شعارسال: سخنان تند و هیجانی مهدی کوچک زاده نماینده مجلس درخصوص مذاکره با آمریکا و محل مصرف مالیات پرداختی خودشان و به میان کشیدن پای قالیباف، حاشیههای زیادی ایجاد کرد. این حاشیهها در روز دوم، بشکل حملات مستقیم و غیرمستقیم به او و طرح ادعاهایی ریز و درشت درخصوص وی بود. از ادعای ویلای روستای لیالمان لاهیجان تا تاریخ بیرون کشیدنهای ابراهیم نبوی و بحث اختیار در انتخاب محل مصرف مالیات.
فردی بنام اصابت طبری مدعی است (شعار سال: الزاما نیازمند راست ازمایی است) از صحبتهای آقای کوچک زاده در مجلس اصلا تعجب نکردم همه آنهایی که با روستای لیالمان لاهیجان در گیلان آشنا هستند از منزلی که ایشان ساخته اند، خبر دارند. وی حجم اتهامات و ادعاهای خود را تشدید نموده و خطاب به این نماینده مجلس، بیان میدارد که کوچک زاده عزیز ما میدانیم شما با همکاری مباشر خود در همان روستا حجم قابل توجهای از زمینهای کشاورزی را تغییر کاربری داده و اقدام به ساخت و ساز نموده اید. روز حسابرسی خواهد رسید (شعار سال: این سخنان و ادعاها در حال حاضر، صرفا در حد شنیدهها است و قابل استناد نبوده و الزاما نیازمند راست آزمایی است - عکس تزئینی است).
سید ابراهیم نبوی با رویکردی تخریبی اقدام به انتشار متنی با عنوان مهدی کوچک زاده، بچه پرروی دانشکده ما! نمود. در این متن تهدید کرد که یک عکس بامزه هم دارم که اگر همچنان بی رحمانه خواستم با او برخورد کنم عکس را همین جا منتشر میکنم. وی مینویسد که، نسل ما نسل جالبی بود. از میان بچههای یک اتاق چهار نفری خوابگاه دانشگاه حالا یکی شان که چپ بود و از دانشگاه اخراج شد، رفته است کانادا و دکتر متخصص است، یکی شان در جنگ کشته شد، یکی شان نویسنده است و بعد از چند بار زندانی شدن حالا در اینجا دارد برای شما مینویسد و یکی هم رفت توی جهاد سازندگی و حالا شده نماینده مجلس. اما در میان بچههای شیراز یک حداقلی از هوش وجود داشت که بعضی از بچهها به کم داشتن آن مفتخر بودند. در دانشگاه شیراز بسیاری از بسیار باهوشها یا شدند چپهای اخراج شده، یا مثل عباس نخعی رفتند با مجاهدین خلق و در درگیری نظامی کشته شدند، یا شدند مثل محسن کدیور و مجید محمدی و عطاء الله مهاجرانی و مصطفی معین و سروکارشان با زندان افتاد و مبارزه کردند برای آزادی، اما تعدادی دانشجوی معمولی هم داشتیم که از قضای روزگار اینها از همه بیشتر به قدرت نزدیک شدند. یکی از این دانشجویان معمولی فردی بود به نام مهدی کوچک زاده که ما به او سعید میگفتیم.
من سیدابراهیم نبوی در سال ۱۳۵۶ یکی از کارهایم این بود که بچه سوسولهای بی تفاوت به سیاست را نصیحت کنم و بکشانم به فعالیت انقلابی و سیاسی و کتابهای دکتر شریعتی را بدهم بخوانند. این مهدی کوچک زاده از آن بچه پولدارهای دانشکده کشاورزی بود که مخش را حسابی زدم. یواش یواش کتاب میخواند و بتدریج انقلابی و نسبت به مسائل سیاسی فعال شد. بعد از انقلاب شجاعتش گل کرد و همراه شد با بقیه بچههای دانشگاه. بعد از انقلاب مهدی کوچک زاده که در رشته خاکشناسی دانشکده کشاورزی درس میخواند، مدتی رفت جهاد سازندگی. همیشه در سازمان دانشجویان مسلمان بود و همیشه هم در هر جلسهای وقت میگرفت تا حرف بزند. بعدبرای پشتیبانی جنگ رفت و در همانجا مجروح شد و برگشت. یک پایش را از دست داد. آن روزها دو فرزند داشت. بورس گرفت و رفت هلند و در همان رشته خاکشناسی درسش را با بورسیه وزارت جهاد به عنوان جانباز جنگ خواند و برگشت و راه ورود به قدرت را پیدا کرد. رفت به جهاد دانشگاهی و از آنجا وارد فرمول تندروی شد (شعار سال: بخشهای زیادی از متن و ادعاهای تخریبی ابراهیم نبوی حذف شده است. انعکاس مطلب به معنای تائید آن نیست).
سومین دسته از هجمهها به مهدی کوچک زاده، متمرکز بر صحبتهای ایشان درباره محل خرج کردن مالیات بود. مهدی کوچکزاده، نماینده تهران در مجلس با اشاره به همدردی دولتیها با حادثه دیدگان آتش سوزی آمریکا گفت: من بعنوان یک مالیات دهنده حاضر نیستیم مالیات من قبل از اینکه خرج غزه بشود بره برای «لسآنجلسیهای پفیوز» خرج بشود.
واکنش محمد فاضلی جامعه شناس، به صحبتهای جنجالی امروز کوچکزاده در مجلس:عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. بدون اینکه بداند و بفهمد و بخواهد کمپین من راضی نیستم درباره هزینه کردن مالیات و منابع عمومی راه انداخت. حالا همه میتوانند بگویند راضی نیستند منابع مالیات و هر منبع عمومی دیگری کجا هزینه شود. اصلا فکر نمیکرد این جوری بشود. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. داستانیه!
برخی دیگر از افراد نظیر رئیس معزول اتاق بازرگانی ایران هم نوشت من هم راضی نیستم که مالیاتم در. خرج شود. بعضیها هم نوشتند که کوچک زاده بدلیل جانباز بودن معاف از مالیات بوده و مالیاتی نمیپردازد؟ به نظر میرسد که این پایان داستان نبوده و هجمهها به کوچک زاده، ادامه خواهد داشت.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون