شعار سال: چند سالی میشود که دیگر با هم یک کاسهترند! تجربههایشان را پیش رو گذاشتهاند و دیگر نمیخواهند به «عقب برگردند»؛ اصلاح طلبان 5 سالی هست که با طعم شکست خداحافظی کرده و پا در رکاب اسب برنده گذاشته اند. مصمم تر از همیشه.
اتفاقات سال 88 هرچقدر برای اردوگاه چپ سخت تمام شد اما برایشان ارمغان هایی هم داشت. شاید کمتر کسی تصور می کرد بعد از حوادث آن سال و یک دوره انزوای سیاسی اصلاح طلبان بتوانند راهی برای بازگشت به قدرت پیدا کنند.
اما آنها به اصطلاح، خودشان را زود «جمع و جور» کردند. در روزهای اوج قدرت اصولگرایان، اردوگاه کم رمق اصلاح طلبان دست به یک استراتژیِ پیروز زد. آن ها از یک سو با گذر از بحران ظهور و بروز نداشتن لیدرهای خود، با روی آوردن به ژنرال ها و چهره های اعتدالی جریان رقیب سعی در همراه کردن آنها با خود کردند. از سوی دیگر حرکت در «مدل شورایی» و پرهیز از تندروی و تک روی حزبی به آنها کمک کرد که دوران انزوای سیاسی را کوتاهتر از آنچه تصور می شد طی کنند وبعد از 8 سال دوری از ریاست جمهوری، دوری 12 ساله از مجلس و دو دوره شورای شهر بازهم به این نهادها برگردند و موفقیتشان را در ریاست جمهوری دوازدهم هم تثبیت کنند.
گویی آنکه اصلاح طلبان در بازسازی خودشان بعد از یک دوره انزوای سیاسی به «مدل شورایی» رسیده اند. مدلی که کمتر از دل آن انتقاد و اختلاف سیاسی بیرون می آید و چتر فراگیری برای همه احزاب و تشکل های جریان چپ شده است. استراتژی ای که همچنان حلقه مفقوده جریان راست کشور است.
سال 78، شروع داستان شوراها
سکانس اول؛دو سالی از انتخابات سال 76 و پیروزی جبهه دوم خرداد گذشته بود که شورایی تحت عنوان«شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» پا به میدان فعالیت های سیاسی گذاشت. این شورا از سال ۱۳۷۸ برای ایجاد هماهنگی میان احزاب اصلاحطلب ایجاد شد که تا پیش از سال ۹۳، ۱۸ حزب و تشکل عضو آن بودند و در سال ۹۳ سه تشکل و حزب دیگر به آن اضافه شدند. شورایی که تشکلی چون جبهه پیروان در جریان راست را تداعی می کرد. یک تشکل فراحزبی.
پیروزی گام به گام با استراتژی جدید
اصلاح طلبان در حالی از انتخابات 92 سربلند بیرون آمدند که جریان رقیب آن ها را متهم به موازی کاری می کرد؛ آنها معتقد بودند در جریان اصلاحات فارغ از وجود احزاب متعدد، شوراها وجبهه های مختلفی که وجود دارد، گاهی دو گروه ادعای مدیریت یک جبهه خاص را دارند و یکدیگر را متهم به مصادره نام جبهه مدنظر خود میکنند.
گرچه همان زمان کسانی همچون رسول منتجب نیا، قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی که از منتقدان جدی شورای سیاستگذاری بود در این باره گفت که احساس نگرانی نمی کند و تاکید کرد که اگر اختلاف نظری هست در مورد این است که محور و مرکز تصمیمگیری احزاب و تشکلهای قانونمند و شناسنامهدار باشند یا ترکیبی از احزاب و شخصیتهای حقیقی که شورای سیاستگذاری را تشکیل میدهد.
در نهایت با نزدیک شدن به انتخابات 96 ، به نظر اختلاف نظرها رو به کاهش گذاشت و شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان با حمایت از روحانی، معرفی کردن اسحاق جهانگیری به عنوان نامزد مکمل در کنار روحانی و ارائه لیست 21 نفره شورای شهر به سرلیستی محسن هاشمی، باز هم یک تاز میدان شد.
تشکیل یک شورای جدیدِ 51 نفره
حالا یک ماه از انتخابات ریاست جمهوری و شوراها می گذرد و اعضای شورای عالی اصلاح طلبان تا 2 سال دیگر یعنی موعد انتخابات مجلس خیالشان راحت است. شاید به خاطر موفقیت های اصلاح طلبان در قالب این مدل شورایی باشد که حالا رییس فراکسیون امید خبر از تشکیل یک شورای 51 نفره امید متشکل از نمایندگان شهر تهران در مجلس و21 اعضای شورای شهر داده است. محمدرضا عارف در این باره گفته که مردم با تعهدی که ما به آنها دادیم به لیست امید رای دادند و همان موقع اعلام کردیم اگر لیست امید شورا به طور کامل رای بیاورد شورای ۵۱ نفره امید را تشکیل میدهیم.
او همچنین هدف کلی از تشکیل این شورا را اینگونه تصویر کرده است: «امیدواریم پس از همکاری دوجانبه مجمع نمایندگان و شورای شهر، به سمت همکاری چهارجانبه میان مجمع نمایندگان، شورای شهر، استانداری و شهرداری تهران حرکت کنیم.» برخی زمزمه ها اما حکایت از آن دارد که اولین کارویژه این شورا در انتخاب شهردار تهران بروز و ظهور خواهد یافت.
حلقه گمشده اصولگرایان
به خاطر همین هم بود که برای انتخابات 96 کسانی همچون امیر محبیان و مرتضی نبوی، در واکنش به تدابیر و برنامههای اصولگرایان برای ورود به رقابتهای انتخاباتی از ایدهای تحت عنوان پارلمان اصولگرایی رونمایی کردند. نبوی اعتقاد داشت تمامی تشکلهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اصولگرایان باید دور هم جمع شوند تا به صورت دموکراتیک، پارلمان یا مجلس اصولگرایی تشکیل دهند.
چند روز پس از آنکه مرتضی نبوی ایده پارلمان اصولگرایی را مطرح کرد، محمدرضا باهنر هم از این ایده دفاع کرد و گفت: «این پارلمان برای این است که اصولگرایان در هر دورهای به دنبال وحدت نباشند چرا که در ابتدا باید به این باور برسند که به تنهایی دستاوردی نخواهند داشت.»
اما این ایده که در مردادماه سال گذشته شکل گرفته بود مورد حمایت طیف های مختلف اصولگرا قرار نگرفت تا در بهمن ماه زمزمه های تشکیل جبهه نیروهای مردمی انقلاب (جمنا) جدی تر شود. هرچند به نظر می رسید آن ها بتوانند با تشکیل این جبهه و معرفی کاندیدای واحد برای انتخابات جبران مافات کنند، اما این تشکل که ابتدا با لیستی بلند بالا از کاندیداها پا به میدان گذاشته تا در روشی دموکراتیک به نامزد نهایی برسد، در روزهای ثبت نام کاندیداها، حضور 7 نامزد از درون خود را در وزارت کشور و ثبت نامشان را شاهد بود تا گره این جبهه را کورتر کرد. همه آن ها هم آمده بودند که بمانند تا اینکه شورای نگهبان در نهایت دونفرشان را تایید صلاحیت کرد. هرچند در آخر نامزد اصلی جمنا یعنی ابراهیم رییسی در انتخابات شکست خورد اما موضوع مهم تر ناکامی دوباره اصولگرایان در یک «ائتلاف» بود؛ ائتلافی یک دست، با اهداف و برنامه های مشخص و نه فقط با هدف به در کردن رقیب از کارزار انتخابات. ائتلافی که همچنان حلقه مفقوده تحرکات سیاسی اصولگراها است.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری تحلیلی خبرآنلاین ، تاریخ انتشار 28خرداد 96، کدمطلب:677497، www.khabaronline.ir