سهشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - 2025 December 16
شعارسال: رد و بدل پیام مجازی و نامه مکتوب میان وزرای خارجه ایران و لبنان و اظهارنظرهای رسانهای هنوز ادامه دارد. دو روز پیش یوسف رجی وزیر خارجه لبنان در پاسخ به نامه عراقچی دعوت به سفر به تهران را رد کرد؛ اما در عین حال دوباره آمادگی خود برای گفتوگو در بیروت یا کشور ثالث را مطرح کرده است.

وزیر خارجه ایران نیز طی پستی در شبکه ایکس با دعوت سفر به بیروت موافقت کرده است، اما ضمن ابراز شگفتی از رد دعوت ایران، با چاشنی طعنه گفته است: «با توجه به اشغالگری اسرائیل در لبنان و نقض آشکار آتشبس، کاملاً درک میکنم که چرا همتای لبنانی ارجمندم آماده سفر به تهران نیست».
اما وزیر امور خارجه لبنان روز جمعه در گفتوگو با الجزیره به تندی علیه ایران سخن گفت و نقش آن در لبنان و منطقه را «بسیار منفی» برشمرد و خواستار توقف تامین مالی تشکیلاتی لبنانی شد که آن را «غیر قانونی» خواند و نامی هم از آن نبرد. رجی همچنین از دریافت هشدارهایی از محافلی عربی و بینالمللی مبنی بر آماده شدن اسرائیل برای انجام «یک عملیات گسترده» علیه لبنان خبر داد.
حالا با این وضع روشن نیست که اساسا گفت وگویی برگزار شود و اگر هم انجام شود، مثمر ثمر واقع شود.
در این میان، اما پرسش این است که چرا لبنان خواهان گفتوگو در کشور ثالثی است که میتوان گفت در واقع منظور میانجی شدن همین طرف سوم نیز است.
در این راستا هم به احتمال زیاد یکی از اهداف سفر چند روز پیش جوزف عون رئیس جمهور لبنان به کشور عمان ترغیب آن به میانجیگری میان بیروت و تهران باشد.
درباره چرایی تاکید لبنان بر گفتوگو با تهران درباره مسائل حساس در کشور ثالث یا وساطت چنین کشوری میتوان گفت که در وهله نخست هدف دولت لبنان از این کار با وجود روابط رسمی دیپلماتیک دو کشور، ترسیم این تصویر - چه برای تهران چه دیگر طرفهای داخلی و خارجی - است که روابط دو کشور در وضعیت و شرایطی عادی نیست تا گفت وگوی خود با طرف ایرانی را از این موضع تنظیم و به پیش ببرد و به نوعی هم از این طریق برای پیشبرد گفتوگو بر اساس خواستههای بیروت فشار آورد.
عامل دوم میتواند تلاش دولت این کشور برای ایجاد و حفظ فاصله با تهران باشد؛ چه برای بازتعریف جایگاه لبنان در بلوکبندیهای منطقهای و نگرانی از واکنش آمریکا و چه به خاطر خوشایند و دفع فشارهای آنها و…
در هر صورت، لبنان در شرایط بسیار حساسی قرار دارد و با نزدیک شدن به پایان مهلت اسرائیل و آمریکا در صورت خلع سلاح نشدن حزبا… احتمال جنگ گسترده دیگری بالاست.
در چنین شرایطی، حاکمان جدید لبنان معتقدند که تهران هم بخشی از این ماجراست. آنها هر چند امروز برای تشدید اقدامات خود برای خلع سلاح حزبا… تحت فشار آمریکا، اسرائیل و طرفهای دیگری هستند، اما همین امر خواسته دیرینه خود آنها و نیروهای سیاسی همسو نیز هست و در مقابل مخالفت سرسختانه حزبا… بر این باور هستند که کلید تحقق آن در تهران است و به همین علت به انحای مختلف چه اظهارنظرهای مطبوعاتی و چه طرح فورمتی غیر عادی برای گفتوگو، حفظ روابط و تقویت آن را به خلع سلاح حزبا… ربط میدهند.
در کش و قوس چنین تنشی و حتی در صورت وقوع جنگ ویرانگر دیگری علیه حزبا… هیچ بعید نیست که دولت لبنان در آینده تا قطع روابط هم پیش برود.
توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از خبر:
لازم به توضیح است که پیش از کشمکش مجازی بین وزرای امور خارجه ایران و لبنان، انتشار پستی از علی اکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل رهبر ایران در شبکه اجتماعی ایکس، به آشفتگی روابط تهران و بیروت دامن زده بود. ولایتی نوشته بود: «امروز وجود حزبالله از نان شب هم برای لبنان واجبتر است.» موضوعی که به سرعت با واکنش شدید یوسف راجی، وزیر خارجه لبنان همراه بود. او در ایکس خطاب به وزیر خارجه ایران نوشت: «میخواستم آنچه را مبنی بر عدم دخالت ایران در امور داخلی لبنان فرمودید را باور کنم، تا اینکه مشاور رهبر عالیتان از راه رسید و ما را راهنمایی کرد که چه چیزهایی در لبنان مهم است و به ما در خصوص پیامدهای برچیدن سلاح حزبالله هشدار داد.».
او در ادامه پست خود اینگونه آورد: «برای ما آنچه از آب و نان واجبتر است، حاکمیت، آزادی و استقلال تصمیمگیریهای داخلی ماست.» وزیرخارجه لبنان سپس نارضایتی از اظهارات ولایتی را در گفتوگویی رسانهای هم دنبال کرد و در گفتوگو با شبکه الجزیره عربی گفت که «حزبالله بدون تصمیم ایران نمیتواند سلاحهای خود را تحویل دهد».
سایه دشمنی از جنس عربی و غربی بر روابط تهران و بیروت
مقامات لبنانی که پیش از این، از ارتباط و نزدیکی ایران و حزبالله در لفافه انتقاد میکردند، در ماههای اخیر با تغییر ادبیات خود، صراحتا از نقش تهران در کنترل یا تشدید درگیریها در لبنان میگویند. البته موضوع خلع سلاح حزبالله و سلاحزدایی از این مجموعه، از همان ابتدا در دستور کار دولت فعلی لبنان قرار داشته و پیشنهاداتی نیز در ارتباط با مقامات ارشد حزبالله مطرح شده است. موضوعی که مورد مخالفت ایران و متحدانش قرار گرفته و به بروز اختلاف سیاسی و دیپلماتیک با بیروت انجامیده است. بیروت از تهران خواسته ارتباط با لبنان را به صورت دولت به دولت (state-to-state) دنبال کند، نه به واسطه یا محوریت گروههایی، چون حزبالله. این خواسته با دیدگاه ایران که حزبالله را جزئی از ساختار مقاومت در برابر اسرائیل میپندارد، مغایرت دارد.
در تهران برداشت این است که تنشهای اخیر میان ایران و لبنان از آن جهت ایجاد شده است که لبنانِ امروز، بیش از هر زمان دیگر، تحت فشار همزمان آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی ثروتمند خلیج فارس قرار دارد؛ فشارهایی که عملاً فضای مانور دولت لبنان در قبال ایران را محدود و پرهزینه کرده است. آمریکا با مهندسی مرزهای نفوذ، سالهاست لبنان را نه بهعنوان یک کشور مستقل، بلکه بهعنوان میدان مهار ایران و حزبالله میبیند. سیاست واشنگتن این است: تقویت دولت مرکزی لبنان، مشروط به فاصلهگیری آشکار از تهران و بازتعریف رابطه با حزبالله است.
در قبال این سیاست، کمکهای مالی و حمایت از ارتش لبنان فعال خواهد شد به شرطی که دولت لبنان نشان دهد تصمیمگیر نهایی است، نه حزبالله. در چنین چارچوبی، هر نرمش بیروت در برابر ایران، بلافاصله در واشنگتن بهعنوان عقبنشینی از پروژه مهار تلقی میشود. اینجاست که لبنان باید تنش با تهران را به نمایش بگذارد.
اما این موضوع در رابطه با اسرائیل متفاوت است. برای اسرائیل، رابطه ایران و لبنان یک مساله دیپلماتیک نیست؛ یک تهدید امنیتی مستقیم است. تلآویو بهطور مستمر این پیام را به صورت علنی و غیرعلنی به دولت لبنان ارسال کرده است که هرگونه نزدیکی رسمی به ایران، هرگونه تسهیل فعالیتهای حزبالله میتواند هزینههای امنیتی سنگینی برای بیروت داشته باشد. در این شرایط ترس از جنگ یا تشدید درگیری در جنوب لبنان باعث شده بخشی از نخبگان سیاسی این کشور به این جمعبندی برسند که کاهش تنش با ایران، نوعی «بیمه موقت» در برابر اسرائیل است حتی اگر این کاهش تنش فقط در سطح دیپلماتیک و نمادین باشد.
در این میان یکی دیگر از بازیگران میدان سیاست در لبنان یعنی سعودیها نیز وارد عمل شده و پس از سالها فاصلهگیری، دوباره به لبنان برگشتهاند، اما با شروطی بسیار سختتر از گذشته. عربستان حاضر است در لبنان سرمایهگذاری کند، کمک مالی مورد نیاز بیروت را ارائه دهد و از ثبات لبنان حمایتهای لازم را به عمل آورد، به شرط آنکه نفوذ ایران مهار شود، حزبالله از معادلات تصمیمسازی کنار گذاشته شود و در نهایت لبنان در محور عربی تعریف شود، نه محور مقاومت. در این شرایط برای دولت لبنانِ ورشکسته، پول عربستان یک عامل تعیینکننده است.
اماراتیها هم که بازیگران کمسروصداتر این میدان هستند برای اینکه همکاریهای بیروت و ابوظبی را از مسیر اقتصاد، بانکداری و بازسازی دنبال کنند پیام روشنی را راهی لبنان کردهاند: «ثبات، بدون تنش با غرب و بدون همکاری با ایران.» در این میان امارات برخلاف عربستان، موضعگیری تند خود را در لفافه بیان میکند و تمایلی به نمایش علنی آن ندارد. اما در عمل، حمایت اقتصادی را به رفتار سیاسی گره میزند. پیامی که لبنان آن را بهخوبی دریافت کرده است.
از میان تمامی بازیگرانی که به نام آنها اشاره شد قطر نقش متفاوتی دارد. دوحه تلاش میکند میانجی باقی بماند و کانال ارتباطی با همه طرفها از جمله ایران را حفظ کند. اما حتی قطر هم در یک نقطه با دیگران همنظر است. دولت لبنان باید مستقل جلوه کند و نقش نظامی و سیاسی حزبالله مهار شود. دوحه بیش از آنکه حامی تهران باشد، مدیر بحران است؛ نقشی که عملاً به کاهش وزن ایران در تصمیمات رسمی لبنان منجر میشود.
این شرایط در حالی به بیروت و تهران تحمیل میشود که حزبالله و ایران در ماههای گذشته درگیریهای جداگانهای با اسرائیل داشتهاند. تحلیلگران میگویند، اکنون، دستور بیروت به حزبالله برای خلع سلاح، خطر تضعیف بیشتر این گروه در این برهه حساس را به همراه دارد. اما مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که حزبالله مدتهاست که قدرتمندترین بازیگر مسلح غیردولتی در خاورمیانه، نزدیک به سیاستهای ایران و شاخص در دشمنی با اسرائیل محسوب میشود و خلع سلاح این مجموعه، راه تلآویو برای ادامه سرکشیهای منطقهای (خاورمیانه) را همواره میکند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از فرارو، تاریخ انتشار: 23آذر1404، کدخبر:932189، fararu.com