پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۶۲۵۶۶
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۶
جدال میان دو جبهه که در یک سوی آن ایران قرار دارد و در سوی دیگر آن مثلث امریکا، اسرائیل و عربستان در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی در بالاترین سطح خود در جریان است. این جنگی است که تبعات آن با تبعات جنگی که در آن کشورها موشک و گلوله از آسمان و زمین به‌سوی یکدیگرشلیک می‌کنند چندان فاصله‌ای ندارد اما ابزارهای مقابله متفاوتند. همان‌طور که سیاست‌های اقتصادی همچون اقتصاد مقاومتی می‌توانند در عقبه جبهه مؤثر باشند خط نخست این مواجهه در زمین سیاست خارجی قرار دارد.

شعار سال: سیاست خارجی که بر خلاف تصور تنها در کارویژه وزارت امور خارجه خلاصه نمی‌شود. اگرچه وزارت امور خارجه باید در جهت دهی همه این سطوح دست‌اندرکار باشد اما به گفته کارشناسان دیپلماسی عمومی، دیپلماسی خط دو و آنچه با عنوان دیپلماسی یک و نیم شناخته می‌شود از جمله سطوحی هستند که می‌توانند و باید شانه به شانه دیپلماسی رسمی حرکت کنند و چه بسا در تصمیم‌سازی و راهبردهای پیش برنده آن مؤثر باشند.

دیپلماسی رسمی برای همگان امری آشنا است. آن سطحی که مقامات کشورها پیش روی یکدیگر می‌نشینند یا از پشت خطوط تماس به گفت‌و‌گو و مذاکره با یکدیگر می‌پردازند.

در تعریف دیپلماسی عمومی نیز بر تولید محتوای رسانه‌ای با هدف تأثیر‌گذاری بر افکار عمومی کشورهای دیگر اشاره شده است.

نوع متفاوت دیپلماسی موسوم به «دیپلماسی خط دو» است که حاصل گفت‌و‌گو؛ تعاملات و ارتباطات نخبگان و بازیگران غیردولتی بین دو یا چند کشور است و در ترکیب با دیپلماسی رسمی «دیپلماسی یک و نیم» را رقم می‌زند جایی که نهادهای غیردولتی از حمایت دولت برخوردار می‌شوند یا یک مقام رسمی خود را در موقعیت همنشینی با نهادها و بازیگران غیررسمی کشورهای دیگر قرار می‌دهد. رویدادی که در یک دهه اخیر برخی مقامات به آن روی آورده‌اند و اگر از ذکر تجربیات ناموفقی مانند سخنرانی محمود احمدی‌نژاد در دانشگاه کالیفرنیا عبور کنیم، محمد جواد ظریف توانسته است این نوع دیپلماسی را در سطح بالایی به نمایش بگذارد.

جدال میان جمهوری اسلامی ایران و مثلث کشورهای رو در رویش در همه این سطوح جریان دارد. در یکی از بارز‌ترین نمود‌های آن می‌شود به رویارویی دیپلماتیک اخیر ایران و امریکا در خلال برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرد. جایی که سخنرانی سنجیده رئیس جمهوری ایران و موضع‌گیری‌هایش باطل‌السحر برنامه‌های ترامپ برای کشاندن دیگران به جبهه مقابله با ایران و برجام شد و او و دیدگاه‌های ضد برجامی‌اش را در جلسه شورای امنیت سازمان ملل در انزوا قرار داد. ظریف هم در فرصت دو هفته‌ای حضورش در امریکا با انجام گفت‌و‌گوهای متعدد با رسانه‌ها و نیز حضور در برخی اندیشکده‌های امریکایی رویکرد نقد سیاست‌های امریکا و رد ادعاهای دولتمردان این کشور درباره ایران را ادامه داد.

با وجود چنین موفقیت‌هایی وضعیت موازنه میان دو جبهه به نحوی است که قیاس و ارزیابی مستمر دو سوی میدان را از سوی کارشناسان ضروری می‌سازد تا از مسیر آسیب شناسی عملکرد سطوح مختلف دیپلماسی در کشورمان امکان مواجهه کارآمد و مؤثر فراهم آید.

لشکر اندیشکده‌ها و تاکتیک یارکشی از مخالفان ایرانی

از امریکا می‌توان به‌عنوان کشوری یاد کرد که با رسانه‌های نافذ و پر تیراژش مبدع اصطلاح دیپلماسی عمومی است و با تعداد بیشماری اندیشکده فعال در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی سازمان غول آسایی برای تصمیم‌سازی و شبکه گسترده‌ای برای لابی‌گری بین‌المللی دارد. در فهرست بلند اندیشکده‌های امریکایی شاید اشاره‌ای به چند اندیشکده نام آشناتر و حیطه فعالیت‌هایشان بتواند تا حدودی ابعاد سرمایه‌گذاری انجام شده در دیپلماسی خط 2 امریکا را مشخص سازد.

جز اندیشکده بروکینگز که یکی از تأثیرگذار‌ترین اتاق‌های فکر جهان در زمینه تحلیل مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است و ارتباطات گسترده‌ای را با اندیشمندان جهان پیگیری می‌کند، می‌توان به نهادهای غیردولتی همچون شورای ملی ایرانیان امریکا، اندیشکده هریتیج، بنیاد دفاع از دموکراسی، مؤسسه لودویگ فن میزس، اندیشکده امریکن اینترپرایز، اندیشکده چتم هاوس، انستیتو تحقیقات سیاست خارجی ایالات متحده امریکا، اندیشکده هوور و موقوفه ملی برای دموکراسی اشاره کرد که هر یک به سهم خود در سیاستگذاری‌های دولت امریکا مؤثر‌ند و رد پای برخی از آنها را به‌طور ویژه در ترغیب و حمایت از سیاستمداران کاخ سفید به اعمال تحریم علیه ایران و نیز توصیه سیاست‌های مبتنی بر مداخله نظامی با ادعای کمک به توسعه دموکراسی در کشورهای خاورمیانه جست‌و‌جو کرد. این نهاد‌ها البته از حیث بودجه نه فقط به درآمدهای حاصل از کمپین هواداران و فروش تحقیقات خود که بعضاً به حمایت سرمایه‌داران لابی‌گر حامی رژیم اسرائیل و گاه همچون «موقوفه ملی برای دموکراسی» به بودجه‌های مشخصی از سوی وزارت امور خارجه امریکا وابستگی دارند و در ازا این بودجه‌ها را در مسیر تأثیر‌گذاری بر افکار اندیشمندان کشورهای دیگر از طریق جوایز سالانه و حمایت‌های آموزشی و تحقیقاتی هزینه می‌کنند.

با وجود این دیپلماسی امریکایی خود را از نهادسازی‌های جدید بی‌نیاز نمی‌بیند. نیازی که بخشی از آن شاید به معنای شکست سیاست‌های پیشین باشد اما در هر صورت فضای جدیدی را برای پیش برد همان اهداف دست نیافته ایجاد می‌کند. از جمله این نهادسازی‌ها می‌توان به تشکیل سازمان «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» در سال 1387 اشاره کرد یا «گروه اقدام علیه ایران» در وزارت امورخارجه امریکا که مرداد امسال با خیال «مقابله با اقتدار 40 ساله ایران»، «به صفر رساندن صادرات نفت ایران» و لاجرم مجاب کردن کشورهای دیگر به همراه شدن با امریکا در این راه تشکیل شد. راهبرد دیگر دیپلماسی خط یک و نیم و خط دو امریکا یارکشی از طیف‌های مختلف نیروهای مخالف ایران به‌طور ویژه در خارج از مرزهای کشور است. این البته راهبرد جدیدی نیست اما تا پیش از دولت ترامپ خط قرمزهای ظاهری درباره آن لحاظ می‌شد خط قرمزهایی که در دولت ترامپ با اتفاقاتی همچون حضور «رودی جولیانی» شهردار سابق نیویورک و مشاور غیررسمی ترامپ در نشست سازمان مجاهدین خلق در پاریس به‌عنوان سازمانی که دست کم دو دوره در فهرست گروه‌های تروریستی امریکا قرار داشته است، از آن عبور شد.

ضلع دیگر مثلث مواجهه با ایران یعنی عربستان سعودی نیز در سال‌های اخیر سعی کرده است در مواجهه با ایران بودجه بیشتری را صرف دیپلماسی عمومی و دیپلماسی خط دو قرار دهد. حمایت مالی عربستان از برخی رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور و نیز برقراری رابطه با گروه‌های مخالف نظام خواه، مخالفان سیاسی باشند یا گروه‌های تروریستی در همین چارچوب طرح‌ریزی شده است.

دیپلماسی غیررسمی ایران راهبردی در تکاپو بودن

باوجود ترسیم چنین فضای تاریکی از تلاش‌های سازماندهی شده برای مقابله‌جویی با ایران در سطوح مختلف دیپلماتیک برخورد متقابل و ایجاد تغییر در رویه تصمیم سازان جبهه مقابل کار ناممکنی نیست. ایده‌ای که طی سال‌های اخیر بیش از هر زمان از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان پیگیری شده است و نتایج آن را می‌توان در موضع‌گیری‌های اخیر نهادهایی چون اندیشکده‌های چتم هاوس و بروکینز یا شورای ملی ایرانیان امریکا (نایاک) جست‌و‌جو کرد. چنانکه اندیشکده چتم هاوس اردیبهشت ماه در واکنش به خروج امریکا از برجام با انتشار یادداشتی اعلام کرد: «تصمیم رئیس جمهوری امریکا به خروج از برجام، امنیت منطقه‌ای و جهانی را بشدت تضعیف کرد و خطر جنگ و رقابت بر سر تسلیحات هسته‌ای را در خاورمیانه و سایر مناطق افزایش داد. خروج یکجانبه ترامپ از برجام در حکم تمرد از سازمان ملل و حقوق بین‌الملل است

رویکرد ایجابی سیاست خارجی ایران در تعامل با این نهادها، حضور متناوب و سخنرانی‌های وزیر امورخارجه ایران در جمع اندیشمندان امریکایی و مقاله‌های منتشر شده از ظریف در نشریات پرتیراژ این کشور، گفت‌و‌گوهای متعدد رسانه‌ای از جمله دلایل این تأثیرگذاری بوده است. اما منحصر ماندن به دیپلماسی عمومی و خط یک و نیم، محدود بودن سیاستمداران رسمی که توانمندی حضور مؤثر در این سطح از دیپلماسی را دارند و کم توانی در دیپلماسی خط دو و غفلت از اهمیت آن از جمله کاستی‌هایی است که به چشم می‌آیند و در مقاطع مختلف کارشناسان درباره آن هشدار داده‌اند.

از جمله می‌توان به محتوای یادداشت علی امیدی، دانشیار روابط بین‌الملل از دانشگاه اصفهان منتشر شده در «دیپلماسی ایرانی» اشاره کرد که در ریشه‌یابی بحران روابط ایران و امریکا و ایران و اعراب به فقدان یا کم رنگ بودن دیپلماسی خط دو اشاره دارد.

او در آن یادداشت به مواجهه با دیپلمات‌های غربی در یک همایش اشاره دارد که به‌دلیل نداشتن درک درست از مواضع جمهوری اسلامی ایران به‌طور مثال در ارزیابی‌شان از رابطه ایران با گروه طالبان در افغانستان به نوعی اتحاد در منافع اعتقاد داشتند. او در عین حال با اشاره به اینکه «در جریان پرونده هسته‌ای چهره‌های نام آشنایی همچون حسین موسویان، ناصر هادیان، محمود سریع القلم و... در گفت‌و‌گو با کارشناسان امریکایی جان لیمبرت، آلن ایر، نوام چامسکی، گری سیک، ولی نصر، تریتا پارسی و غیره در بسترسازی تفاهم در گفت‌و‌گوهای رسمی نقش تأثیرگذاری داشته اند» استفاده از دیپلماسی خط دو در گره گشایی از یک مسأله بین‌المللی را امری نادر اما مؤثر ارزیابی کرد. امیدی در آن نوشتار افزود: «یکی از راه‌های کاهش تنش در روابط ایران با دول غیردوست، ایجاد کانال‌های گفت‌و‌گوی کارشناسانه و غیررسمی است. هر چند تحقق این ایده با مشکلاتی همراه است ولی بالفعل شدن آن مسیر را برای آینده توافق‌ها و تنش زدایی هموار می‌کند. آیا تاکنون بین کارشناسان ایرانی و عربی گفت‌و‌گوی کارشناسی بر اساس دیپلماسی خط دو صورت گرفته است؟ نگارنده که سراغ ندارد. در کنفرانس‌های سالانه خلیج فارس که قبلاً در دفتر مطالعات بین‌المللی وزارت خارجه برگزار می‌شد غالباً کارشناسان ایرانی گوینده و شنونده بودند دریغ از اینکه یک کارشناس مثلاً از عربستان حضور پیدا می‌کرد. شاید آنها در نام کنفرانس حساسیت داشتند ولی استفاده از ظرفیت دیپلماسی خط دو به ندرت در قبال دول طرف مناقشه با ایران استفاده شده است

مهدی ذاکریان از استادان دانشگاه نیز در گفت‌و‌گویی که چندی پیش در روزنامه ایران منتشر شد، اگر چه به موفقیت‌های دیپلماسی رسمی و عمومی ایران از جمله حضور موفق ایران در مجمع عمومی سازمان ملل اذعان داشت اما در نقد غفلت سیاست خارجی ایران از دیپلماسی «خط دو» که باید توسط شخصیت‌های غیردولتی از جمله هنرمندان، خبرنگاران، دانشگاهیان، صاحبنظران و چهره‌های شناخته شده پیگیری شود، گفت: «دیپلماسی خط دو حکومتی نیست و باید شخصیت‌های مستقل که با چهره‌های بین‌المللی در ارتباطند جمع شوند و با داشتن برنامه‌های مشخص، بزرگان دنیا را جمع کنند، کنفرانس برگزار کنند و در مذمت یکجانبه‌گرایی امریکا حرف بزنند. ما این نوع دیپلماسی را پیگیری نکردیم». او در این باره افزود: «بیشتر استادان ما بین‌المللی نیستند اگر استادان ما زبان‌های خارجی اعم از انگلیسی، فرانسوی و عربی را به خوبی بدانند، می‌توانند حضور مؤثری در صحنه بین‌الملل داشته باشند. ما نیازمند چهره‌هایی مانند دکتر ظریف هستیم که به مباحث روابط بین‌الملل، حقوق و علوم سیاسی علم داشته و با پیچ و خم‌های آن آشنا باشند و با رسانه‌های بین‌الملل به طور دقیق حرف بزنند. اگرچه تعدادی از این استادان را داریم که هم وطن پرست هستند و هم می‌توانند به خوبی در دنیا درباره مسائل حقوق بشر، فعالیت هسته‌ای و هژمون منطقه‌ای صحبت کنند اما فعال نیستند

گفتن از ضرورت توجه به دیپلماسی خط دو البته حرف جدیدی نیست. سیدمحمدحسین عادلی، دیپلمات پیشین کشورمان اسفند 84 در سرمقاله‌ای با همین عنوان در روزنامه شرق با اشاره به کارکردهای مفید دیپلماسی خط دو در دفع خطر و تأمین منافع بلندمدت کشورها نوشته است: «به نظر می‌رسد که در کشورمان هنوز آگاهی کافی از گزینه‌های مختلف آن، بویژه دیپلماسی خط دو، به وجود نیامده است»، «حتی در موردهایی نیز به کارکرد این نوع دیپلماسی با سوء ظن نگریسته می‌شود و از همین رو کاربرد آن چندان مرسوم نیست». او در آن نوشتار افزود: «محدودیت‌های دیپلماسی خط یک به روشنی بیانگر نابسنده بودن آن در حل همه مشکلات است. کشورمان با مسائل و مشکلات مختلف بین‌المللی مواجه و در عین حال از استدلال و منطق قوی برخوردار است و می‌تواند و باید دیپلماسی خط دو را فعال کند. جالب اینجا است که گرچه کشورمان منادی گفت‌و‌گوی تمدن‌ها است، ولی ما گامی مؤثر در جهت استفاده از دیپلماسی خط دو در حل اختلافات مهم خود با دنیا برنداشته ایم».

بی شک با وجود طیف گسترده صنوفی که می‌توانند در پیشبرد اهداف دیپلماسی خط دو تأثیرگذار باشند، بخش عمده‌ای از دیپلماسی خط دو را باید از اندیشکده‌های متعدد تأسیس شده در کشور توقع داشت. ایران با داشتن حدود 59 اندیشکده رتبه نخست را در خاورمیانه دارد اما از این میان تنها نام چهار اندیشکده در گزارش سپتامبر 2017 مؤسسهGlobal Go to Think Tanks ذکر شده و رتبه ایران در رده 18 جهانی قرار دارد. این آمار در نوع خود آمار نامطلوبی تلقی نمی‌شود با این حال به نظر می‌رسد موانع متعددی سبب شده است که سهم این اندیشکده‌ها از تصمیم‌سازی در درون و پیشبرد اهداف دیپلماسی در تعامل با بیرون مرزهای ایران به قدر مطلوب نیست. وضعیتی که با توجه به جدال چند وجهی موجود میان ایران و کشورهای متخاصم‌اش و با توجه به بهره‌گیری عیان جبهه مقابل از تمام امکانات دیپلماتیک قابل تصور تغییر و تحول را ضروری ساخته است. کما اینکه پیروزی اصلی دیپلماسی بر کرسی نشاندن حق و پایان دادن به همه جدال‌های بیهوده است.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران تاریخ انتشار 21مهر 97، کدمطلب: 485472، www.iran-newspaper.com


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین