شعارسال: مردان سیاسی گوناگونی از آغاز رسمی و غیر رسمی جنگ جهانی سوم با محوریت شرارتهای آمریکایی- اسرائیلی و کم توجهی جهانی به چارچوبهای سیاسی-حقوقی تعیین شده توسط سازمانهای بین المللی، صحبت میکنند. از سنگرهای خونین اوکراین تا کوچههای ویران غزه، از تنشهای فزاینده در تایوان و دریای چین جنوبی تا تنشهای پنهان در دریای سرخ، از بحران انرژی تا جنگهای بیصدا در پهنه اطلاعات و سایبر، جهان ما گرفتار رشتهای از منازعات پراکنده، فرسایشی و درهمتنیده است؛ جنگهایی که نه با نفیر بمبهای اتمی، که با موجی از درگیریهای پنهان، چندسطحی و فراملی رخ میدهند.
نیکلاس مادورو، رئیسجمهوری ونزوئلا اعلام کرد که به نظر میرسد که جنگ جهانی سوم با سناریو تهدیدهای ناتو علیه روسیه، کشتار جمعی در غزه و همچنین تهدید کشورهای عربی، ایران، ونزوئلا و چین آغاز شده است. مادورو همچنین گفت: مشورتها برای اعلام وضعیت اضطراری ناشی از تهدید خارجی در ونزوئلا آغاز شده است؛ اقدامی که در صورت حمله احتمالی آمریکا، به او اجازه خواهد داد تدابیر دفاعی و امنیتی ویژهای برای حفاظت از کشور اتخاذ کند.
ویکتور اوربان نخستوزیر مجارستان، معتقد است که پیوستن اوکراین به ناتو خطر رویارویی مستقیم با روسیه را افزایش داده و احتمال وقوع جنگ جهانی سوم را بالا میبرد. همچنین وی پذیرش شتاب زده این کشور در اتحادیه اروپا را اقدامی غیرمنطقی میداند که میتواند زمینهساز گسترش درگیریها به سراسر قاره شود. اوربان با اشاره به تغییر مواضع برخی کشورهای اروپایی از جمله لهستان، تأکید کرد که شرایط ژئوپلیتیکی فعلی مانع چنین عضویتی است و پیامدهای منفی زیادی برای اروپا خواهد داشت. وی که از نزدیکترین رهبران اروپایی به کرملین به شمار میرود، پیشتر بارها به تحریمهای ضدروسی اتحادیه اروپا اعتراض و تهدید به وتو کرده، اما در نهایت به آنها رأی داده است.
قبلا (سال ۲۰۲۰) نشنال اینترست فهرستی از پنج منطقه احتمالی برای آغاز جنگ جهانی سوم را بدین شرح اعلام کرده بود:
* ترکیه: تنش بین ترکیه و آمریکا در سال گذشته شدت یافته است. تنش از آنجا بالا گرفت که آمریکا به طور غیر منتظرهای به ترکیه برای پاکسازی مناطق مرزی سوریه از کردهای تحت حمایت واشنگتن چراغ سبز نشان داد و بلافاصله آنکارا را تهدید به تحریم کرد. اما زرادخانهای از تسلیحات هستهای آمریکا در پایگاه نیروی هوایی اینجرلیک باقی است. برخی اشارههای رجب طیب اردوغان رییس جمهوری ترکیه حاکی است که وی آرمانهایی برای کشورش دارد که میتواند بلندپروازیهای هستهای را دربرگیرد.
* کشمیر: طی یک دهه گذشته، جنگ قدرت بین هند و پاکستان افزایش یافته، حتی با وجودی که اسلام آباد درصدد رفع این شکاف با سلاح هستهای برآمده است. با وجود این مساله، تنش بین دو رقیب در سطح پایینی باقی ماند، تا اینکه نارندرا مودی نخست وزیر هند گامهایی در جهت کاهش خود مختاری کشمیر و تغییر سیاستهای مربوط به شهروندی برداشت. این مسائل، ناآرامیهایی را در هند رقم زد و تنشهای دیرینه بین دهلی و اسلامآباد را برجسته کرد. اختلالات داخلی بیشتر در هند این پیام را به پاکستان میدهد که از امکان و حتی مسوولیت مداخله برخوردار است. هرچند بعید است اقدام نظامی متعارفی روی دهد، اما احتمال حملات تروریستی در کشمیر وجود دارد. در صورت وقوع این حملات، مودی خود را در جایگاه پاسخگویی مییابد که به تشدید تنش میانجامد و دو کشور را در آستانه درگیریهای جدیتر قرار میدهد. با توجه به موقعیت چین و مناسبات رو به رشد دهلی و واشنگتن، این نوع درگیری میتواند تاثیرات فاجعه بار بینالمللی داشته باشد.
* شبه جزیره کره: یک سال پیش، این امید وجود داشت که مذاکرات بین آمریکا و کره شمالی در کاهش دائمی تنشها در شبه جزیره کره، موفقیت آمیز باشد. متاسفانه، وجود مشکلاتی در اوضاع داخلی دو کشور در کنار یک معمای راهبردی، مانع از توافق دو طرف شد. تنش بین دو کشور به سطح بالایی از سال ۲۰۱۷ رسید و انتخابات آتی آمریکا میتواند این مناسبات را تا حدی بیشتر به خطر اندازد. دولت ترامپ به انعقاد توافق با کره شمالی برای بهبود چشم انداز انتخاباتیاش امیدوار است. اما کره شمالی علاقهای به طرحهای پیشنهادی ترامپ ندارد. اگر کره شمالی تصمیم به آزمایش موشک بالستیک قارهپیما یا بدتر از آن، آزمایش هستهای بگیرد، ممکن است دولت ترامپ لزوم مداخله زورمندانه را ترجیح دهد.
* دریای جنوب چین: مناسبات آمریکا و چین در نقطه بی ثباتی قرار دارد. به نظر میرسد توافق تجاری بین دو کشور بخشی از تنش را فرو نشاند، اما اجرای آن همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. در این میان، مشکلات اقتصادی در چین بخشی از برنامه ساخت و ساز دریایی این کشور را محدود کرده، همانطور که بودجه دفاعی آمریکا از شدت بلندپروازیهای این کشور در زمینه کشتی سازی کاسته است. از سویی، چین با پشتکار در جهت تضمین روابطش با روسیه کوشیده، در حالی که آمریکا مجادلاتی با کره جنوبی و ژاپن دو متحد نزدیکش در منطقه داشته است.
* ایران و رژیم صهیونیستی:نشنال اینترست در ادامه این گزارش نوشته است که ایران و رژیم اسرائیل جنگی غیرقابل پیش بینی را در سراسر خاورمیانه به راه انداختهاند. رژیم صهیونیستی بی صدا گامهایی برای تشکیل ائتلافی ضد ایرانی در سطح دیپلماتیک برداشته و ایران در زمینه برقراری روابط بهتر با شبه نظامیان سرمایهگذاری کرده است. این رویارویی، تبعات گستردهتری دارد، عرضه نفت جهانی را تهدید میکند و در صورت عبور از دامنهای خاص، سایر کشورها را هم وارد میدان میکند.
صاحبنظرانی، چون توماس فریدمن و راس دوتات معتقدند نوعی جنگ جهانی سوم ممکن است در قالبی نوین و خزنده جریان داشته باشد: درگیریهای پراکنده و نیابتی؛ نبردهای اطلاعاتی و سایبری، رقابت فناورانه و اقتصادی و جنگ روایتها و نفوذ فرهنگی. بهزعم آنان، جهان در مرحلهای از درگیریهای چندلایه است که ممکن است هرگز اعلام رسمی جنگ را نبیند، اما ماهیت و اثرگذاریاش جهانی و تاریخی خواهد بود.
برخی تحلیلگران مانند جان میرشایمر و استفان والت بر این نکته تأکید دارند که پایان نظمِ آمریکامحور پس از جنگ جهانی دوم، زمینهساز رقابتهای خطرناک میان قدرتها شده و احتمال برخورد نظامی میان آمریکا، چین و روسیه را افزایش داده است.
صاحبنظرانی، چون گری شیلینگ یا کیشور محبوبانی معتقدند رفتار چین تعیینکننده است: اگر چین همچنان در چارچوب رقابت اقتصادی و سیاسی باقی بماند، از وقوع جنگ جهانی جلوگیری میشود. اما اگر در حمایت از روسیه یا ایران وارد رویارویی مستقیم شود، آستانه جنگ جهانی پایین میآید.
راس دوتات معتقد است که اگر آیندگان بخواهند سیاست خارجی آمریکا در دهه اخیر را مرور کنند، بهاحتمال فراوان، زنجیرهای از رخدادهای کلیدی ــ از عقبنشینی شتابزده از افغانستان در سال ۲۰۲۱، تا تهاجم روسیه به اوکراین و گسترش درگیریها در غزه، لبنان و ایران ــ را در قالب روایتی یکپارچه از یک نزاع جهانی بازخوانی خواهند کرد. شاید در سناریویی خوشبینانه، این حوادث در دل پژوهشهایی با عناوینی، چون «امپراتوری آزموده: ایالات متحده و نظم جهانی در خلال سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰» جای گیرند. اما اگر بخت از جهان برگردد و رقابت آمریکا و چین به رویارویی مستقیم و ویرانگر ختم شود، بعید نیست این رخدادها بهعنوان فصولی تاریک در تاریخِ جنگ جهانی سوم ثبت شوند.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون