شعار سال: با آغاز جنبش مردمی در برخی کشورهای عربی در اواخر سال 2010 ( انقلاب مردمی در تونس از 18 دسامبر 2010 آغاز شد و تا 14 ژانویه 2011 ادامه و با سرنگونی رژیم زینالعابدین بن علی پایان یافت و انقلاب مردمی در مصر از 25 ژانویه 2011 آغاز شد و تا 11 فوریه ادامه و با سرنگونی رژیم حسنی مبارک پایان یافت) که با سرنگونی شماری از حاکمان عرب همراه شد و مهمترین آن ها در تونس و مصر و در ادامه در یمن و لیبی بود، قدرتهای سلطهگر غربی و در راس آن ها آمریکا بلافاصله به موجسواری بر این اعتراضات و تلاش برای تاثیرگذاری بر آن در راستای منافع خود در منطقه و منافع رژیم صهیونیستی روی آوردند.
عوامل آغاز بحران در سوریه
سوریه از جمله کشورهایی بود که ویروس تحرکات از کشورهای مجاور به آن وارد شد و شرارهای لازم بود تا آتش این تحرکات را شعلهور کند. شراره اول شایعهای بود که فعالان در شبکههای ارتباط اجتماعی پخش کردند که تا کنون جزئیات کامل آن فاش نشده است، بر اساس این شایعه، یک مسئول سوری، ناخن برخی کودکانی را که اقدام به نوشتن عبارتهای توهینآمیز درباره دولت سوریه بر روی دیوار یکی از مدارس شهر درعا در جنوب این کشور کرده بودند، کشید تا پس از آن حوادث به شکل بسیار سریع و پرشتاب و پیاپی پیش رود.
چرایی انتخاب «درعا»برای ناآرام کردن سوریه
دلایل و تحلیلها و تفسیرهای متفاوتی درباره اینکه چرا درعا برای ناامن و ناآرام کردن سوریه انتخاب شد، مطرح شده است، اگر چه در 26 فوریه 2011( بهمن 1389) نیروهای امنیتی سوری، 15 دانشآموز را به سبب نوشتن شعار بر روی دیوار در مدرسهای در درعا دستگیر کرده بودند، ولی ناآرامیها و حوادث در سوریه اساسا از روز هجدهم مارس از همین شهر آغاز شد که در نتیجه تجمع اعتراضآمیز دو نفر کشته شدند. از همین تاریخ بود که آمریکا، قطر، رژیم سعودی و ترکیه با دخالت آشکار در مسائل داخلی ترکیه، تجمعات و تظاهرات مسالمتآمیز مردم را به سمت خشونت و درگیری داخلی کشاندند و با تشکیل گروههای مسلح و تامین مالی و تسلیحاتی آن ها آغازگر بحرانی شدند که امروز وارد هشتمین سال آن شدهایم.
دولت سوریه در پی آغاز این حوادث، از تلاشها و تحرکات هدفمند برای ناآرام کردن کشور در راستای توطئهای خبر داد که برای از بین بردن یکی از ارکان مهم محور مقاومت و ایجاد آشوب و ناآرامی در سوریه در راستای منافع رژیم اشغالگر قدس طراحی شده بود.
در همان زمان دولت سوریه از کشف مقادیر زیادی سلاح و مهمات و پول در مسجدی در درعا که افراد مسلح ذخیره کرده بودند و ارسال یک میلیون اس ام اس از سوی رژیم صهیونیستی برای تحریک مردم خبر داد تا جزئیات بیشتری از توطئه خطرناک غربی ها و برخی اعراب برای ناامن کردن سوریه یکی از ارکان جبهه مقاومت برملا شود، کشوری که همواره حامی مقاومت لبنان و فلسطین بوده و هم اکنون پذیرای شمار زیادی آواره فلسطینی در خاک خود است.
رسانههای سوری در همان زمان گزارش دادند اعضای یک باند مسلح مقادیر زیادی سلاح و مهمات و پول در مسجد «العمری» درعا که به اشغال خود درآورده بودند، ذخیره کرده که نیروهای امنیتی سوریه آن ها را کشف کردند، این باند با اشغال برخی منازل مردم از آن ها برای تیراندازی به رهگذران و افرادی که برای نماز به مسجد میآمدند، استفاده میکردند که سبب مقابله نیروهای امنیتی سوریه با اعضای این باند مسلح و دستگیری و تحویل آن ها به دستگاه عدالت شد.
«لاذقیه» هم از دیگر شهرهایی بود که در کنار درعا در دستورکار توطئهگران قرار گرفت و اغتشاشگران تلاش کردند این شهر را ناآرام کنند تا ویروس ناامنی را به دیگر مناطق منتقل کنند، اما به دلیل بافت منسجم و اتحاد مردم لاذقیه، دشمنان نتوانستند برنامههای خود را در این شهر به پیش ببرند.
همان زمان رسانههای سوری از دستگیری یک تبعه آمریکایی و شمار زیادی از اتباع برخی کشورهای عربی همسایه خبر دادند که در اقدامات خشونتآمیز درعا و لاذقیه دست داشتند به طوری که «سلیم عبود» از نمایندگان پارلمان سوریه در همان سال تاکید کرده بود حوادث و ناآرامیها در برخی مناطق سوریه در راستای توطئههای سازمان یافته دشمنان و به سبب حمایت دمشق از مقاومت و قرار گرفتن در جبهه حامیان آن قرار دارد.
اما دلایل انتخاب درعا و لاذقیه برای ایجاد بحران در سوریه چه بود؟ انتخاب این دو شهر که نمادهای مهمی برای سوریه به شمار میروند، از وجود یک توطئه حساب شده حکایت میکرد، درعا دژ مستحکم در جنوب سوریه در برابر رژیم صهیونیستی و در نزدیکی نقطه تماس قرار دارد، لاذقیه هم به داشتن ساکنانی یکپارچه و هماهنگ و منسجم و داشتن تاریخ مبارزاتی و ملی شهرت دارد علاوه بر آنکه زادگاه رئیس جمهوری سوریه هم به شمار میرود. برنامه دشمنان سوریه این بود که با ناآرام کردن درعا و لاذقیه، سوریه را به سمت بیثباتی و هرج و مرج کشانده و میان مردم درگیری ایجاد کنند.
رئیس جمهوری سوریه چند روز پس از آغاز رخدادهای درعا در سال 2011 طی سخنانی در پارلمان این کشور با تاکید بر اصلاحات ساختاری خاطر نشان کرده بود برخی به دنبال منحرف کردن مطالبات اصلی مردم هستند که البته با هوشیاری مردم به نتیجهای نخواهند رسید.
بشار اسد گفته بود سه مسئله اصلاحات، نیازهای معیشتی مردم و فتنه در سوریه در هم پیچیده شده و برخی قصد داشتند با منحرف کردن مسئله اصلاحات و نیازهای اصلی مردم، اعتراضات را به سمت و سوی دیگری منحرف کنند.
اسد همچنین در ادامه با صدور چهار فرمان رسما لغو حالت فوقالعاده و انحلال دادگاه عالی امنیت کشور را پس از حدود پنج دهه اعلام کرد، همچنین با اعلام قانون برگزاری راهپیمایی مسالمت آمیز تاکید کرد فقط نیروهای پلیس مامور رسیدگی به جرایم و بازجویی از مظنونان هستند.
هجمه بیسابقه رسانههای غربی و عربی حاشیه خلیج فارس بر ضد دولت سوریه و رهبران آن با تکیه زیاد بر مخدوش کردن وجهه شخص بشار اسد رئیس جمهور این کشور همراه بود به طوری که اسد به هدف اول این رسانهها تبدیل شد که خواستار سرنگونی آن شدند.
این در حالی است که از همان زمان قشرهای مختلف مردم سوریه با برپایی تظاهرات حمایت از دولت و شخص بشار اسد اقدامات خشونتآمیز و سازماندهی شده برای ناامن کردن کشورشان را محکوم کردند.
اکنون که وارد هشتمین سال بحران سوریه شدهایم، چه چیزهایی تغییر کرده است و اوضاع میدانی این کشور چگونه است؟
مسئولان سوری از همان ابتدا بر درست و برحق بودن برخی مطالبات تظاهراتکنندگان تاکید کرده و دولت هم در راستای برآورده کردن آن گام برداشت به طوری که بثینه شعبان مشاور سیاسی و رسآن های بشار اسد در 24 مارس 2011 از لغو قانون فوقالعاه خبر داد تا بخشی از محدودیتها درباره آزادی افراد و همچنین کنترل رسانهها لغو شود، دولت سوریه همچنین کمیتههای ویژهای را برای ارتباط با مناطق و روستاهایی که شاهد تظاهرات و اعتراضات بود، تشکیل داد.
بیشتر گامها و اقداماتی که دولت سوریه انجام داد، با مخالفت و افزایش تظاهراتی روبرو شد که طولی نکشید با خرابکاری و تعدی به اموال عمومی و نیز حمل سلاح و حمله به نیروهای امنیتی و پلیس همراه شد، نیروهایی که از بالاترین سطوح قدرت در سوریه دستور گرفته بودند که از خشونت علیه هیچ تظاهراتکنندهای استفاده نکنند بلکه با خویشتنداری در راستای بازگرداندن امنیت به تمام مناطق سوریه گام بردارند.
نمیتوان با قاطعیت گفت که فقط یک عامل در پس حوادث سوریه قرار دارد، بلکه عوامل متعدد داخلی و خارجی پیچیدهای وجود دارد که تاثیرات خود را بر تمام ابعاد زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زمینههای دیگر به جا گذاشته است.
مهمترینِ این عوامل، اراده و تلاش غربیها برای سرنگونی رئیس جمهور بشار اسد است که بزرگترین پشتیبان جنبشهای مقاومت در جهان عرب بر ضد رژیم صهیونیستی است، چه مقاومت اسلامی حزب الله در لبنان یا جنبشهای مقاومت فلسطین با گرایشها و رویکردهای مختلف، جنبشهایی که تهدیدی برای رژیم اسرائیل به شمار میروند، سوریه حلقه وصل بین محور مقاومت از ایران تا عراق و لبنان و فلسطین اشغالی به شمار میرود و در صورت سقوط سوریه، خط مقاومت در معرض آسیبهای بزرگی قرار خواهد گرفت و به همین دلیل بود که کشورهای غربی و در راس آن ها آمریکا به شعلهور کردن آتش درگیریها و جنگ در سوریه به شیوهها و راههای مختلف روی آوردند.
تکیه و تمرکز بر شخص رئیس جمهور اسد، محور توجه اکثر رسانههای کشورهای دشمن سوریه بود تا جایی که کاری حتی به پخش شایعات فراوان همچون شایعه جدایی نزدیکترین افراد بشار اسد از وی از جمله همسرش اسماء رسید به عنوان مثال شبکه العربیه سعودی در سال 2012 شایعه جدایی همسر بشار اسد و فرار به همراه سه فرزندش به لندن را پخش کرد، رسانههای دیگر همسو با سعودیها شایعه حمله به سرتیپ ماهر اسد برادر بشار اسد و کشته شدن وی در یکی از انفجارهای دمشق را پخش کردند، اما تمام این شایعات با منتشر شدن تصاویر بشار اسد به همراه خانوادهاش که در حال گذراندن زندگی عادی خود هستید، نقش بر آب شد.
نمیتوان مسئله جدایی برخی شخصیتهای سوری را انکار کرد که به بالاترین سطوح از جمله جدایی «ریاض حجاب» نخست وزیر سابق و رفتن وی به عربستان رسید، ولی آنچه «حمد بن جاسم» نخست وزیر سابق قطر درباره پشت پرده جدایی شخصیتهای سوری فاش کرد، این نکته را مورد تاکید قرار داد که فرار این شخصیتها در نتیجه طمعورزی آن ها به پول و مناصب بود نه ناشی از علاقه به ملت و وطن.
بن جاسم به شبکه بیبیسی انگلیس گفته بود: جداییها در صفوف ارتش سوریه اغلب با پیشنهادهای وسوسهانگیز مالی صورت میگرفت، هر نظامی معمولی که جدا میشد،15 هزار دلار و هر افسر برای جدایی، 30 هزار دلار دریافت میکرد، جدایی ریاض حجاب نخست وزیر سابق هم از طریق هماهنگی با پسرخالهاش صورت گرفت که از مدتها پیش در اردن زندگی میکند و عربستان سعودی مبلغ 50 میلیون دلار به وی پرداخت کرد تا جدا شود.
آن هایی که آرزوی سقوط سوریه را به گور بردند و ...
«عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان و «سعود الفیصل» وزیر خارجه کهنهکار آل سعود از جمله کسانی بودند که تمام هم و غم و امکانات خود را برای سقوط دولت بشار اسد به کار گرفتند و با تمام قوا از گروههای تروریستی حمایت کردند و مدام بر طبل جنگ میکوبیدند، اما آرزوی آن ها برای سرنگونی دولت سوریه نه تنها محقق نشد، بلکه آن ها این آرزو را به گور بردند و در هشتمین سال بحران سوریه، مرگ آن ها را از آرزویشان برای همیشه جدا کرد.
«بندر بن سلطان» مسئول اصلی پرونده سوریه در آل سعود هم به سبب ناکامی در پیشبرد سیاستهای ضد سوری رژیم از کار برکنار شد تا قربانی بزرگ لقب بگیرد.
«شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی» امیر سابق قطر در آخرین سفر خود به ایران و در دیدار با دکتر احمدینژاد رئیس جمهور سابق مدعی شده بود که ظرف چند هفته دیگر کار بشار اسد تمام است و سقوط خواهد کرد، اما شیخ قطری جای خود را به پسرش داد و بشار اسد هم همچنان در قدرت باقی ماند.
شمار دیگری از مقامات عربی و غربی که از آغاز بحران سوریه مدام بر طبل جنگ کوبیده و با تمام توان خود از گروههای تروریستی حمایت میکردند و همواره کنارهگیری بشار اسد را فریاد میزدند، اما همه آن ها اکنون جایی در قدرت در کشورهای خود ندارند، اما آنکه در قدرت باقی مانده، شخص بشار اسد است.
نگاه تحلیلی به آنچه در هفت سال اخیر گذشت
«حسام شعیب» پژوهشگر و کارشناس مسائل سیاسی سوری در دمشق میگوید: جنگی که از هفت سال پیش علیه سوریه تحمیل شده، سئوالات زیادی را مطرح کرده است که مهمترین سئوال این است : آیا آنچه در ابتدا جنبش مردمی نامیده میشود، گفتوگوی دموکراتیک ملی دربرگیرنده مطالبات واقعی بود یا خیر؟ با نگاه واقعبینانه و تحلیل سیاسی و اجتماعی تاکید میکنیم که این جنبش، ملی نبود، هر چند در ظاهر مبتنی بر مطالبات ملی و مردمی بود، زیرا ما از همان ابتدا شاهد خرابکاری و ویرانی بودیم که تمام موسسات دولتی و اکثر مدارس و مراکز عبادتی، بازارها و شهرها را دربرگرفت، آیا این چیزی بود که از شعارهای دموکراتیکی انتظار میرفت که تظاهراتکنندگان سر میدادند؟
وی افزود: معتقدم این طرح آمریکا در چندین مرحله اجرا میشد، پس از اشغال عراق، گام بعدی آمادهسازی فضاها نه تنها در سوریه بلکه همچنین در مرحله بعدی رسیدن به جمهوری اسلامی ایران بود، به ویژه اینکه سوریه و ایران مانع بزرگی در برابر پیشبرد طرح آمریکایی صهیونیستی در منطقه به شمار میروند و امروز ما آن را در مشغول کردن سوریه به این جنگ جهانی تحمیل شده بر آن میبینیم، در مقابل کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به صورت علنی به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی حرکت کردهاند.
وی خاطر نشان کرد مشکل در مسئله آگاهی ملی و اجتماعی بود که مشخص شد، طیف وسیعی از مردم سوریه از آن بیبهرهاند، زیرا همه مات و مبهوت شده بودند.
وی افزود : آنچه در سوریه رخ داد، انقلاب نبوده بلکه در حقیقت، در چارچوب طرح هرج و مرج سازندهای قرار داشت که کاندولیزا رایس وزیر خارجه سابق آمریکا از آن سخن گفته بود که اجرای این طرح به کسانی همچون اخوان المسلمین یا جنبش وهابیت نیاز دارد و ما گروههایی را مشاهده کردیم که حامل این فکر و ایده هستند و زیر پرچم این اعتقاد جنگیدهاند، حتی گروه تروریستی داعش مسئله خلافت را مطرح کرد، به این خاطرکه میخواست تعداد بیشتری از به اصطلاح جهادیهای جهان را جذب کند، در نتیجه ما دیدیم شیوخ سعودی که به زعم خود خواستار جهاد در سوریه شدند از گروه تروریستی داعش حمایت میکنند که این مسئله را مورد تاکید قرار میدهد که این طرح تنها مربوط به سوریه نیست بلکه مربوط به تمام کشورهای منطقه به ویژه محور مقاومت با هدف دور کردن آن از مسائل اساسی است.
مهمترین علت آنچه در سوریه رخ داد، فریبکاری رسانهای بود که بر افکارعمومی عربی تاثیرگذاشت، آنچه در لیبی، تونس و مصر دیدیم، همه را شگفتزده کرد، ما از جنبش مردمی سخن میگوییم که توانست رژیمهایی را سرنگون کند، این موضوع بسیاری را ترغیب کرد تا دست به چنین تحرکاتی در سوریه بزنند و شاید کسانی در ابتدا نیتهای خوبی داشتند و اساسا چنین اعتقادی وجود نداشت که این افراد ابزاری از ابزارهای طرح آمریکا علیه سوریه باشند، ولی طولی نکشید که افراد تبدیل به ابزار شدند علاوه بر آنکه ستون پنجم دشمن در داخل سوریه در راستای این طرح آمریکا حرکت کرد و از همان لحظه نخست برای آن برنامهریزی صورت گرفت، به همین سبب شخصیتهای مشخصی در سوریه به درخواست طرفهای خارجی هدف قرار گرفتند و این مسئله وجود طرح ضد سوری را مورد تاکید قرار میدهد.
ما این مسئله را انکار نمیکنیم که سوریه به توسعه و اصلاح سیاسی و اقتصادی نیاز دارد، حتی رئیس جمهور اسد آن را یادآور شد، ولی آیا این کوتاهی در اصلاح توجیه و بهانه کافی برای هر شهروند در داخل سوریه است تا به کودتا علیه دولت دست بزند یا از بیگانگان کمک بگیرد؟ برخی فراتر از آن عمل کردند، به دامن اسرائیل رفتند که این مسئله تاکید میکند که مسئله، مسئله اختلاف مردم با شخص رئیس جمهور اسد نبود، بلکه فراتر از اینها بود.
مقایسه سوریه 2018 با سوریه 2011 :
شعیب درباره مقایسه وضعیت سوریه در سال جاری با سالهای ابتدایی بحران به خبرنگار تسنیم در دمشق گفته است: ملت سوریه امروز به آگاهی و هوشیاری بیشتری دست یافته است، دیگر به آنچه رخ میدهد، متقاعد نمیشود، به این دلیل که اکثریت مردم سوریه امروز در مناطق تحت کنترل دولت زندگی میکنند و این مردم حامی ارتش در جنگ با تروریسم هستند، پس از گذشت هفت سال از بحران، خیلی چیزها تغییر کرده است، ما امروز از خروج دهها هزار نفر از غیرنظامیان از غوطه سخن میگوییم، از آزادسازی اغلب مناطق سوریه از اشغال تروریسم حرف میزنیم، از هوشیاری و آگاهی واقعی سخن میگوییم که نزد مردم سوریه وجود دارد.
این هوشیاری و آگاهی به وجود نمیآمد اگر ایستادگی دولت نبود و اگر اقدامات فاجعهباری که معارضان سوری در داخل و خارج سوریه به آن دست زدند، وجود نداشت، در داخل سوریه جنایتهایی علیه غیرنظامیان صورت گرفت، به اسلام و حقوق مردم تعدی شد،حتی از کودکان برای انجام حملات و حمل سلاح استفاده شد و غیرنظامیان هم به عنوان سپرانسانی گروههای تروریستی مورد استفاده قرار گرفتند.
این کارشناس سوری میگوید: امروز میشنویم که همه از اولویت قرار گرفتن در پشت سر دولت و نظام سوریه حرف میزنند، به همین سبب با وجود تمام اشک تمساحی که در شورای امنیت برای غوطه شرقی ریخته میشود، امروز شاهدیم دهها هزار نفر از غیرنظامیان از این مناطق خارج میشوند و به آغوش دولت بازمیگردند، زیرا سوریها دیگر تحمل رنج و سختی غوطه و مناطق دیگر سوریه به سبب تروریسم را ندارند.
آخرین آمار جنگ علیه سوریه در هشتمین سال بحران:
هفت سال از جنگ علیه سوریه گذشت که طی آن صدها هزار نفر قربانی حملات گروههای تروریستی تکفیری به محلههای مسکونی شهرها و روستاهای مختلف این کشور شدهاند.
گروههای تروریستی با استفاده از خودروهای بمبگذاری شده، خمپاره و موشکهای دستساز بارها به شهرها، روستاها و شهرکهای سوریه حمله کردند، آن ها بازارها، مدارس، مساجد و نهادها و موسسات دولتی را هدف قرار دادند.
آمار قربانیان غیرنظامیان و سربازان ارتش سوریه:
به گفته منابع آگاه، آمار قربانیان در صفوف غیرنظامیان و نیروهای ارتش سوریه در نتیجه حملات گروههای تروریستی طی هفت سال اخیر بین 300 تا 350 هزار شهید در استانهای مختلف سوریه برآورد شده است.
از ابتدای سال جاری میلادی(2018)، حدود 12 هزار نفر در حملات تروریستها به محلههای مسکونی جان خود را از دست دادهاند که بیشتر قربانیان مربوط به شهر دمشق و حومه آن بودهاند.
آمار گروههای تروریستی در سوریه:
گروههای تروریستی با اسامی و گرایشهای مختلف و وابستگی به کشورهای مختلف عربی و غربی طی هفت سال اخیر مرتکب جنایات فراوان شدهاند، شمار تروریستهای خارجی در سوریه هم حدود 90 هزار نفر برآورد شدهاند که این تعداد از 93 ملیت(کشور) اعلام شدهاند.
تعداد تروریستهایی با ملیت اروپایی و آمریکایی به 21 هزار و 500 نفر رسید که 8500 نفر از آن ها به کشورهایشان بازگشتند.
آمار تروریستهای سعودی که تا پایان سال 2017 یعنی طی هفت سال اخیر به هلاکت رسیدهاند به هفت هزار نفر میرسد.
بیش از سه هزار تروریست انتحاری طی هفت سال اخیر به هلاکت رسیدهاند که بیشتر آن ها وابسته به گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره بودهاند.
10 کشوری که تروریستهای آن ها در صدر قرار دارند:
حکومت عربستان در رتبه نخست حامیان مالی و تسلیحاتی گروههای تروریستی در سوریه با صرف 18 میلیارد دلار برای این گروهها و قطر هم با 17 میلیارد دلار در رتبه دوم تامینکننده مالی و تسلیحاتی این گروهها به شمار میروند.
آمار گروههای تروریستی جنگجو در سوریه به 800 گروه رسیده است.
کشورهایی که بیشترین تروریست را در سوریه داشتهاند به ترتیب شامل: عربستان،ترکیه، چچن، تونس،لیبی، عراق،لبنان،ترکمنستان، مصر، اردن
از دیگر کشورهای عربی و غیر عربی هم تروریستهای زیادی به سوریه سرازیر شدند.
85 درصد سوریه از لوث تروریسم پاکسازی شده است
با آزادسازی حومههای دمشق، دیرالزور، شهر حلب و یک سوم حومه ادلب از سوی ارتش سوریه، 85 درصد مساحت سوریه از لوث تروریسم پاکسازی شده است، اما همچنان 15 درصد خاک سوریه در اشغال گروههای تروریستی قرار دارد.
توزیع گروههای تروریستی و مسلح باقیمانده در سوریه :
با سقوط دولت خلافت ادعایی و دروغین داعش، هنوز بقایای این گروه در کنار گروههای تروریستی دیگر در برخی مناطق سوریه به ارتکاب جنایت دست میزنند که توزیع آن به شرح زیر است:
حومه دمشق: جیشالاسلام، احرار الشام، جبهه النصره و بقایای داعش
حومه درعا در جنوب سوریه : جبهه النصره و لواء الفرقان
شهر ادلب و حومههای شمالی و جنوبی : هیئه تحریرالشام(جبهه النصره)، احرارالشام، الحزب الترکستانی، فتح الشام و جند الاقصی
حومه شمالی و جنوبی حماه: جبهه النصره، احرارالشام، جیش المجاهدین و لواء الاسلام
حومه غربی و بخشهایی از حومه جنوبی حلب : حرکه نورالدین الزنکی، هیئه تحریرالشام، الحزب الترکستانی و جیش السنه
حومه شرقی دیرالزور در مرزهای سوریه و عراق : بقایای داعش و شبهنظامیان کردی در مناطق شرق فرات در حومه دیرالزور تحت حمایتهای گسترده آمریکا
بخشهایی از حومه الحسکه: بقایای داعش و شبهنظامیان کردی وابسته به نیروهای دموکراتیک سوریه
نیروهای دموکراتیک سوریه که به یگانهای حمایت کردی هم موسوم هستند، دومین نیروی بانفوذ در سوریه از نظر سیطره بر بخشهایی از خاک این کشور قلمداد میشوند به طوری که حدود 42 هزار کیلومتر از خاک سوریه به میزان بیش از 22 درصد را در سیطره خود دارند، آن ها توانستند طی ماههای گذشته با حمایتهای گسترده هوایی آمریکا مناطق تحت سیطره خود را گسترش دهند که از مرزهای سوریه و عراق تا حومه غربی منبج و الرقه و بخشهایی از استان دیرالزور امتداد دارد، آن ها همچنین بر بخشهایی از شهر حلب و حومه شمال شرقی حلب سیطره دارند.
آوارگان در سوریه :
آمار آوارگان سوری در خارج از سوریه به 5 میلیون نفر میرسند.
آمار آوارگان سوری که از مناطق تحت سیطره تروریستها به مناطق امن و تحت کنترل دولت سوریه فرار کردند، هشت میلیون نفر بودهاند.
این در حالی است که تعداد منازلی که در نتیجه تروریسم طی هفت سال اخیر ویران شد به سه میلیون و 500 هزار واحد مسکونی میرسد.
مقایسه اوضاع میدانی سوریه با نقشه :
نقشه سوریه پیش از بحران
نقشه اوضاع میدانی سوریه 2012
نقشه اوضاع میدانی سوریه، 2013
نقشه اوضاع میدانی سوریه 2014
نقشه اوضاع میدانی سوریه، 2015
نقشه اوضاع میدانی سوریه، 2016
نقشه اوضاع میدانی سوریه، اوایل 2017
نقشه اوضاع میدانی سوریه، اواخر 2017
نقشه اوضاع میدانی سوریه، دوم فوریه 2018
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری رجانیوز، تاریخ انتشار 8 فروردین 97، کد مطلب: 285379، www.rajanews.com