پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - 2025 June 07
کد خبر: ۳۸۰۸۹۹
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۹
گام دوم انقلاب باید با افزایش مدار‌ها و مماشات‌ها، صحبت و تعامل حول سه گانه جمهوریت مبتنی بر قانون اساسی، اسلامیت مبتنی بر دین مبین و انقلابی گری حول آرای امامین، بازنگری کارکردی- ساختاری در نقش هسته‌های سخت تثبیت کننده نظام در گام اول (قضایی، امنیتی، نظامی)، ارتقا سطح و میزان مشارکتی سازی قدرت، افزایش آزادی‌های عمومی و کناره گیری تدریجی از مداخلات دستوری و حکمی در امورات مختلف (از اقتصاد تا سیاست) و مواردی همانند دنباله گیری شود. اگر آقای تاجزاده مرتکب خلافی شده بود، شایسته می‌بود که پیگیری تخلفات ایشان با رویکرد قضایی دنباله گیری می‌شد نه مداخلات امنیتی و نظامی. حفظ سلسله مراتب سطوح برخورد، یک الزام در تداوم اقتدار است. احمد زید آبادی در این خصوص انتقاداتی را بیان نموده و هشدار به پیامد‌هایی داده است. هشدار‌هایی که نه تماما، اما بخشی از آن قابل تفکر و اندیشه ورزی است. پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، با وجود آنکه میانه خوبی با نظرات و آرای آقای تاجزاده نداشته و در برخی از مواردی حتی بشکل تک صدا، مخالفت خود را با ادله عقلی، اعلام داشته است، برای مصلحت و تقویت نظام جمهوری اسلامی، در خصوص نوع برخورد‌ها و سلسله مراتب آن، سطح و شدت آن‌ها، تقاضای تجدید نظر و تعدیل در عمل، دارد.

شعار سال: احمد زیدآبادی در یادداشتی به پیامد‌های بازداشت مصطفی تاجزاده پرداخته و نوشت: مسئولان جمهوری اسلامی خود را از هر سو تحت فشار و هجوم می‌بینند. این موضوع به نظرم آن‌ها را از کوره به در برده و از روی عصبانیت تصمیم می‌گیرند. بازداشت دوست عزیز مصطفی تاجزاده و دو تن از کارگردانان سینمای کشور، به نظرم تصمیمی از روی عصبانیت است و متأسفانه در مورد پیامد‌های آن در این شرایط دشوار کشور یا اصلاً فکر نشده و یا به دلیل همان عصبانیت، درست فکر نشده است.


جمهوری اسلامی در طول حیات خود همواره خود را در حال منازعه با “استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل و عوامل آنها” در تمام حوزه‌ها و به تناوب در دو جبهۀ امنیتی و دیپلماتیک معرفی کرده و از همین رو، انتظارش بخصوص از نیرو‌های دخیل در تأسیس نظام این است که در این منازعه در برابر “جبهه دشمن” از آن حمایت کنند.
بر همین اساس، مسئولان نظام در برابر هرگونه انتقاد و اعتراض علنی علیه سیاست‌های خود بالاخص از جانب این نیروها، بی‌تابی آشکاری نشان می‌دهند و آن را به مسائلی از قبیلِ “عدم درک شرایط حساس کشور”، “بی‌بصیرتی در فهم پیچیدگی اوضاع”، “قدرت‌طلبی شخصی”، “تأثیرپذیری از نفوذ و افکار بیگانه”….. نسبت می‌دهند.
ظاهراً تمام اعتراض‌ها به انتخابات سال ۸۸ نیز در همین چارچوب‌ها تأویل و تفسیر شد و به شدت‌عملی بی‌سابقه در برابر آن انجامید.
این شدت‌عمل، اما نتیجۀ عکس به بار آورد. هرچند که اصلاح‌طلبان در آن ماجرا تقریباً تمام امکانات سیاسی و تشکیلاتی خود را از دست دادند، نیرو‌های انسانی آن‌ها در زندان‌ها دچار فرسایش شدند و رهبران آن‌ها تحتِ حصر و یا محدودیت قرار گرفتند، اما جناح مسلط هم در افکار عمومی ضربه‌ای اساسی خورد و به دلیل به کارگیری خشونت علیه معترضان، اعتبارش حتی در بین قشر مذهبی جامعه نیز به سختی آسیب دید.
این موضوع بویژه کینه و نقاری را بین دو جناح دامن زد که عوارضش پس از گذشت بیش از یک دهه، به رغم برخی از تلاش‌های حاشیه‌ای برای رفع آن، همچنان پابرجاست. این کینه و نقار بدون تردید در تضعیف پایه‌های قدرت سیاسی نظام اثرگذار بوده و زمینه را برای عبور طیف بزرگی از نیرو‌ها از آن فراهم کرده است.
در شرایط حاضر نیز جمهوری اسلامی خود را در “نقطه‌عطف” پیکارِ توأمانِ امنیتی و دیپلماتیکش با “جهان استکبار” می‌بیند و بی‌توجه به شرایط بغرنج اقتصادی و اجتماعی کشور و ذهنیت تحول یافتۀ جامعه، از اصلاح‌طلبان انتظار حمایت بخصوص در این دو مورد دارد. هر چند که مجموعۀ اصلاح‌طلبان در حال حاضر سکوت پیشه کرده و یا بعضاً با روشی انتقادی و ناصحانه نظرات خود را مطرح می‌کنند، اما حکومت ظاهراً به این حد هم راضی نیست و خواهان خاموشی تک صدا‌هایی مانند نقد‌های عریان و صریح آقای تاجزاده در جبهۀ اصلاح‌طلبان است.
تاجزاده در نقد‌های خود از مرز اصلاح‌طلبی عبور نکرده، اما لحن کلامش از آن فراتر رفته است. به نظرم همین لحن کلام، سبب آزردگی و عصبانیت جناح مقابل شده تا حدی که جز به بازداشت او رضایت نداده‌اند. شاید تصور محافلِ دخیل در بازداشت آقای تاجزاده این بوده است که آزادی‌عملش می‌تواند سبب ترغیب دیگر اصلاح‌طلبان به تکرار شیوۀ نقادی بی‌پروای او شود و به زعم خود، با بازداشتش در صدد ارسال پیامی اخطارآمیز به دیگر اصلاح‌طلبان برآمده‌اند.
اگر منظور از بازداشت تاجزاده ارسال این پیام باشد، به نظرم اشتباه محاسبه‌ای بنیادی صورت گرفته است. واقعیت این است که مصطفی به دلیل نوع نقادی خود در بین سران اصلاحات تک افتاده بود و در عین حال خودش نیز از نقد دیگر اصلاح‌طلبان در امان نبود. بازداشت او، اما نه فقط هرگونه نقد وی از سوی دوستانش را بی‌ربط و اصطلاحاً به امری “ناجوانمردانه” تبدیل می‌کند بلکه با دامن زدن به آتش خشم و عصبانیت آنها، راه را برای تکرار شیوۀ نقادی او در بین دیگر اصلاح‌طلبان می‌گشاید و این نیز به نوبۀ خود می‌تواند آن‌ها را یکی پس از دیگری به صورت هدفی برای بازداشت در آورد.


در یک فرض توطئه نگرانه، شاید منظور بعضی از نیرو‌های دخیل در بازداشت مصطفی همین باشد. ظاهراً گروه و دسته‌ای در جناح اصولگرا به دلایلی کاملاً پیچیده و متناقض، علاقۀ ویژه‌ای به معرفی اصلاح‌طلبان به عنوان دشمنِ اصلی و مؤثر نظام دارند و سعی وافری در هل دادن آن‌ها به این سمت از خود نشان می‌دهند.
به هر حال، با بازداشت تاجزاده دیگر هیچکدام از منتقدان سیاسی، حاشیۀ امنی برای خود احساس نخواهند کرد و این موضوع در درجۀ نخست، نظام را در برابر فشار‌های موجود آسیب‌پذیرتر خواهد کرد.

لازم به توضیح است که سید مصطفی تاجزاده شب جمعه در منزل خود بازداشت شد. بنا بر اطلاعات دریافتی، کسی از نزدیکان او از اینکه حکم بازداشت توسط چه کسی صادر و توسط کدام نهاد اجرا شده خبر موثقی در اختیار ندارد. هنوز هیچ مقام قضایی بطور رسمی در این مورد اطلاع‌رسانی نکرده است. همچنین خبر می رسد که حمیدرضا جلایی‌پور در اطلاعیه کوتاهی اعلام کرده که از روز گذشته از پسرش محمدرضا جلایی‌پور که عضو حقیقی جبهه اصلاحات و در سفر بوده بی‌اطلاع است و ارتباط با او ممکن نیست و لذا علاوه بر تاجزاده احتمال بازداشت وی نیز مطرح می باشد.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبگاه خبری قلم، تاریخ انتشار:۱۸ تیر ۱۴۰۱، کدخبر:442162، qalamna.ir

اخبار مرتبط
برگزیده ها
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین