شعارسال: تیم اقتصادی دولت که البته در
حال حاضر چندان مشخص نیست چه کسانی هستند و مسئولان بانکمرکزی هم از قضا معلوم نیست
تا کی همین افرادی فعلی خواهند بود، باید ظرف کمتر از یک ماه آینده درباره نرخ سود
سپردههای بانکی تصمیمگیری کنند، در حالی که بهنظرمیرسد کمترین توافقی در این
باره میان افراد تصمیمگیر وجود ندارد.
کافی است به اظهارات چند وقت اخیر آنها
نگاهی بندازیم تا اوج این تشتت آرا بهخوبی مشخص شود. انتشار تازهترین آمار بانکمرکزی
از شاخصهای اقتصادی کشور در زمستان سال گذشته از افزایش 22 درصدی نقدینگی نسبت به
پایان سال 95 و رسیدن آن به یکهزار و 500 هزار میلیارد تومان حکایت دارد. این
مقدار از نقدینگی که کارشناسان بسیاری از آن به بمبی ساعتی در اقتصاد ایران تعبیر
میکنند، بهراحتی توان تخریب پایههای اقتصادی در ابعاد اقتصاد ایران را دارد؛
اتفاقی که نمونه بسیار کوچکی از آن را طی چند ماه اخیر در بازار مسکن، ارز و طلا
شاهد بودیم.
طهماسب مظاهری، رئیسکل اسبق بانکمرکزی، درباره تأثیر رشد نقدینگی بر قیمت ارز میگوید: نرخ رشد نقدینگی در پایان دولت دهم دولت حدود 10 برابر نسبت به ابتدای دولت نهم افزایش یافت و این روند افزایشی در دوره آقای روحانی نیز ادامه پیدا کرد، تا جایی که در طول چهار سال اول دولت روحانی نزدیک به سالی 30 درصد با افزایش نقدینگی مواجه بودیم. نخستین و ذاتیترین اثر افزایش نقدینگی، تأثیری است که بر قدرت خرید میگذارد. در هر دو دولت برای اینکه قدرت خرید تبدیل به تقاضای کالا و خدمات و باعث بالارفتن قیمتها نشود، با استفاده از ابزارهای اداری، اقتصادی و قانونی سعی کردند جلوی تقاضا برای کالا و خدمات را بگیرند. غافل از آنکه نقدینگی انباشته در جامعه سبب افزایش تقاضا در جامعه میشود. این تقاضا در شرایطی که زمینه استفاده از پول در حوزههای مولد فراهم نباشد، به دنبال حفظ ارزش خواهد بود و تقاضا را برخی از کالا و خدمات افزایش میدهد. این تقاضا به صورت خرید سکه، ارز و مسکن خود را نشان میدهد و در نتیجه موجب انفجار در قیمتها میشود؛ انفجاری که در دی ماه سال گذشته، فروردین ماه امسال و هماکنون شاهد آن در بازار ارز، مسکن و طلا هستیم.
متهم اصلی افزایش نقدینگی
نقدینگی در تعاریف اقتصادی، مجموع پول و شبهپول در یک اقتصاد
است و بخشی از شبهپول همان سپردههای بانکی است که سپردهگذاران با هدف دریافت
سود در بانکها سرمایهگذاری کردهاند. این سودها در شرایطی که بازار مناسبی برای
سرمایهگذاری وجود نداشته باشد، معمولاً از بانکها خارج نمیشوند و در همان حساب یا
حسابهای دیگری جمع میشوند و به این ترتیب هر ماه به مانده سپردههای بانکی و رقم
شبهپول اضافه میشود.
عبدالناصر همتی سه سال قبل زمانی که مدیرعامل بانک ملی ایران بود، در مصاحبهای این چرخه را بهروشنی تشریح کرده و گفته است: نقدینگی دائماً در حال افزایش است، اما هیچ رد و اثری از این نقدینگی افزایش یافته در بخش واقعی اقتصاد نمیبینیم. همین ناپیدایی هم زمینه طرح این سوال را فراهم آورده است که نقدینگی 900 هزار میلیارد تومانی کجاست؟ این سوال بارها از ما به عنوان فعالان بانکی پرسیده میشود که چرا با وجود افزایش نقدینگی و رسیدن آن به مرز 900 هزار میلیارد تومان همچنان کمبود منابع مالی در تمامی بخشهای اقتصاد مشهود است؟ پاسخ را باید در سازکاری جستوجو کرد که به سنگینتر شدن روز به روز ترازنامه بانکها میانجامد. محاسبات بهروشنی نشانمیدهد پیش از کاهش نرخ سود سپردهها به 20 درصد هر ماه بهطور خودکار حدود دو درصد سود برای سپردههای بانکی شناسایی و به صاحبان سپردهها پرداخت میشد. این سودها مجدداً در قالب سپردههای کوتاهمدت در بانکها رسوب میکند. به عبارت دیگر پایان هر شب یک سمت ترازنامه بانکها به صورت تعهدی و الکترونیکی بدهکار میشود و طرف دیگر طلبکار. این یعنی افزایش شبه پول. ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که از طرف دیگر اغلب بدهکاران بانکی به علل مختلفی مانند رکود و... نمیتوانند تسهیلات دریافتی را بازپرداخت کنند و به این ترتیب طلب یا همان داراییهای بانکها مرتباً در ترازنامه افزایش پیدا میکند. در واقع تنها اتفاقی که میافتد، بزرگ شدن ترازنامه بانکها است، بدون اینکه پولی در جامعه رد و بدل شود و تأثیری در بخش واقعی داشته باشد.
همانگونه که در سخنان همتی تصریح شده، در زمان انتشار این مصاحبه یعنی دی ماه سال 94 مقدار نقدینگی حدود 900 هزار میلیارد تومان بود؛ یعنی حدود 600 هزار میلیارد کمتر از مقدار فعلی؛ اما نکته مهم این است که در این سه سال همین مکانیزم به افزایش دایم شبهپول و نقدینگی منجر شده است. در چنین شرایطی شاید بهنظر برسد منطقاً باید نرخ سود سپردههای بانکی کم شود، اما این تنها یک روی سکه است. تلاش بانکمرکزی برای کاهش نرخ سود به 15 درصد در شهریور ماه سال گذشته بر همین اساس بود، اما این تلاش از سوی عدهای به عنوان متهم ردیف اول افزایش قیمت ارز و… معرفی شد. روزنامهای اقتصادی یکی از مروجان این ارزیابی بود و در یکی از مقالاتی که از تیمور رحمانی، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، تحت عنوان «پیامدهای ارزی کاهش نرخ سود» منتشر کرد، نوشت: بسیاری را عقیده بر آن است که کاهش شبه دستوری نرخ سود از سوی بانک مرکزی عامل مهمی ورای افزایش نرخ ارز در ماههای اخیر بوده است. آشکار است که این موضوع استدلال درستی است، چرا که کاهش نرخ سود و جذابیت سپردههای غیر دیداری بانکها و موسسات اعتباری سبب سیال شدن نقدینگی و افزایش تقاضای داراییها و کالاها و افزایش قیمت آنها خواهد شد.
عقبنشینی 235 هزار میلیارد تومانی
مجموع این فشارها و موج اول افزایش نرخ ارز در زمستان سال گذشته بانکمرکزی را به پذیرش این تحلیل و افزایش نرخ سود در قالب صدور مجوز گواهی سپرده با نرخ 20 درصد وادار کرد. این تصمیم اما تأثیر چندانی در جمعآوری نقدینگی از جامعه نداشت و تنها پیامد آن تبدیل سپردههای 15 درصدی به گواهیهای 20 درصدی و افزایش هزینههای شبکه بانکی بود. کورشپرویزیان، رئیسکانون بانکهای خصوصی و مدیرعامل بانک پارسیان، در تشریح این اتفاق گفت: با تصمیم بانکمرکزی برای فروش گواهی سپرده با نرخ سود 20 درصدی در سال گذشته حدود 235 هزار میلیارد تومان از منابعی که بانکها در قالب کوتاه تا بلندمدت سپرده کرده بودند، به گواهی سپرده یک ساله جدید تبدیل شده است .
ناهماهنگی
در چنین شرایطی اکنون این سوال با نزدیک شدن به مرداد ماه سال 97 که موعد سررسید صدور گواهیهای یک ساله با نرخ 20 درصد در مرداد ماه سال 96 است، این پرسش به صورت جدی پیش روی مسئولان اقتصادی قرار گرفته که باید با نرخ سود بانکی چه کرد؟دو تجربه پرهزینه کاهش نرخ به 15 درصد و افزایش نرخ به 20 درصدی طی یک ساله گذشته، پاسخ به این سوال را از همیشه دشوارتر کرده است و شاید به همین خاطر است که این روزها سخنان ضد و نقیضی از طبقه شانزدهم بانکمرکزی شنیده میشود. تنها چند روز پس از آنکه رئیسکل بانکمرکزی از عدم افزایش نرخ سود بانکی خبر داد و گفت: این بانک تصمیمی برای افزایش نرخ سود بانکی ندارد و در این راستا بخش نظارتی با بانکهایی که نرخ سود را به صورت غیرمتعارف تغییر دهند برخورد میکند».
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه سبزینه ، تاریخ انتشار: 27تیر1397، کدخبر: 47376: www.sabzineh.org
ن.ف83