شعار سال: در حالي که دولت يازدهم ماههاي پاياني عمر خود را ميگذراند و فضاي سياسي کشور خود را براي ورود به انتخابات رياست جمهوري دوازدهم آماده ميکند، استراتژي و نحوه آمادگي دولت براي حضور در اين عرصه ميتواند ملاک و دريچه مناسبي براي ارزيابي کارنامه آن نيز باشد.
1-مروري بر مواضع دولتمردان نشان ميدهد اصليترين استراتژي
سياسي آنها تغيير ملموسي نکرده و حلقه شماره يک تصميمسازان و مشاوران دولت گمان ميبرند
در شرايط فعلي هيچ نسخهاي براي ورود به انتخابات، بهتر از همان نسخه سال 92 نيست.
در آن دوره روحاني پيش و بيش از آنکه با نامزدهاي رقيب رقابت کند، نفي دولت دهم را
در دستور کار تبليغاتي خود قرار داد. سخنان چند روز پيش معاون اول رئيسجمهور نشان
ميدهد اين استراتژي تغييري نکرده و دولت اميدوار است با همان دوقطبي گذشته به
اهداف خود برسد. اسحاق جهانگيري سه شنبه هفته گذشته در جلسه گزارش عملکرد پروژههاي
اقتصاد مقاومتي وزارت صنعت، معدن و تجارتگفته
بود؛ «به کساني که بهانهجويي ميکنند بايد بگوييم سياست شما همان بود که فضاي
اقتصادي کشور را به پرتگاه رسانديد و نيروهاي انقلاب را مقابل هم قرار داديد. شما
کشور را به ته دره برديد و ما آن را چند پله از ته دره بالا آوردهايم اما هنوز در
دره است. آمار تورم، رکود و درآمد سرانه مردم در سال 91 آنقدر بد بوده که هرچه
تلاش ميکنيم نميتوانيم خرابکاري آقايان را جبران کنيم.»
درباره اين استراتژي دولت چند نکته قابل تامل وجود دارد؛
الف- نخست آن که دولت ميکوشد با تاکتيک جاخالي دادن، خود را بر صندلي پرسشگر
بنشاند. پرسشگري و مطالبه تغيير وضعيت از سوي دولتمردان فعلي در سال 92 عجيب نبود. آنان
ظاهراً بيرون از گود بودند و مدعي که ميتوانند به اين وضعيت سر و سامان دهند. اما
اينکه پس از چهار سال سکانداري قوه مجريه، بهگونهاي سخن بگويند که گويي همچنان
بيرون از گود و بدون مسئوليت هستند، براي مردم قابل پذيرش نيست. مردم از دولتمردان
انتظار دارند در اين مقطع زماني گزارش کارهاي کرده خود را بگويند.
ب- فضاسازيهايي مانند «ته دره بودن کشور»، «خالي بودن خزانه»، «پول نداشتيم
حقوق بدهيم» و عباراتي از اين دست که هر چند وقت يکبار از سوي برخي مسئولان مطرح
ميشود، ادعاهايي هستند که تنها کارکرد آن سرپوش گذاشتن بر کم کاريهاست. اينگونه
فضاسازيها و بهتر است بگوييم سياهنماييها شايد در آغاز به کار دولت ميتوانست
تا حدي افکار عمومي را مشغول سازد اما با گذشت چهار سال، خاصيت خود را از دست داده
و به ضدهدف نيز تبديل ميشوند. نکته
جالب و متناقض ماجرا آنجاست که همين دولتمردان که از چنين ادبياتي استفاده ميکنند،
منتقدان را به نااميد کردن مردم نيز متهم ميسازند!
-2در حالي که چند روز ديگر به سالگرد روز اجراي برجام –روزي
که قرار بود همه تحريمها بالمره لغو شوند!- ميرسيم و شرطبندي حياتي دولت بر روي
آن به نتيجه نرسيده، استراتژي بزک برجام جاي خود را به مالهکشي داده است. اوايل آب و نان و حيات و ممات
مردم به برجام گره خورده بود و قرار بود اين معامله عجولانه، تمام مشکلات ارضي و
سماوي کشور را حل کند. عدهاي چنان ذوق زده بودند که چيزي نمانده بود از هول هليم
در ديگ بيافتند! چند نماينده دست بکار شدند و طوماري نوشتند از 165 دستاورد برجام
خبر دادند و حتي روزنامه دولت مدعي شد توافق هستهاي عمر خلبانها و مهمانداران
هواپيما را طولاني خواهد کرد! البته هنوز هم برخي روزنامههاي زنجيرهاي آنقدر بيخيال
و متوهم هستند که براي خوشرقصي و احتمالاً گرفتن يارانه بيشتر بنويسند آزادي حلب
نيز از دستاوردهاي برجام است! اما بطور کلي حال که تشت رسوايي برجام از بام
افتاده، بزککنندگان دست به ماله شدهاند و از دستاوردهاي سلبي برجام ميگويند که
بله! درست است که برجام آنقدرها هم آورده نداشته اما اگر برجام نبود جنگ ميشد و
فروش نفت به صفر ميرسيد و روزگارتان سياه بود! دستاوردسازي براي جنازه برجام قطعهاي
ديگر از استراتژي انتخاباتي دولت است. در بوق و کرنا کردن قراردادهاي مبهمي مانند
خريد هواپيما، شراکت با شرکتهاي بزرگ نفتي و شيرينسازي کام ملت با دستاوردهاي
آدامسي، در ماههاي منتهي به انتخابات قابل پيشبيني است.
3-دست گذاشتن روي مسائل حاشيهاي و جنجالي، وارونه نمايي حقايق و ايجاد دوقطبيهاي
کاذب در اين زمينه از ديگر تاکتيکهاي طراحي شده در اين ميدان است. ماه هاست که
روزنامههاي زنجيرهاي و دولتمردان با بهانه و بيبهانه ماجراي بابک زنجاني را
وسيلهاي براي انحراف افکار عمومي قرار دادهاند. بدون آنکه به اين مسئله مهم و اساسي اشاره کنند که
اين مفسد اقتصادي چگونه و در کدام دوره –دوره
کارگزاران که از آنان ميتوان به عنوان پدرخوانده دولت يازدهم ياد کرد- از يک
راننده تبديل به يک دلال بزرگ ارز شد. نگاهي به نحوه موضعگيريهاي جريان مدعي
اصلاح و اعتدال به اين ماجرا نشان ميدهد، تنها چيزي که براي آنها کوچکترين
اهميتي ندارد، اجراي عدالت و بازگرداندن بيتالمال بوده و بابک زنجاني مرده و زنده
اش چيزي جز يک ابزار سياسي و تبليغاتي نيست. ديروز -اگرچه کمي دير- رئيس دستگاه
قضايي کشور گوشهاي از اين پرونده را کنار زد تا مشخص شود نان سياسي و تبليغاتي
جماعتي در به سرانجام نرسيدن اين پرونده است.
4-«هميشه سعي کن سريعتر از اشتباهاتت بدوي»؛ ظاهرا دولتمردان اين توصيه فرصتطلبانه مديريتي را به خوبي بکار بستهاند؛ ميتوان دستور افزايش حقوق مديران را امضا کرد و نه تنها منکر شد بلکه در چشم 80 ميليون نفر نگاه و عذرخواهي کرد. دهها هموطن در آتش بيکفايتي وزيري بسوزند و آقاي وزير بگويد مشکلي نيست بيمه بودند! ميتوان آنقدرتوان داخلي را ناديده گرفت که پذيرايي قطارها را به خارجيها سپرد و در مدح و ثنايش سخنراني کرد و البته به وقت لزوم هم تکذيب! ميتوان دم از آزادي و پذيرش نقد زد و در عين حال منتقدان را هر روز به دادگاه کشاند. ميتوان در اتاقي دربسته به اشتباه در حساب کردن روي حرف وزيرخارجه آمريکا اعتراف و سپس ديگران را به بياخلاقي متهم کرد و چنان نعل وارونه زد که برجام2 را براي حل مسائل منطقه پيشنهاد داد و... وقتي مردم، رعيتي مفلوک فرض شوند که جز اقبال به اين جماعت خود همه چيز تمام پندار، راه ديگري ندارند، چنين رفتاري و برخوردي با اشتباهات عجيب نيست. مدعيان اصلاحات و اعتدال گمان ميکنند و خوشحالاند که دولت رقيب و آلترناتيوي ندارد. حال آن که اگر خدمت به مردم عاري از واقعيت و بادکنکي باشد، نبايد غافل بود که بزرگترين بادکنکها نيز با يک سوزن ميترکند!
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی سامان ما، تاریخ 14 دی 95، کد مطلب: 199722: www.samanema.ir