زدن سینما گرفته شد، چه گذشت و آن مواد چه بود که آن طور سینمای ۹۰۰ نفری رکس را آتش زد؛ بذرکار، کسی بود که در این حادثه گم شد و حتی جنازه‌اش نیز پیدا نشد.

تاثیر آتش سوزی سینمارکس در روند سیاسی

روزى که حادثه سینمارکس رخ داد، درست یک سال ازنخست وزیرى آموزگار مى‌گذشت او ۲۷ مرداد ۵۶ کارخود راآغاز کرده ودر این یک سال اتفاقات بسیارمهمى افتاده بود. شاه تقریبا همزمان بامعرفى کابینه توسط آموزگار، سیاست «فضاى بازسیاسى» رااعلام کردومطبوعات، رادیو وتلویزیون به شکل بى سابقه‌اى شروع به انتقادازدولت کردند. چندى بعدآموزگار باتوجه به کسربودجه شدید دولت، ناچار شد سیاست ریاضت اقتصادى را به کار گیرد. نمایش معروف جشن هنر شیراز که صداى بسیارى از روحانیون و مخالفان دولت را بلند کرد، در ماه دوم صدارت آموزگار اجرا شد. برنامه مبارزه با فساد رژیم و کار «کمیسیون شاهنشاهى» نیز در همین دوره آغاز شد.

روز پس از حادثه، ده‌ها هزار تن از بستگان قربانیان و مردم شهر آبادان در مراسم تشییع جنازه کشته‌شدگان شرکت کردند. آن‌ها به رغم ادعاى دولت، ساواک را مسئول آتش‌سوزى مى‌دانستند و علیه شاه و حکومت او شعار مى‌دادند: «مرگ بر شاه»، «ارتش برادر ماست، خمینى رهبر ماست» و «نابود باد سلطنت پهلوى». اما به هر حال روشن بودکه بسته‌ماندن درهاى خروجى سینما، اتفاقى نبوده است. به نظر مى رسد نیروهاى امنیتى پس از آتش گرفتن سینما گمان کرده بودند با استفاده از این موقعیت مى‌توان تبلیغى موثر علیه انقلابیون به راه انداخت. اما آن‌ها غافل بودند که بخت از حکومت برگشته است و اعمال حکومتى که در سراشیبى سقوط افتاد، به ضد خود تبدیل مى‌شود.



سینماسوزی؛ سی قصه، یکی، اما پر از آب چشم



مساله مهمی که در تمام چهار دهه گذشته و در مراحل بررسی فاجعه سینما رکس مغفول باقی مانده است، موضوع آتش سوزی‌های گسترده و سراسری سینما‌ها در کل کشور بوده است. اینکه همزمان در مشهدو شیراز و اصفهان و تهران و بروجرد سینما‌هایی به آتش کشیده می‌شوند و یکی از آنان به فاجعه مرگ ۴۰۰ انسان ختم می‌شود، باید بار دیگر مورد بازخوانی قرار بگیرد.
حتی اگر اعترافات حسین تکبعلی زاده را حقیقت بپنداریم، به نظر می‌رسد عواملی دیگر نیز سعی کرده اند به طور همزمان در کشور پروژه سینماسوزی را پیش ببرند. عواملی که نفوذشان به برخی گروه‌های خاص در قالب مبارز و انقلابی نیز امکان پذیراست.

یادمان نرود که گزارش‌ها حکایت از تابستانی پر از سینماسوزی در سال ۵۷ را نشان می‌دهد. سینما‌هایی در شهر‌های ساری، شیراز، مشهد، گرگاند، کرمانشاه و … نیز در همان تابستان بدون تلفات انسانی به کام آتش فرو رفتند و میزان بالای کشته‌های سینما رکس آبادن بود که در نهایت منجر به توقف این سینماسوزی‌ها شد. ماجرای سینما سوزی در تابستان سال ۵۷، نقطه فاجعه‌ای به نام سینمارکس آبادان داشت. فاجعه‌ای که ابعاد بسیاری از آن هنوز ناخوانده مانده است.

شعارسال، بااندکی تلخیص و اضافات برگرفته از امتدادنو، تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، کدخبر: ۳۵۸۰، emtedad.news
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین