شعارسال: این روزها در فضای مجازی عکسهایی از چهرههای سرشناس دستبهدست میشود که برای حضور در انظار از افرادی استفاده میکنند که به عنوان بادیگارد شناخته میشوند. آدمهایی با لباسهای یکدست، گوشیهایی به گوش با هیکلهایی تنومند که به قاعده یک دیوار بزرگ جلوی چشمانت را میگیرند. مهدی صفایی، مدیر یکی از شناختهشدهترین تیمهای مراقبت و تشریفات است که به قول خودش، با کارآفرینیای که شکل داده مجموعهای برای مراقبتهای فردی، مکانی، اجتماعی و تخصصی تشریفات جمع کرده است. اعضای این تیم حفاظت معتقدند بین چهرههای سینمایی و مردم شناخته شدهاند و برای خودشان پرستیژ خاصی قائلند و تن به هر کاری نمیدهند؛ به قول خودشان تعداد کارهایی که انجام نمیدهند، بیشتر از کارهایی است که انجام میدهند. صفایی میگوید کارآفرینیای که انجام داده بخشی بهخاطرحس نیازی است که از سوی چهرههای مشهور برای مراقبت وجود دارد و از طرف دیگر ورزشکاران مستعدی هستند که توانایی مراقبت تخصصی از چهرهها را دارند.
به عنوان اولین سوال میخواستم بدانم خدمات شرکت شما بیشتر در چه حوزههایی است؟
کاری که توسط تیم ما انجام میشود، بیشتر حفاظت و مراقبت است و به شدت با کلمه بادیگارد که در میان مردم مرسوم شده است، مخالف هستم. همانطور که میدانید در طول سال برنامهها و جشنوارههای مختلف هنری و ورزشی از قبیل جشن حافظ، جشنواره فجر، اکرانهای خصوصی و عمومی و ... برگزار میشود که سعی کردهایم در زمینه تشریفات و امنیت برنامهها خدماتی را ارائه کنیم. کار دیگری که مجموعه ما از صمیم قلب و بدون هیچگونه چشمداشت مادی انجام میدهد، فعالیت در زمینه خیریه است. کاری که چند وقتی است تحتعنوان آرزوهای طلایی و با مشارکت موسسهها و مراکز خیریه شروع کردهایم و سعی داریم بخشی از آرزوهای خاص بچهها را برآورده کنیم. بد نیست بگویم در مراسم ختم مرحوم مرتضی پاشایی 80 نفر را به صورت رایگان به این برنامه اعزام کردیم یا در بسیاری از برنامهها که میدانیم خیلی مردمپسند است و هیچ متولیای برای انجام آن نیست، سعی کردهایم به صورت داوطلبانه و بدون هیچگونه چشمداشت مالی حضور پیدا کنیم.
دغدغه شما از راهاندازی خدمات اینچنینی چه بوده و آیا قبل از فعالیت مجموعه شما اینگونه خدماتدهی وجود داشته یا خیر؟
در تمام دنیا این اتفاق میافتد؛ تیمهایی به عنوان سکوریتی (امنیتی) وجود دارند. زمانی احساس کردم باید در ایران اینگونه خدمات وجود داشته باشد. شاید یکی از دلایل دیگری که خیلی مرا به انجام این کار مصر کرد این بود که ما در ایران ورزشکاران فوقالعادهای داریم که خیلی به اندام خود توجه میکنند ولی آنطور که باید نمیتوانند از این موقعیت منبع درآمدی داشته باشند. این نیاز به تامین امنیت در همایشها و برنامههای هنری و همچنین کارآفرینی در این حوزه برای ورزشکاران مستعد ما را بر آن داشت فعالیتهایی را در زمینه حفاظت و مراقبت از جان مردم در حوادث غیرمنتظره ارائه کنیم.
افرادی که تمایل دارند در این زمینه فعالیت کنند باید از چه فاکتورهایی برخوردار باشند؟
قد بالای 1.90 و بدنی ورزیده و ورزشکار بودن از جمله موارد ظاهری است که برای ورود به تیم ما مدنظر است. البته در کنار آن، برخورداری از شهرت اجتماعی و دانشهای مخصوصی در زمینههای آتشنشانی، موتورسواری، دورههای رزمی و ... نیز باید وجود داشته باشد. نکته دیگری که شاید خیلی از مردم عادی و افراد به ظاهر بادیگاردنما در کار ما آن را مدنظر ندارند بهرهمندی از هوش بالا، خلاقیت و... در تصمیمگیریهای شرایط بحرانی است که کار ما را خاص میکند و اعضای تیممان باید از آن برخوردار باشند.
علاقهمندی بعضی از هنرمندان به حضور بادیگارد در کنارشان بیشتر به خاطر کلاس کاری است یا واقعا نیاز به این حضور احساس میشود؟
بارها شده که استفاده غیرتخصصی از نیروهایی که به زعم ما کارشناس نیستند و حضور آنها در بعضی برنامهها و همراهی با بازیگران سرشناس باعث شده مشکلات خاصی برای آنها رخ دهد. بالطبع بازیگری که مورد توجه خیل عظیمی از مردم است، باید برای حضور در برنامههای مختلف، افرادی کارشناس در کنارش حضور داشته باشند تا در مدیریت بحران که بارها شاهد آن بودهایم تصمیمگیریهای درستی صورت گیرد. به نظرم بیشتر از یک نمایش؛ نیاز جدی به تشریفات و حضور مراقبتهای کارشناسی در برنامههاست که آن را از اهمیت دوچندان برخوردار کرده است. خیلی از هنرمندان در جمعهایی که با حضور خیل عظیمی از مردم برگزار میشود، تهدید میشوند یا در خیل عظیم جمعیت برای کاهش حوادث احتمالی نیاز است کسانی از جان مردم مراقبت کنند.
البته ناگفته نماند گروهی هستند که شاید از اینگونه حضورها، استفاده تبلیغاتی کنند؛ یعنی بیشتر برای مطرح شدن خودشان به سراغ استفاده از خدمات ما میآیند. شاید بد نیست بگویم در ختم مرحوم مرتضی پاشایی یکی از خوانندگان زیرزمینی از ما درخواست تعدادی نیرو برای حضور در آن مراسم کرد. اما ما با توجه به اولویتهایمان در ارائه خدمات به جمعهای بزرگ، درخواست وی را رد کردیم. بعدا متوجه شدیم این خواننده از فردی غیرکارشناس استفاده کرده است که در آن برهه خیلی در فضای مجازی خبرساز شد.
برخلاف دنیای سیاست که شاید همراهی تیم حفاظتی در کنار شخصیت مرسوم است در دنیای هنر مردم دوست دارند با هنرمندان خود عکس و امضا بگیرند. فکر نمیکنید حضور بادیگارد در کنار هنرمندان نوعی فاصله میان آنها با هواداران به وجود میآورد؟
ما اصلا موضوعی به اسم بادیگارد نداریم. اینکه در میان مردم استفاده از این عنوان مرسوم شده است را اصلا قبول ندارم؛ این سیستم بیشتر یک خدمات تشریفاتی است. نگاهی که داریم این است که هنرمندان وقتی در جمع بزرگی حضور پیدا میکنند نیاز به همراهی افرادی متخصص دارند که در شرایط بحرانی و خاص تصمیمگیریهای درستی برای حفاظت از جان مردم و هنرمندان بگیرند و اگر این تخصصی که به زعم بنده بخش بزرگی از کار ما را تشکیل میدهد، نباشد، ممکن است فاصله بهوجود بیاید در حالی که اگر مدیریت درستی وجود داشته باشد کسی این فاصله را اصلا احساس نمیکند.
اینکه گفته میشود ارائه خدمات تشریفاتی به برنامهها و افراد جزء خدمات گران به حساب میآید، چقدر صحت دارد؟
این موضوع شاید در خصوص بادیگاردها که مجاز به حمل سلاح و ابزارآلات نظامی هستند، صدق کند اما این گفته را در خصوص ارائه خدمات تشریفاتی خیلی قبول ندارم. افرادی که در تیم ما حضور دارند بیشتر از هر چیز عاشق هستند و در زندگی خود بیش از هر چیز نگاه حمایتی دارند و به این کار عشق میورزند. اتفاقا برخلاف تصور عامه که سوپراستارها پول خوبی برای ارائه خدمات به ما میپردازند، باید بگویم چنین چیزی صحت ندارد. شاید بد نیست خاطرهای را از فردی بگویم که در کار ما مدعی است ولی از نظر ما تخصص آن را ندارد. این فرد در یک برنامه رادیویی حاضر شده بود و در خصوص دستمزد خودش حرف میزد که ماهی هشت میلیون درآمد دارد؛ در حالی که همین فرد چند وقت قبل از ما برای یک مبلغ ناچیزی تقاضای پول کرده بود. به نظرم اینگونه مسائل بیشتر از اینکه واقعیت داشته باشد در حد یک شایعه است که گاهی توسط بعضی افراد شبیه به ما زده میشود و صحت ندارد.
خدماتی که ارائه میدهید فقط مختص طیف خاصی از افراد و برنامهها است یا اینکه هر کسی میتواند از شما درخواست نیرو کند؟
ابتدا باید بگویم تیم ما مختص فرد نیست. ما بیشتر برنامهها را پوشش میدهیم. فرقی برای تیم ما نمیکند که چه کسانی در آن دعوت دارند؛ چه مهران مدیری باشد، چه یک بازیگر درجه سه. برای ما فقط کاهش ریسک و خطرات احتمالی پیرامون برنامه و میهمانان مهم است، ولی گاهی ممکن است حساسیتهایی که پیرامون بعضی هنرمندان مشهور وجود دارد بسیار بیشتر از سایر هنرمندان دیگر باشد. در این موارد باز با توجه به اهداف کاریمان که همان مراقبت است کمی افراد بیشتری را در کنار هنرمندان سرشناس قرار میدهیم.
مطمئنا کار شما سرشار از خاطره است. در سالهای فعالیتتان کارهای زیادی کردهاید که شاید برای مخاطبان جذاب باشد. امکانش هست به بعضی از آنها اشاره کنید؟
یادم میآید در یکی از افتتاحیههای فیلم در سینما آفریقا قرار بود یکی از بازیگران سوپراستار حضور یابد. با توجه به اطلاعرسانی این موضوع و حضور خیل عظیم هواداران این بازیگر در جلوی در ورودی با زیرکی تصمیم گرفتیم با آمبولانس وی را از سینما بیرون ببریم. یک خاطره دیگر اینکه در کنسرت یکی از خوانندههای معروف در شمال کشور، موارد مشکوکی توسط یکی از اعضای تیم ما مشاهده شد. به همین دلیل نیروی ما برای پیشگیری از اتفاق غیرمنتظره از خواننده تقاضای اجرای یک قطعه اضافهتر را کرد تا در این فرصت قایقی را به محل کنسرت بیاورد و هنگام آنتراکت وی را از در دیگری از راه آب خارج کند.
در سابقه شما پنج سال ارائه خدمات به اختتامیه جشنواره فیلم فجر به چشم میخورد؛ چرا دیگر با این رویداد معتبر سینمایی کشور کار نکردید؟
فکر میکنم بیشتر از هر چیزی جنبه نمایشی این موضوع برای مدیران فجر مدنظر باشد؛ به طوری که امسال نیز شاهد بودیم افرادی که در این رویداد سینمایی کشور حضور داشتند تیمی حرفهای و آماده برای لحظات سخت و شرایط بحرانی نبودند. روابطی بودن در کارها باعث شده پای افراد غیرحرفهای که فاقد تخصص لازم هستند به این کار باز شود.
اولین حضور شما در برنامهها و رویدادهای فرهنگی به چه سالی برمیگردد؟ چه شد که فرهنگ و هنر به عنوان جامعه هدف شما قرار گرفت؟
ما برای اولین بار در اکران خصوصی فیلم «چه کسی امیر را کشت» در سال 86 از بچههای تیم استفاده کردیم. میتوان گفت اولین حضور ما در برنامههای فرهنگی- هنری به آن افتتاحیه برمیگردد. یادم میآید کار ما در ابتدا با یک تیم زیر 20 نفر آغاز شد؛ در حالی که الان چیزی حدود 500 نیرو داریم که بدون اغراق همه در کار خود متخصص هستند. باید بگویم در سالهای اول کار، مردم نسبت به ما گارد داشتند و حضورمان را خیلی در برنامهها درک نمیکردند اما هر چه گذشت متوجه خدماتی که میدهیم، شدند.
مبلغ مشخصی برای ارائه خدمات شما وجود دارد یا اینکه هر کسی هر چقدر خواست میتواند طلب کند؟
خیر. هر کاری رقم مشخصی دارد. در کار ما هم به طور میانگین بین 300 تا 350 هزار تومان در روز برای اعزام نیروی تشریفاتی به برنامههای هنری دریافت میکنیم اما مثل هر کاری که عدهای حاضرند با قیمت پایین کار کنند در کار ما هم اینگونه افراد هستند. افرادی فقط به خاطر قرار گرفتن در کنار فلان بازیگر معروف و افزایش تعداد هواداران خود در فضای مجازی حاضر به گرفتن پولهای خیلی پایینتر از این مبلغ هستند.
در یکی از جشنوارهها، یکی از نیروهای حفاظتی مدعی شده بود اگر ابزار و تجهیزات محافظان نظامی را داشته باشیم یکسر و گردن از آنها بالاتر هستیم. چقدر این نگاه را به عنوان یک باتجربه در این حوزه قبول دارید؟
باید بگویم سیستمی که در نیروهای نظامی است تفاوتهای زیادی با کار ما دارد؛ حتی گاهی دیده شده بعضی افرادی که در تیمهای حفاظتی شخصیتها هستند، جثه خیلی درشتی ندارند اما چنان از تبحر و تخصص برخوردارند که قابلمقایسه با کار ما نیستند. نکته دیگری که در کار آنها وجود دارد، استفاده از وسایل و ابزارآلات نظامی است که بر حسب ماموریتهای خود از آنها استفاده میکنند. به واقع اینکه بخواهیم خودمان را با نیروهای نظامی مقایسه کنیم امری اشتباه است؛ چون هر کدام نوع ماموریتهای متفاوتی دارند.
با توجه به جثهای که دارید شاید برای شما پیش آمده باشد که گاهی مواقع خواستههای غیراخلاقی و در جهت استفادههای شخصی به شما پیشنهاد شود. در این مواقع چه عکسالعملی از خود نشان میدهید؟
از اینگونه موارد بسیار برای ما اتفاق افتاده است؛ حتی پولهای کلانی را نیز پیشنهاد دادهاند اما با توجه به رسالت کاریمان آنها را رد میکنیم. خیلی مواقع پیش آمده بود که برای عروسیهای مختلط یا مسائل شخصی حاضر به دادن پولهای زیادی بودند که ما قبول نکردیم. البته این موضوع بیشتر در اوایل کارمان اتفاق میافتاد. با توجه به قانونی بودن کار ما کم کم این درخواستها کاهش پیدا کرد، به طوری که الان به ندرت برای این گونه کارهای غیرمرتبط به سراغ ما میآیند.
تا حالا چه اقداماتی را برای رسمی کردن این شغل در جامعه انجام دادهاید؟
در حال رایزنی با وزارت کشور هستیم تا هر چه سریعتر مجوزهای لازم را برای فعالیتهایمان اخذ کنیم. البته لازم به ذکر است که ما هماهنگیهای خاصی با ناجا و نهادهای امنیتی داریم ولی با توجه به اینکه بارها شده از موقعیت کاری ما در خیلی مکانها و برنامهها سوءاستفاده شده است، سعی داریم در قالب یک فعالیت قانونمند و با مجوز حرکت کنیم. بد نیست بگویم پس از اینکه ما کت و شلوار و پیراهن مشکی را به عنوان لباس واحد خودمان انتخاب کردیم، کپیبرداریهای بیش از حدی از ما شد که به پای شرکت ما نوشته شد. بیسامانی در این حوزه باعث شده تا همین چند وقت پیش یکی از هنرمندان بدلکار کشورمان، که شاهد هنرنماییهای زیادی از وی در فیلمهای مختلف بودیم، در زمینه تدریس دورههای بادیگاردی نیز ورود کند. در یکی از پیجها دیدم که تبلیغ آموزش بادیگاردی توسط این هنرمند شده است که خیلی نسبت به این کار گلهمند شدم. در تماسی که با وی داشتم ابراز گلایه خود را بیان کردم. وی نیز با ابراز شرمندگی گفت قرار بوده فقط مباحث بدلکاری مطرح شود و از این برنامه خبر ندارد.
هزینههایی که برای تشریفات برنامهها میشود، معمولا چقدر است؟
معمولا با گروههای خاصی کار میکنیم. کرایه ماشینهای مدل بالا هر کدام رقم خاصی دارد. به عنوان مثال برای کرایه بنز هر 10 ساعت یک میلیون کرایه میدهیم یا برای استفاده از ابزارهای دیگر سعی میکنیم با حرفهایها کار کنیم و در کار تشریفات کم نگذاریم.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت فرهیختگان آنلاین، تاریخ انتشار: 19اردیبهشت1397 ، کدخبر: 18129: www.fdn.ir