
شعار سال: مدیریت خبر و شکل دهی به افکار عمومی در شرایط جنگی مهارتی است که میتواند به مثابه بخشی از یک عملیات بزرگ تعیینکننده باشد و ضریب روحیه دفاع ملی را بالا ببرد. جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان فرصتی ایجاد کرد تا نخبگان عرصه خبر در ردیف فرماندهان نظامی به تدبیر امور بپردازند و بر دستاوردهای این دانش نوپدید تجربیاتی علمی و عملی بیفزایند تا دستمایه نسلهای بعدی باشد. مهندس محمدتقی روغنیها یکی از افراد این عرصه در دوران جنگ تحمیلی است که تجربیات بسیار از آن روزها اندوخته و کارآزموده شده است. با او پیرامون این مهم به گفتوگو نشستهایم که حاصل آن پیش رویتان قرار دارد.
شورای اخبار جنگ زیر نظرکدام نهاد بود و آیا با قرارگاه خاتم هم در ارتباط بودید؟
«شورای اخبار جنگ» بخشی از «ستاد تبلیغات جنگ» و زیرمجموعه آن بود. مجموعه خبرهایی که در قرارگاه جمعآوری میشد دو بخش بود؛ یک بخش از اطلاعات برای دفتر سیاسی سپاه جمعآوری میشد، یک بخش هم برای اطلاعرسانی عمومی بود. شورای اخبار جنگ در تهران مستقربود و با حضورنمایندگانی از سپاه، ارتش، صدا و سیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی اداره میشد. این چهار مجموعه ارکان شورای اخبار جنگ را شکل میدادند. شورا هر روز بعداز ظهر تشکیل جلسه میداد و اخبار و گزارشهای جنگ را کنترل میکرد.
چه ضرورتی موجب شکلگیری شورای اخبار جنگ شد واین شورا چه تفاوتی
با ستاد تبلیغات جنگ داشت؟
ستاد تبلیغات جنگ مجموعهای بود که مسئولیت آن با آقای دکتر کمال خرازی مدیرعامل خبرگزاری بود که در عین حال حکم ریاست ستاد تبلیغات جنگ را هم داشت. شورا بیشتر درگیر مسائل خبری جنگ و دروازهبانی اخبار جنگ بود، حال آنکه فعالیت ستاد تبلیغات جنگ شامل مسائل گستردهتری میشد که یک بخش آن کسب و انتشار اخبار جنگ بود. بهعنوان مثال ستاد تبلیغات جنگ در ارتباط با انتشار عکس، کتاب، بروشور و سایر اقلام تبلیغی مربوط به جنگ فعال بود. همچنین دعوت از خبرنگاران خارجی و تغذیه شبکههای خبری خارجی بعد از هر عملیات در ارتباط با دستاوردهای آن عملیات برعهده ستاد تبلیغات جنگ بود. یا جنایتی که رژیم بعث عراق مرتکب میشد، همانند استفاده از بمباران شیمیایی و کشتار جمعی و امثال اینها را اطلاعرسانی میکرد. بخش جنگ روانی هم بود که ستاد تبلیغات متولی آن بود و بر نحوه و کیفیت آن نظارت و کنترل داشت و تنها بخشی که خاص خبر بود به شورای اخبار جنگ مربوط بود که آن هم زیر نظر ستاد انجام میگرفت.
چرا نهاد دانشگاه هم در «شورا» و هم
در «ستاد»غایب است؟
شاید یکی از دلایلش این باشد که آن زمان یعنی در دهه 60 دانشگاههای ما در حوزه خبر و تبلیغات به این گستردگی دارای نیروی متخصص نبودند و این رشتهها در این دهه به وسعت امروز تدریس نمیشدند. آنطور که خاطرم هست فقط شاید دانشگاه علامه یک رشته ارتباطات داشت و در حوزه تبلیغات رشتههای دانشگاهی با این تنوع و گستردگی وجود نداشت.
وظیفه اصلی شورای اخبار جنگ
چه بود؟
شورای اخبار جنگ وظیفه اصلیاش این بود که اخبار دریافتی از نهادهای نظامی را بعد از پردازش در اختیار رادیو و تلویزیون و روزنامهها قرار میداد. پردازش و دروازهبانی اخبار نیز با توجه به مصلحتاندیشیهای ضروری دوران جنگ و با جهتگیری تقویت روحیه مقاومت ملی انجام میگرفت. در آن دوران ما تعداد کمی روزنامه داشتیم و تنها یک خبرگزاری وجود داشت، آن هم خبرگزاری جمهوری اسلامی بود. همه روزنامهها ازتلکس خبرگزاری جمهوری اسلامی تغذیه میشدند. اخبار صوتی، تصویری هم از رادیو و تلویزیون پخش میشد. اخبار جنگ معمولاً به صورت اطلاعیه تنظیم میشد و تصاویر که اهمیت بیشتری داشتند توسط گروههای تلویزیونی تهیه میشد. علت این کار شورا هم روشن بود. در دوران جنگ، خبرهایی که منتشر میشوند باید یک خصوصیتی داشته باشند که باعث تضعیف روحیه مردم نشوند بلکه برعکس در جهت تهییج و تشویق مردم نسبت به مقاومت و پایداری در مقابل دشمن و مواردی از این دست باشند. گاهی برخی خبرهای نگرانکننده میتواند نقش مخرب داشته و به روحیه مقاومت ملی آسیب بزند. روحیه رزمندگان را در جبههها و روحیه مردم را در پشت جبههها تضعیف کند. در زمان جنگ، روحیه یکی از ارکان مقاومت و پایداری است. در دروازهبانی خبر از سوی شورا به این موارد توجه میشد تا هر خبری در جامعه منتشر نشود. این اقدام در زمان جنگ اقدامی کاملاً طبیعی و پذیرفته شده است. نکته دیگری که در دروازهبانی خبر حائز اهمیت بود، این بود آن چیزی که منتشر میشود منطبق بر واقعیت باشد، شایعه و اخبار نادرست نباشد. در حقیقت برای آنکه اخبار از منابع غیر موثق منتشر نشوند، باید حتماً منابع آنها تعیین و مشخص میشدند. این شورا به منابع انتشار خبر دسترسی داشت و براحتی میتوانست این کار را انجام دهد. براین اساس فعالیت شورا موجب شده بود آنچه که به اطلاع مردم میرسید کاملاً منطبق بر واقعیت باشد و با غلو یا اطلاعات نادرست همراه نباشد. همچنین مراقبت به عمل آید تا ضمن انتشار خبر اطلاعاتی به دشمن داده نشود. بهطور مثال وقتی بمبی را دشمن در جایی فرومیریخت یا هواپیمایی جایی را بمباران میکرد اگر ما دقیقاً محل بمباران را اعلام میکردیم طبیعتاً اگر هواپیماهای دشمن اشتباه کرده بودند میتوانستند اشتباهشان را اصلاح کنند و با گرای دقیقتری مراکز شهری و اقتصادی را هدف بگیرند. این نوع اطلاعرسانی در حقیقت کمک به دشمن بود. پس باید این خبرها کنترل میشدند تا توسط خودمان اطلاعاتی را به دشمن ندهیم که بتواند علیه خودمان استفاده کند و موجب خسارت و تلفات شود. در حقیقت «شورای اخبار جنگ» با این اهداف شکل گرفت تا خبرها را کنترل و پالایش کند و اطلاعات صحیح و درست را به مردم برساند. ضمن آنکه مراقبت کند تا اطلاعاتی داده نشود که بتواند مورد سوءاستفاده دشمن قرار گیرد. این اهداف اصلی شورای اخبار جنگ بود و با تشکیل این شورا این اهداف دنبال میشد.
هدفگذاری برای شورا به چه نحو صورت میگرفت. آیا الگوهای خبرنویسی مورد نقد قرار داشت؟ یا اتاق فکری برای پردازش حرفهایتر و هدفمندتراخبار بود یا نبود؟ گفته میشود یک بار امام از نحوه پردازش اخبار جنگ انتقاد کرده و میفرمایند؛ «چرا صدام و بعثیهای عراق را اینقدر خوار و زبون نشان میدهید. چهره واقعی و جنایتکار آنان را نشان دهید.» در تکمیل این سؤال میخواهم بپرسم چرا خبر بمبارانهای شیمیایی صدام منتشر نمیشد؟ تا احیاناً عکسالعملهای بازدارنده داشته باشد؟
سیاستگذاریهای کلی از طرف اتاق فکری که در ستاد تبلیغات جنگ وجود داشت، اعمال میشد. به تعبیر دیگر ستاد تبلیغات جنگ نقش بالاسری خود را ایفا میکرد و در شیوه و رویکرد شورا تأثیر بسزایی داشت. ستاد، خط مشی خود را به شورای اخبار جنگ انتقال میداد و در گذر 8 سال جنگ تغییراتی هم در شیوه شورا صورت میگرفت که حاصل تفکر اتاق فکری بود که وجود داشت و در عین حال خلاق و مبتکر هم بود، اما سیاست در بعضی موارد مثل عدم انتشار تصاویر بمباران شیمیایی، تابع مصالح عامتری بود. انتشار تصاویر حملات شیمیایی با توجه به تبعات سخت و سنگینی که برای جامعه در حال جنگ داشت میتوانست موجب تضعیف روحیه ملی شود و به اصل دفاع لطمه وارد کند، اگرچه این نگاه هم بود که باید ابعاد جنایات و ددمنشیهای رژیم صدام به جامعه معرفی شود، البته باید توازن و تعادلی به وجود میآمد که طبیعتاً این کار در ستاد تبلیغات جنگ طراحی و ابلاغ میشد. جلسات شورای اخبار جنگ روزانه بود، یعنی همه روز ه در طول 8 سال جنگ، حتی بعد از آن تا مدتی هر روز جلسات شورا تشکیل میشد که محل آن ساختمان پخش صدا وسیما بود. علت انتخاب این محل بهدلیل آن بود که فیلمها و نوارهای صوتی آنجا قابلیت کنترل داشت و بهترین جایی که میشد این کار را انجام داد در خود صدا و سیما بود. همان جا بعد از بررسی اخبار به خبرگزاری و صدا و سیما اعلام میشد این اخبار قابل انتشار است و بلافاصله منتشر میشدند. کار هم به این شکل بود که نمایندگان ارتش و سپاه و خبرگزاری صدا و سیما فیلمهای رسیده را میدیدند یا میشنیدند و اگر اصلاحی احتیاج داشت بعد از اصلاح برای پخش به قسمتهای خروجی انتقال مییافت. اصلاحات هم اغلب با صلاحدید ستاد تبلیغات جنگ تعیین میشد.
خروجیهای شورا بیشتر متن محور بود، دلیل آن چه بود؟
آن ایام چند مشکل وجود داشت که یکی از آنها گرفتن فیلم و ارسال بموقع آن روی آنتن بود. این یکی از معضلات بسیار بزرگ ما در دوران جنگ بود؛ آن چیزی که امروز ه خیلی ساده با یک دستگاه موبایل میتوان انجام داد یعنی هم فیلم گرفت و هم در کمترین زمان آن را به نقاط دور دست ارسال کرد. لازمه این کار داشتن فیلمبردار به تعداد کافی در خط مقدم بود تا همراه رزمندگان حرکت کرده و فیلمهایشان را بموقع به دست ما برسانند، تا همراه با انتشار اخبار اولیه، فیلم آن هم پخش شوند. از طرف دیگر معمولاً عملیات نیمههای شب شروع میشد و تهیه فیلم در شب نیازمند تجهیزات مخصوص بود که اغلب وجود نداشت. به همین دلیل گاهی حتی تا فردا غروب هم فیلم و تصاویری از عملیات به دست ما نمیرسید. فیلمها هم به صورت فیزیکی به ما انتقال داده میشد، یعنی ابتدا به اهواز، سنندج، یا کرمانشاه میرسید، بعد از آنجا به تهران مخابره میشد. گاهی مسیر به گونهای بود که امکان این کارهم مهیا نمیشد و این یکی از مشکلات جدی در کارما بود، شاید به این دلیل بود که خروجی کارمان بیشتر متن محور بود، یعنی چنین مشکلاتی موجب میشد تا اتکامان بیشتر به متن باشد، حتی گزارشهای رادیویی منتشرشده بیشتر مورد توجه بود تا تصویر، البته ما فیلمبرداران و گزارشگران شجاعی داشتیم، همانند شهید رهبر که در هر عملیات همراه با رزمندهها جلو میرفت و سرانجام با همان شجاعتی که داشت، به شهادت رسید. با وجود این مشکلات، تدارک متن، کار راحتتری بود، چون با سرعت بیشتری تهیه و در خروجی خبرگزاری یا اخبار صدا و سیما قرار میگرفت، البته گروههایی مثل «گروه چهل شاهد»هم بودند که با شجاعت در عملیات حضور داشتند و با امکانات فیلمبرداری آن موقع و با دوربین کوچکی که در اختیار داشتند فیلم و تصویر میگرفتند، اما کار آنها «خبری»نبود وکارکرد خبررسانی نداشت.
گفتمان حاکم بر تبلیغات جنگ در چه رده مدیریتی تعیین میشد و آیا از سطح مسئولان ستاد تبلیغات جنگ فراتر میرفت؟
عمدتاً در خود ستاد جنگ تبیین و تدوین میشد و نفراتی از ارتش، سپاه، وزارت امور خارجه و سایر دستگاههای مختلفی که با موضوع تبلیغات جنگ مرتبط بودند، این کار انجام میگرفت. عمدتاً هم گفتمان حاکم بر فضای تبلیغی بر مظلومیت مردم و اینکه ما قربانی تجاوز هستیم هدف ما دفاع از کشور و تنبیه متجاوز است. این محورها، مقدمه و گفتمان اصلی بود که مردم بویژه جوانان را به مقاومت و شکیبایی دربرابر مصایب جنگ تشویق میکرد.؛عمده این خطوط تبلیغی از طرف ستاد تبلیغات جنگ طراحی و ابلاغ میشد.
ما در طول جنگ شاهد ابداعات زیادی بودیم، آیا در کار تبلیغات هم نوآوری وجود داشت؟
شاید این مقایسه چندان قابل بحث نیست. در کار جنگ، ما بهدلیل تحریمها و کمبودها مجبور به خلاقیت بودیم. فشارها، جوانان و متخصصان ما را مجبور میکرد تا به توانمندیهای خودمان تکیه کنیم، از اینرو شاهد ابداعات و اختراعات متنوعی در دوران جنگ بودیم، حتی روشهای جنگیدن رزمندههای ما با سایر جنگهای معمول متفاوت بود. بدین معنا که روشهای جنگی را تغییر داده و شیوهای تازه و ابتکاری در پیش گرفته بودیم، در حوزه تبلیغات تلاش زیادی انجام گرفت تا صدای مظلومیت مردم ایران به دنیا برسد، چون اخبار جنگ ما با بایکوت و سانسور بسیار سخت و سنگین خبری مواجه بود؛ از آنجایی که اغلب صحنه گردانهای مطرح جهان علیه ما بودند طبیعتاً رسانههایشان هم ما را همراهی نمیکردند، بهعنوان نمونه رسانههای غربی – عربی حتی حاضر به انعکاس جنایتهایی که صدام انجام میداد نبودند. استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط طرف عراقی انعکاس چندانی نیافت. ما حتی رزمندگانی که شیمیایی شده بودند را به کشورهای خارجی فرستادیم یا خبرنگاران خارجی بارها به ایران دعوت شدند و از آثار شیمیایی بازدید کردند در نهایت خبرهایی که منتشر میشد این بود که؛ ایران ادعا میکند که عراق از وسایل شیمیایی استفاده کرده است اما شاهدان مستقل این را تأیید نمیکنند در همین حد. در جنگ تحمیلی ما به لحاظ اطلاعرسانی و تبلیغات تنهای تنها بودیم و این کار را برای ما بسیار سخت کرده بود و دستمان را در ابداع شیوههای نو و خلاقیت کاملاً بسته بود امکانات و مقدورات ما در دهه 60 به گونهای نبود که بتوانیم با انحصارهای خبری و دستگاههای تبلیغاتی حاکم که عموماً از رژیم عراق حمایت میکردند هماوردی کنیم. اما همه تلاشها صورت میگرفت تا با روشهای موجود در آن زمان اطلاعات به افکار عمومی جهانیان برسد.
دلیل این تنهایی صرفاً در همراهی رسانههای نظام سلطه با رژیم بعث عراق بود یا به نقاط ضعف خودمان هم بر میگشت؟ چون همان وقت هم ما کرسیها و تریبونهایی در محافل بینالمللی همچون غیر متعهدها داشتیم که فرصتی برای ما محسوب میشد؟
تا آنجا که من اطلاع دارم کارهایی انجام میشد، اما بازتابهایش، بازتابهای مطلوبی نبود، یعنی بازتابهایی نبود که خیلی اثرگذار باشد، البته امکانات ضعیف، فشارهای اقتصادی و شرایط سیاسی هم دخیل بودند.همه اینها را باید کنار هم گذاشت و نقد کرد؛ البته تجربه و پختگی امروز وجود نداشت، اما همه ما با نهایت اخلاص تلاش میکردیم و چیزی کم نمیگذاشتیم؛ ذکر این نکته هم ضروری است که مدیریت رسانه یک علم بسیار پیچیده است و آن زمان غربیها در این کار ازما جلوتر بودند و در ساختن افکار عمومی موفقتر از ما عمل میکردند.
آیا مسئولان عالیرتبه به یاری شما میآمدند؟
بله مواردی بود که مسئولان مستقیماً به یاری ما میآمدند، بهعنوان مثال در عملیات فاو نخستین اطلاعیه مربوط به آزادسازی فاو را شخص آقای هاشمی رفسنجانی نوشتند. من آن زمان در قرارگاه بودم. یادم هست شب که بچهها عملیات را انجام دادند و وارد فاو شدند، صبح خیلی زود آقای هاشمی به ستاد تبلیغات جنگ آمدند و اطلاعیه فتح فاو هم با دستخط خودشان بود. من آن را دریافت کردم و فرستادم تهران تا منتشر شود. یادم هست که ایشان نوشته بودند؛ ما فاو را آزاد کردیم و ایران با کویت همسایه شد. این ایده و فکر تبلیغی به خط ایشان بود در هر حال برخی اوقات که موضوع از حساسیت برخوردار بود خود مسئولان عالی نظام وارد عمل میشدند و به کمک ما میآمدند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازسایت خبری روزنامه ایران ، تاریخ انتشار ------، کدمطلب:451867، www.iran-newspaper.com