شعار سال: وقتی که ترس پشت یک قلم باشد، وقتی که یک زبانی لکنت داشته باشد، طبعا آنقدر گرفتار این احتیاطهاست که اصلا فرصت به راهکار دادن برای حل مسائل مملکت هم نمیرسد و اگر راهکاری هم بیان کند، شنیده نمیشود. روزبه علمداری، مدیرمسئول پایگاه خبری جماران معتقد است اینکه اصولا رسانهها نمیتوانند راهکاری برای حل مشکلات موجود ارائه بدهند، به دلیل محدودیتهای زیادی است که پیش پای مطبوعات ما گذاشته شده است. برای بررسی آسیبهایی که متوجه فضای رسانه است و میزان توجه به اصل حفظ منافع ملی در رسانهها با روزبه علمداری، مدیرمسئول پایگاه خبری جماران گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
رسانهها برای فعالیت در راستای منافع ملی باید چگونه عمل کنند؟
مهمترین کاری که اصحاب رسانه برای تامین منافع ملی میتوانند انجام بدهند، دروازهبانی مطالبات مردم است. یعنی اگر ما در خبر مفهومی داریم به اسم دروازهبانی خبر و میگوییم خبرنگار و رسانه باید خبرها را دروازهبانی بکند، به یک معنای دیگر مطالبات و اعتراضات جامعه را هم رسانه باید دروازهبانی کند و واسطهای برای انتقال آنها به قدرت و متقابلا انتقال پاسخها، توضیحها و کمکخواهیهای دولت به جامعه باشد. در حقیقت رسانه یک شریان ارتباطی است که در وهله اول، هم سازمان قدرت و هم جامعه باید از وجود آن استقبال کند. درواقع رسانه باید نبض جامعه دستش باشد و این را منعکس کند. محدود کردن رسانه در بیان این واقعیتها هم طبعا، تبعاتی را بر ضد منافع ملی خواهد داشت که امروز نتایجش را میبینیم. وقتی رسانه محدود میشود و انواع خط قرمزهای مرئی و نامرئی برایش ایجاد میشود، بهتدریج این دروازهبانی خبر و مطالعات جامعه به دست کسانی میافتد که اهدافی غیر از منافع ملی دارند، ازجمله رسانههای خارج از کشور. اگر بخواهم این بحث را به واقعیات امروز پیوند بدهم باید بگویم که این اتفاقی است که متاسفانه در کشور ما افتاده. از یک طرف مینالیم که چرا رسانههای فارسیزبان خارج از کشور اینقدر قدرتمند شدهاند و در افکار عمومی ما نفوذ دارند، اما از آن طرف، رسانهها و خبرنگاران را محدود میکنیم. آن نگرانی و این روش با هم متناقض است و نمیخواند. باید رسانهها بتوانند در همه سطوح و لایههای واقعیات امروز کشور نقد و نظر خودشان را بیان کنند. اینکه دایره سخن گفتن رسانهها را محدود بکنیم، اینکه رسانههای ما در امور کلان و اساسی کشور نه امکان تولید خبر داشته باشند و نه بیان تحلیل و مجبور بشوند خیلی محتاطانه و در چهارچوب یکسری خط قرمزهای خودساخته قلم بزنند، هیچ نتیجهای جز تهدید منافع ملی نخواهد داشت. من معتقدم در این زمینه، حاکمیت و مجموعه نظام سیاسی، وظیفه اول را برعهده دارد. آنها هستند که باید فضا را برای رسانهها باز کنند. اگر این فضا باز شد به نظر من خود اصحاب رسانه ما آنچنان بلوغی دارند که بتوانند منافع ملی را رعایت کنند و تعادلی را در رفتار خودشان حفظ کنند. حتی اگر هم به فرض کسی باشد که منافع را در همین فضای آزادی که عرض کردم زیر پا بگذارد و سوءاستفاده بکند هم قابل کنترل است. ضرر و آفت آزادی از محدود کردن آن کمتر است. یعنی اگر ما بیاییم به بهانه اقدامات ضدمنافع ملی، کل رسانهها را محدود کنیم، مضراتش خیلی بیشتر از این است که مثلا یک رسانه یا خبرنگار، کاری علیه منافع ملی بکند. به نظرم باید این جایگاه را سازمان قدرت، درک کند و به رسمیت بشناسد و فهم چندجانبهای از منافع ملی داشته باشند و فهم صرفا امنیتی نداشته باشند. امنیت یکی از شئون منافع ملی است و بسیار هم مهم و حیاتی است، ولی نباید همه امور را به نام منافع ملی، از دریچه امنیت دید و نگاه امنیتی داشت.
به نظر میرسد تاکنون کمتر به ایرادات ساختاری خود رسانهها پرداخته شده است. در شرایط فعلی، جامعه رسانهای ما به لحاظ فنی چقدر، در اصلاح ساختارها کارآمد عمل میکنند؟ برای اینکه بتوانند، نقش موثرتری ایفا بکنند، باید چگونه عمل کنند؟
رسانهها، اولا باید تا جای ممکن به سمت حرفهایتر شدن حرکت کنند. این را با توجه به واقعیت رسانهها در شرایط کنونی میگویم. باید آموزشهای حرفهای بیشتری را به خبرنگارها بدهند. ما امروز متاسفانه در رسانههایمان اگر واقعبینانه بخواهیم نگاه کنیم و نقدی هم به خودمان بکنیم، هم از لحاظ آموزشهای حرفهای و هم دانش متاسفانه اصحاب رسانه نسبت به دهههای قبل خیلی افت کردند و این باعث میشود حتی اگر امروز یک شرایط آزادی هم فراهم بشود، شاید خیلی از خبرنگارهای ما نتوانند وظیفه حرفهای که دارند را انجام بدهند. پس یک؛ آموزش حرفهای باید در رسانهها ارتقا پیدا کند. دو؛ خبرنگاران و اصحاب رسانه باید مطالعات و دانش خودشان را بالا ببرند. بهویژه اینکه در دنیای امروز، رسانه و کار روزنامهنگاری خیلی حرفهای و تخصصمحور شده است و هرکس باید در هر حوزهای تخصص پیدا کند، به جای اینکه یک حوزه عمومی را برای خود تعریف کند و در همه زمینهها قلم بزند.
چقدر فضای رسانههای ما این را درک کرده و به این سمت رفته که باید در کنار تمام انتقاداتی که وارد میکند، بیندیشد و حلقههایی تشکیل بدهد برای ارائه راهکار. چقدر رسانههای ما به این شکل عمل کردهاند؟
بهنظرم راهکار اصلی و اساسی در این زمینه و چاره اصلی آزادی است. وقتی آزادی رسانه به آن معنا که عرض کردم شکل بگیرد، راهکارهایی که شما میفرمایید هم خود به خود در ذهن و قلم روزنامهنگاران شکل میگیرد و مطرح میشود. آزادی، یعنی اینکه روزنامهنگار بتواند درواقع نقدهای خودش را بدون تعارف و احتیاط بیان بکند. وقتی که احتیاط و ترس پشت یک قلم باشد، وقتی که یک زبان لکنت داشته باشد، طبعا آنقدر گرفتار این احتیاطهاست که اصل فرصت به راهکار دادن برای حل مسائل مملکت هم نمیرسد و اگر راهکاری هم بیان بکند، شنیده نمیشود، چون خود همان محدودیت باعث میشود که جامعه هم زیاد به آن روزنامهنگار داخلی اقبال نشان ندهد که حالا آن راهحلش بخواهد موثر واقع شود. از یک طرف راهحلی پیدا نمیشود. اگر هم پیدا شود، شنیده نمیشود. به نظر من راهکار و چاره اصلی این است که روزنامهنگار بتواند حرفش را بدون تعارف و احتیاط بزند.
چقدر نگاه سیاستزده در رسانه میتواند آسیبزا باشد؟ یعنی رسانهای به صرف یک وابستگی به مدافع صرف یک گروه سیاسی و نهاد اجرایی تبدیل شود و بخواهد به واسطه یک وابستگی جناحی، طرف مقابل را ولو با نقدهای غیراخلاقی مورد خطاب قرار بدهد. چقدر این امر میتواند شأن یک رسانه را مورد آسیب قرار بدهد و آن را از رسالت اصلیاش که همان اصلاحگری و رفع ایرادات است، دور کند؟
حتما موثر است. منتهی این دلیل دارد. اول یک چیز بگویم، روزنامهنگاری حزبی یا سیاسی ایرادی ندارد، در همه دنیا ارگانهای حزبی یا سیاسی نهادهای وابسته به خودشان دارند و ایرادی هم ندارد. اما مشکل در کشور ما این شده که نهاد رسانه بار فقدان نهادهای مدنی و احزاب قوی و قدرتمند را هم دارد به دوش میکشد. وقتی که ما حزب فراگیر نداریم، روزنامه میخواهد جای او را بگیرد. روزنامه میشود حزب، تئوریسین، ابزار فشار سیاسی، نهاد مدنی. در حالی که اگر حزب و نهاد مدنی و گروه فشار سیاسی در جای خود فعالیت بکند، حرفه روزنامهنگاری هم بهتر میتواند بهطور مستقل و حرفهای بالنده باشد و فعالیت بکند. از تمام نهادهای اجتماعی و مدنی، آنچه نسبت به بقیه نهادها در جامعه ایران، قدرتمندتر و زندهتر است، روزنامه است و روزنامهها بار آنها را هم به دوش میکشند و هرکسی هم میخواهد کار جدی سیاسی بکند، از روزنامهها هم استفاده میکند؛ حالا یا خودش یک روزنامه تاسیس میکند یا سعی میکند از آنها استفاده بکند. اصحاب قدرت ما باید جایگاه واسطهای رسانه را به خوبی بفهمند. درک بکنند و به آن احترام بگذارند و آزادی لازم را به آن بدهند. روز خبرنگار تمام مسئولان ما به خبرنگاران تبریک میگویند یا به خبرنگاران هدیه میدهند و از آنها تجلیل میکنند. من معتقدم قدردانی و ارج دادن واقعی به خبرنگار و احیای واقعی جایگاه خبرنگار جز از طریق اعطای آزادی به اصحاب رسانه محقق نمیشود. اگر دلسوز منافع ملی هستیم و میخواهیم فارغ از دستهبندیهای جناحی حرکت بکنیم، اگر نگران اقدامات ضدامنیتی هستیم، باید کاری کنیم که خبرنگار ما داخل مرزهای کشورمان احساس کند که میتواند حرفش را بیان کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه فرهیختگان، تاریخ انتشار:۱۸ مرداد ۱۴۰۲، کدخبر: ۲۴۰۷۲۶،