شعار سال: بالاخره اتفاق افتاد. طی روزهای ملتهب پس از انتخاب ترامپ، یکی از چشماندازهای هولناک قدرت گرفتن او این بود که جان بولتون در دولت تازه به قدرت و جاه و مقامی برسد. بولتون جنگطلبترین جنگطلبهاست و نومحافظهکار نومحافظهکاران است. «برای توقف بمبسازی ایران، آن را بمباران کنید»، «راه قانونی ضربه زدن به کره شمالی» و «چطور کمک به سازمان ملل را قطع کنیم» نام مقالات منتشر شده اوست. او که در دوران ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش معاون وزیر امور خارجه در کنترل تسلیحات بود، اشتیاق فراوانی برای حمله به عراق داشت و هرگز از عشق ورزیدن به دکترین مداخله در امور داخلی کشورها غافل نمیشد. وقتی ترامپ بر سر انتخاب گزینهها برای تصدی در مقام عالی رتبهترین دیپلمات امریکا در تقلا و تلاش بود، میان میت رامنی، رودی جیولانی و جان بولتون، بولتون بود که نامش بیشترین شانس را به همراه داشت. اما در این میان نقطه حساسی وجودی داشت: موهای صورت. یکی از نزدیکان ترامپ به واشنگتن پست گفته بود که «دونالد از سبیل بدش میآید. من نمیتوانم کسی را تصور کنم که با وجود داشتن ریش به دونالد نزدیک شود» و همین فرصت سکانداری وزارت خارجه امریکا را از بولتون گرفت. بولتون از چرخه بازیگران اصلی پیرامون ترامپ خارج شد و به جایش جیمز ماتیس با آن چهره جدی وزیر دفاع و اچآر مکمستر مشاور امنیت ملی شدند. از سوی دیگر راند پائول سناتور جمهوریخواه هم که قسم خورده بود تمام راههای قدرت گرفتن بولتون را مسدود خواهد کرد، رابطه سرد سنا با او را برملا کرد زیرا بولتون برای به دستآوردن جاهطلبیهایش در کاخ سفید نیازمند تائید سنا بود. در نتیجه او از حلقه داخلی سیاست امریکا جا ماند و تنها عرصه خودنماییاش به برنامههای فاکسنیوز ختم میشد. البته تا همین یکی، دو هفته پیش!
بولتون اکنون مشاور امنیت ملی ترامپ است، پس از آنکه مکمستر با خبر اخراجش روبهرو شد شنیدن نام جایگزینش به احتمال فراوان شوک دوم را به او وارد کرد (این موقعیت نیاز به تائید کنگره ندارد). بولتون هم توانست خود را به خط مقدم تیم ترامپ برساند تا بار دیگر آرایش کاخ سفید مخاطب را به این فکر بیندازد که با یک دسته جنگطلب لجامگسیخته طرف است که هیچ عقلانیت و منطقی ندارند. رئیسجمهوری امریکا، مبارزه انتخاباتی خود را با شعار نه به مدخله در امور داخلی کشورها آغاز کرد و مدعی شده بود کشورش به جای جنگافروزی در کشورهای دیگر و هدر دادن ثروتش در این راه، باید بر ایجاد شغل و توسعه اقتصاد تمرکز کند. او در سخنرانیهایش مشخصا بارها علیه جنگ در عراق جبهه گرفته بود. دیدگاه ترامپ و بولتون هم درباره روسیه با هم متفاوت است. در این صورت، چرا مرد سبیلوی جنگطلب به چنین مقامی رسیده است؟ آیا اکنون تغییر قابل ملاحظهای در سیاستهای برخورد با ایران، کره شمالی یا هرجای دیگری روی داده است؟ (بدون هیچ تردیدی گزینه اول بولتون جنگ است).
با وجود چنین تصمیمی دنیا حق دارد که نگران باشد. اما دلیل روشنی هم وجود دارد تا به ما اطمینان بدهد موقعیت بولتون قرار نیست تغییر قابل ملاحظه ایدئولوژیکی به وجود بیاورد. دلایل متعددی برای ناکارآمدی دولت ترامپ وجود دارد. اما پیش از هرچیز، انتصاب و اخراج مزاجی و دمدمیگونه مقامهای بالادستی کاخ سفید باعث کاهش ناکارآمدی دولت ترامپ میشود. ترامپ گزینههای یک صندلی را براساس تواناییها و پتانسیلشان انتخاب نمیکند و به راهبردها و تئوریهای ذهنیشان هم کاری ندارد. تجربه و هوششان هم برای او هیچ اهمیتی ندارد. جیمز ماتیس به دلیل هوش و دانشش وزیر دفاع نشد، تنها دلیلش این بود که ترامپ شنیده بود نام مستعار او «سگ خشمگین» است. مکمستر هم به خاطر کتابش که درباره اهمیت مردان نظامی در برابر رهبران سیاسی نوشته شده بود، مشاور امنیت ملی نبود، بلکه وقتی این فرمانده نظامی را به سه ستاره وصل شده به یونیفرمش دید، زانوهایش لرزید و سست شد. و اکنون میدانید چرا ترامپ بولتون را مشاور امنیت ملی کرد؟ زیرا او مرتب به شبکه تلویزیونی ترامپ که اغلب مواقع در کاخ سفید در حال پخش است، میرود.
درحالی که بولتون تلاش میکند در سیاست امریکا حضور داشته باشد، احتمالا طی ماههای آتی باید شاهد رویارویی او با ماتیس و جان کلی رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید باشیم که پیش از این گفته بود به بولتون مشکوک است. انتظار میرود که بولتون مجبور به اصلاح و تعدیل تندرویهایش شود. همانطور که منبع ناشناسی به سیانان گفته بود «بولتون به ترامپ قول داده که اگر مشاور امنیت ملی شود، جنگ تازهای به راه نیندازد».
اما اجازه بدهید خیلی هم خوشبین نباشیم. حتی اگر او مجبور باشد روی قولش بایستد، نمیتوان از تاثیر او بر افکار رئیسجمهوری امریکا بیتفاوت عبور کرد، به ویژه در مورد مساله ایران که هر دو کمابیش همعقیده هستند. هم رکس تیلرسون، وزیر خارجه اخراجی کاخ سفید، و هم مکمستر مخالف توافق هستهای با ایران که در دولت اوباما شکل گرفت، هستند. اکنون هم بولتون به جمع مخالفان جدی این توافق پیوسته است. بنابراین میتوانیم انتظار داشته باشیم که این موفقیت عظیم دیپلماتیک، علیرغم میل و تلاش اروپاییها، به دست آنها نابود شود. اما اگر میپرسید آیا باید به احتمال «بمباران ایران» هم فکر کرد، باید تصریح کنم تا جایی که هنوز چند بزرگسال و انسان بالغ در اتاق فکر ترامپ باقی ماندهاند، چنین احتمالی ضعیف است. «سگ خشمگین» کمکمان کن. حالا تو تمام امید ما هستی!
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت ایران آنلاین، تاریخ 21 فروردین 97، کد مطلب: 345339: www.ion.ir