پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۷۱۸۰۱
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۹۷ - ۰۵:۴۱
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) با تعریف وحدت به ید واحد امت اسلامی در مقابل دشمنان و لزوم الگوگیری از سیره پیامبر اکرم(ص) گفت: یکی از تأسف‌هایی که ما مسلمین باید برای خودمان بخوریم این است که هنوز ما مسلمان‌ها پیامبر را درست نشناختیم.

شعارسال: رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) با تعریف وحدت به ید واحد امت اسلامی در مقابل دشمنان و لزوم الگوگیری از سیره پیامبر اکرم(ص) گفت: یکی از تأسف‌هایی که ما مسلمین باید برای خودمان بخوریم این است که هنوز ما مسلمان‌ها پیامبر را درست نشناختیم.

 آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در مراسم افتتاحیه مسجد جامع امیرالمومنین علیه السلام مبارک‌آباد تهران با اشاره به آیه «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» اظهار داشت: در این آیه خداوند در مقام وجوب الگو قرار دادن پیامبر اکرم را معرفی می کند و بیشتر مطالب و تعریف ها در مورد پیامبر اسلام را خداوند تبارک و تعالی فرموده است.

خدا اینقدر راجع به پیامبر در قرآن صحبت کرده که اصلاً از این کثرت صحبت خدا و کلام خدا در مورد یک بشر که انسان می‌تواند به عظمت او پی ببرد که چه موجودی است که خدا این مقدار در مورد او با او صحبت می‌کند. حالا جدای از اینکه نمی‌خواهیم بحث‌های دیگری را کنیم که قرآن که کتاب ما مسلمان‌هاست و با هیچ کتابی از کتب آسمانی قابل مقایسه نیست. کتاب‌های دیگر که هیچ، قوانین بشری که هیچ، آنها اصلاً طرف مقایسه نیستند، اگر تورات و انجیل و زبور و همه‌ی این دستورات آسمانی را در یک کفه قرار بدهند، قرآن را در یک کفه دیگر قرار بدهند اصلاً قابل مقایسه نیست و این خودش برای ما مسلمان‌ها بسیار عظمت دارد. که خدا به ما منّت گذاشت، این کتاب را یعنی قرآن را، یک تجلی از تجلیّات خداست اما تجلی اعظم خداست. تجلی اعظم خدا در این کتابش هست ما را مفتخر کرد به اینکه پیرو پیامبری باشیم که چنین کتابی دارد، نباید تا آخر عمر شکرگزار باشیم؟ از یهودی‌ها بپرسید تورات شما کجاست؟ همان تورات است، تازه اینکه من عرض می‌کنم مقایسه قرآن با تورات واقعی آنهاست، با انجیل واقعی مسیحی‌هاست ولی آنها هم الآن در اختیار اینها نیست، یهودیت و مسیحیت دلشان را به چه چیز خوش کرده؟ به یک تورات تحریف شده، پر از تناقض و اشکال، خدا می‌فرماید این قرآن تمام فلاسفه و عقلا و تمام اهل فکر جمع بشوند بگویند بین این دو آیه تنافی و تضاد و تناقض وجود دارد، به هیچ وجه قدرت ندارد، می‌فرماید َلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا

نمی‌خواهم وارد این بحث بشوم، خود این بحث یک بحث خیلی مهمی است، روحانیون معظم شما حتماً برایتان این ایام این بحث‌ها را دارند ولی آقایان واقعاً خدا را شکر کنیم هر روز باید خدا را شاکر باشیم که قرآن کتاب ماست. اعتبار ما در پیش خدا به اینست که ما پیرو قرآنیم.

من یک خاطره‌ای عرض کنم؛ یک وقتی در یک سفری در یک مغازه‌ای یک خانم فروشنده‌ای بود که دیدم حجاب ندارد، عرض کردم خانم محترم اگر به شما بگویند حجاب را خدا در قرآن فرموده باز هم حجاب را رعایت نمی‌کنی؟ گفت هرگز، کجای قرآن حجاب را دارد؟ دیدم متزلزل شد، قرآن این چنین است و ما خدا را شاکریم بر سر این مائده بزرگ الهی نشسته‌ایم و همین جا عرض کنم هر چه بخواهیم به پیامبر نزدیک شویم باید ارتباطمان با قرآن زیاد شود. قرآن مال صنف خاصی نیست، کتابی است که برای همه بشریت است، همه باید سر سفره قرآن بنشینند و همه باید بهره‌مند شویم.

ما پیامبری داریم که معجزه بزرگ او قرآن است، این آیه می‌فرماید لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ ، این آیه را زیاد شنیدید، من می‌خواهم یک مقداری با شما، همراه شما ببینیم نکته‌ی جدیدی در این آیه امشب به برکت این میلاد خدا نصیب‌مان می‌کند یا نه؟ یک وقت می‌گوئیم خدا می‌گوید پیامبر را الگوی خودتان قرار بدهید، سؤال اول: چه کسی می‌گوید، چه کسی او را به ما الگو معرفی می‌کند؟ منِ طلبه؟ آن حکیم و فقیه؟ نه! خالق آسمان‌ها و زمین. آنکه عقل کل است آنکه عقل مطلق است، آنکه علم مطلق است آنکه قدرت مطلق است، شما ببینید یک طلبه‌ی ضعیفی مثل من دو تا آیه بلد بشوم، کسی که بلد نیست حاضر نیستم نگاهش کنم، چقدر ضعیف هستم؟! یک وجود مطلقی به من و شما الگو معرفی می‌کند.

باز مثال بزنم یک وقتی می‌خواهید داماد یا عروسی انتخاب کنید تحقیق می‌کنید به یک بزرگی مراجعه می‌کنید اگر او گفت این آدم خوبی هست خیال‌تان راحت می‌شود، پس خدا به ما الگو معرفی می‌کند، این یک سؤال. خدا منطقی دارد در الگو معرفی کردنش یا نه؟ یعنی حالا چون پیامبرش هست و به او علاقه دارد، رسولش هست، می‌گوید این را الگو قرار بدهید؟ نه. یک پشتوانه و منطق قوی دارد که می‌خواهد بگوید این الگو از خود من هست، این الگو نزدیکترین موجود به من است، این الگو تربیت شده من است،من آنچه را که از خودم ممکن بوده در یک بشر قرار بدهم در این قرار دادم. خدا معرفی می‌کند، یک وجودی مثل پیامبر را به این ملاک معرفی می‌کند.

سؤال بعد، خدا می‌گوید خوب است این را الگو قرار بدهی یا به قول فقها از این آیه وجوب استفاده می‌شود؟ یعنی الگو قرار دادن برای ما بشر واجب است، هم از آیه استفاده می‌شود هم یک روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام که نفس پیامبر است، می‌فرماید تأصی به پیامبر الگو قرار دادن او هم برای حکام، مسئولین، امرا و هم برای اهل طاعت خدا، یعنی برای من و شما ، برای همه، واجب است.

برادران و خواهران، چقدر در زندگی گفتیم من می‌خواهم پیامبر را الگوی خودم قرار بدهم؟ یا نگفتیم یا خیلی کم. چقدر گفتیم حالا که می‌خواهم پیامبر را الگو قرار بدهم، پیامبر چی بود؟ من به شما عرض کنم یکی از دعاهایی که گفته‌اند آخر الزمان خوانده شود. آخر الزمان هم متأسفانه دست یک عده افراد کم اطلاع هست که می‌گویند همین فردا و پس فردا قیامت و ظهور حضرت است و تمام می‌شود. خود وجود مبارک پیامبر۶ فرمود از وقتی اسلام ظهور کرده، اشاره فرمودند به یک مقدار کوچکی از انگشت دست‌شان و فرمودند به این مقدار به آخر الزمان باقی مانده، یعنی از آن موقع آخر الزمان شروع شده، ممکن است ۵۰ سال دیگر باشد، هزار سال دیگر باشد، ظهور حضرت هم همینطور است. در این دعا این است که اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف رَسُولَکَ ، از خصوصیات مهم پیامبر معرفت خدا بوده، یعنی پیامبر ما کسی بوده که در حدّ اعلای شناخت خدا بوده، ما اگر بخواهیم پیامبر را الگو قرار بدهیم باید ببینیم معرفت پیامبر به خدا چه بوده؟ یک مقداری هم نصیب من و شما بشود.

از خصوصیات پیامبر صبر بوده، این باز در کلمات امیرالمؤمنین درباره همین آیه، چیزی که امروز ضرورت اولیه ما مسلمان‌هاست، تا یک مشکلی پیدا می‌شود یک قضیه‌ای واقع می‌شود آدم بخواهد خدا و پیامبر را نعوذ بالله تردید کند، صبر داشته باشید، دین یک چیزی نیست که آدم با رفتار یک نفر، اشکالی که در یک نفر است، در یک جمعی یا در یک مسئله‌ای هست آدم بخواهد این را کمرنگ کند، اقتصاد بالا و پائین دارد، خوب و بد دارد، یک زمانی مشکلات خارجی زیادتر یا کمتر است، من اهلش نیستم که بخواهم قضاوت کنم واقعاً نمی دانم، در همین حدی که خیلی‌ها می‌دانند ولی می‌خواهم بگویم با قطع نظر از اینکه داخلی یا خارجی مقصر است، چرا به دین خودمان ربط می‌دهیم؟ چرا در نمازمان اثر بگذارد؟ ما اگر پیرو پیامبر هستیم پیامبر تمام دورانی که در مدینه بود بیش از ۷۰ جنگ داشت، خم به ابرو نیاورد، مسلمان‌ها می‌گفتند وقتی جنگ شدّت پیدا می‌کرد ما از همه چی ناامید می‌شدیم به پیامبر پناه می‌بریم، تأسی همین است مخصوصاً به بزرگترها عرض می‌کنم که جوانها از ایشان می‌پرسند، صبر یکی از اخلاق بزرگ پیامبر بوده، حالا اگر کسی به آدم اهانت کند و صبر کنیم چیزی نیست! آدم یک مسافرت برود و برگردد مالش را یک مقدار ببرند، بله البته این ضربه بزرگی است و صبر می‌خواهد ولی صبر در دین، آدم دینش را حفظ کند در همه شرایط. این از خصوصیاتی است که باید از تأسی به پیامبر این را یاد بگیریم .

یک کسی آمد خدمت رسول خدا عرض کرد یا رسول الله دعا کن خدا به من پول زیادی ، ثروت زیادی ، رزق زیاد بدهد، پیغمبر به او فرمود اگر خدا یه کمی به تو بدهد و بتوانی شکر کنی بهتر است یا یک ثروت کلانی به تو بدهد که نتوانی شکر کنی؟! فرمود منِ رسول خدا اگر اراده کنم تمام این کوهها طلا و نقره شوند برایم در یک طرفه العین انجام می‌شود ولی هرگز این کار را نمی‌کنم، من هم به کمِ دنیا قناعت می‌کنم، روی زمین می‌نشست البته نباید بیائیم زمان را هم با آان زمان مقایسه کنیم بگوئیم آن زمان پیامبر روی زمین می‌نشست و الآن هم باید روی زمین نشست این کج‌فهمی در دین است، آن زمان صندلی و مبل و راحتی نبود، اغلب مردم روی زمین می‌نشستند، البته همین هم باید عرض کنیم که دین را باید خوب فهمید، باید مجموعه سیره ائمه که مثال اعلای پیامبر ما بودند، مجموعه اینها را باید در نظر گرفت، در هر زمانی اقتضای خودش، اینکه می‌گوئیم در آن زمان روی زمین می‌نشست چون غالب مردم روی زمین می‌نشستند، غالب غذای آن زمان چه بوده؟ پیامبر به متوسطش اکتفا می‌کرد. باز همین را عرض کنم

در یک روایتی دیدم آمدند به امام صادق عرض کردند فلان مسلمان از شدت ترس از خدا زن و بچه را رها کرده و به بیابان رفته، غذا نمی‌خورد، اینقدر خائف از خداست که سرش همیشه پائین است اصلاً از خوف خدا سرش را بالا نمی‌آورد، فرمود این تبعیت از پیامبر نکرده، آن پیامبری که در اعلی درجه عشق به خدا و ترس از خدا بود، ازدواج کرد زندگی داشت گوشت می‌خورد، عسل می‌خورد، با مردم مراوده داشت، بعد هم فرمود ببینید خشوع در قلب است، اگر من آمدم ظاهرم را طوری درست کردم، مردم بدانید من خیلی از خدا می‌ترسم سرم را بالا نمی‌آورم بی‌خود می‌گوید و خشوع در قلب است، پیامبر را باید بشناسید، واقعاً یکی از تأسف‌هایی که ما مسلمین باید برای خودمان بخوریم این است که هنوز ما مسلمان‌ها پیامبر را درست نشناختیم، چرا امیرالمؤمنین می‌فرماید من یک بنده‌ای از بندگان رسول خدا هستم ، امیرالمؤمنین با آن عظمت، امیرالمؤمنینی که پیغمبر به او فرمود یا علی من نمی‌توانم همه فضائل تو را به مردم بگویم، اگر بگویم این مردم تو را می‌پرستند، بعد این شخصیت می‌گوید من یک بنده‌ای از بندگان پیامبر خود هستم.

پیامبر را بشناسید، اگر بخواهیم پیامبر را الگو قرار بدهیم که الگو در دین ما پیامبر و ائمه معصومین هستند والسلام، اصلاً کسی قابلیت برای اینکه الگوی بشر باشد نیست، چرا؟ دو دو تا چهار تاست، چه کسی می‌تواند الگوی بشر باشد. در این آیه شریفه خدا نمی‌فرماید که لقد کان لکم یعنی فقط برای شما مسلمین، یا برای شما در مکه و مدینه، اهل حجاز، برای همه بشریت تا روز قیامت است، ما در یک زمانی می‌گوئیم این مرجع تقلید این شخصیت بزرگوار رهبری انقلاب، اینها الگو هستند ولی اینها باز به عنوان اینکه رشحه‌ای و گوشه‌ای از الگوهای واقعی، و الا الگوی واقعی پیامبر و ائمه است ،اسلام و قرآن برای بشر الگو معرفی می‌کند، چه کسی می‌تواند الگو باشد؟ کسی که یک اشتباه در زندگی‌اش نکرده باشد، کسی که یک گناه در زندگی‌اش نکرده باشد، کسی که دلسوزتر به مردم تا خودش باشد، کسی که عقلش از همه بیشتر باشد، اصلاً همین آیه بهترین دلیل است بر اینکه عقل رسول خدا از جمیع بشر بالاتر است و الا نمی‌تواند الگو باشد، اگر بخواهد الگو باشد باید عقلش از جمیع بشر بالاتر باشد، اینها برای ما الگو هستند.

امام صادق علیه السلام که امشب ولادت آن حضرت هست و ما شیعه افتخارمان این است که پیرو امام صادق علیه السلام هستیم، چرا؟ ما که امام اول مان امیرالمؤمنین علیه السلام است آن هم به دستور خدا، خدا امیرالمؤمنین را جانشین پیامبر قرار دادنه اینکه پیامبر خودش آمد داماد و پسرعموی خودش را جانشین خود قرار داد، خدا امیرالمؤمنین را و بقیه ائمه را جانشین پیامبر قرار داد.

تا زمان امام باقر و مام صادق علیهما السلام امکان بیان حقیقت دین نبوده، شما الآن یک رساله‌ی عملی مرجع تقلید را می‌بینید این رساله فشرده‌ی بیش از ۶۰ هزار روایت است، این ۶۰ هزار روایت، ۴۷ هزار روایتش از امام باقر و امام صادق علیهما السلام است، ما از امیرالمؤمنین کم روایت داریم،‌از امام حسن و امام حسین و امام سجاد روایت کم داریم تا می‌رسد به امام باقر و امام صادق علیهما السلام که اینها فشرده قرآن و این روایات است. من عرض کردم اگر برویم از اهل‌سنت سؤال کنیم ابوحنیفه راجع به پیامبر چه می‌گوید؟ باید سرش را پائین بیاندازد و چیزی نمی‌داند. حنبلی، حنفی، مالکی همه‌شان همینطور هستند. خلیفه اول و خلیفه دوم راجع به پیامبر چه می‌دانند؟ خیلی کم می‌دانند اما بروید نهج البلاغه را باز کنید، غوغاست. چقدر راجع به پیامبر، امیرالمؤمنین حرف دارد. هر امامی راجع به پیامبر حرف دارد، یعنی کتاب‌ها الآن داریم پیامبر از دیدگاه امیرالمؤمنین، پیامبر از دیدگاه امام مجتبی، از دیدگاه امام حسین.

امام باقر، امام صادق، همینطور ائمه ما بیشترین معرفت را به پیامبر دارند، این یک واقعیت است، البته کسی از آقایان به ذهنش نیاید که اینها با هفته وحدت منافات دارد، نه! امام و رهبری فرمودند و مرحوم والد ما رضوان الله تأکید بر وحدت داشتند اما وحدت به این معناست که مسلمین در مقابل دشمن یدِ واحده بشوند اما وحدت به این معنا نیست که بگوئیم امام صادق با ابوحنیفه یکی است، خاک بر سر آن کسی که این حرف را بزند؟! مگر می‌شود امام صادق با ابوحنیفه یکی باشد. اینها همه‌شان را جمع کنند ناخن ائمه ما نمی‌شوند، نه اینکه با تعصب این حرف را بزنم، نه با شدّت اعتقاد دینی بخواهم این حرف را بزنم، اصلاً بیایند مسائل علمی و حرفهایی که اینها زدندبا هم مقایسه کنند، یک وقتی یکی از علمای بزرگ الازهر به دیدن من در قم آمده بود، ما در مرکز فقهی که مرحوم والد ما تأسیس کردند یک تحقیقی ارائه دادیم که احادیثی که ائمه ما علیهم السلام در آن احادیث به کتاب خدا استدلال کردند، یعنی رفتند خدمت امام صادق یک مسئله پرسیدند، بعد امام صادق فرموده حکمش این است دلیل من این آیه از قرآن است، رفتند خدمت امام باقر یک مسئله پرسیدند دلیلش این است و این آیه از قرآن است. به آن آقا گفتم این چند جلد کتاب است استدلال ائمه به قرآن در مسائل اعتقادی، در صفات خدا، در شئون مربوط به اعتقادات و در احکام، گفتم ائمه ما هم اینطور هستند؟ واقعاً عرض می‌کنم تمام علمای بزرگ اهل سنت را بیایند یک طرف قرار بدهند در استدلال به قرآن یک هزارم استدلال ائمه ما به قرآن را ندارند، اینها عالم به کتاب هستند، وقتی ما شب میلاد امیرالمؤمنین می‌گوئیم امیرالمؤمنین کسی است که من عنده علم الکتاب، امیرالمؤمنین کسی است که علم قرآن درا ختیار اوست، امام مجتبی همینطور، امام حسین، همه ائمه ما علم قرآن در اختیارشان است و در اختیار احد دیگری نیست، وحدت باید باشد و از برکات نظام جمهوری اسلامی ما این است که اگر این مسئله وحدت نباشد دشمن برای از بین بردن هم سنی و هم شیعه از اختلاف استفاده می‌کند. امروز نمی‌شود بگوئیم یک کسی آشنای به دین هست، مسئله وحدت را قبول نداشته باشد، اول کسی که عمل به وحدت کرد امیرالمؤمنین بود، چرا ۲۵ سال در خانه نشست؟ برای اینکه اسلام در کمین یهودیّت بود، یهود دنبال از بین بردن اسلام بود، اما امیرالمؤمنین از حق مسلم قطعی خودش گذشت برای اینکه اساس اسلام بماند، امروز هم همین وظیفه را من و شما داریم. وحدت باید باشد، کسی نباید در این تردید کند اما این معنای وحدت همان طوری که رهبری ما مکرر فرمودند به این معنا نیست که شیعه سنی بشود، به این معنا نیست که شیعه یک درجه تنزل پیدا کند از عقاید خودش، هرگز،مگر عقاید مابه یک بند سیاست وصل است که یک روزی کم ویک روزی زیاد کنیم!عقاید ما قابل کم وزیاد نیست ولی باید وحدت باشد.

ائمه ما بیشترین معرفت را به پیامبر دارند، اصلاً همین مطلب که می‌گوئیم یک اسلامی آمد پیامبری داشت، قرآنی داشت، بعد از پیامبر چه کسی آشناتر از همه به رسول خدا بود؟ امیرالمؤمنین می‌فرمود وقتی پیامبر به غار حرا می‌رفت، قبل از مبعوث شدن به رسالت، قدر شیعه بودن خودمان را بدانیم، قدر امیرالمؤمنین را بدانیم، قدرش به این نیست که لفظی بیائیم یک حرفی بزنیم بگوئیم حالا ببینیم امیرالمؤمنین از ما چه خواسته؟ پیامبر و امام صادق. الآن امام زمان (عج) از ما شیعه چه می‌خواهد؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید من همراه پیامبر کودکی بودم که می‌رفتم، آن صداهایی که پیامبر می‌شنید را می‌شنیدم، من در دامن پیامبر بزرگ شدم، امیرالمؤمنین تربیت شده پیامبر است، در همین آیه شریفه لقد کان لکم فی رسول الله اسوهٌ حسنه، در روایات دارد که إن الله تبارک و تعالی ادّب نبیّه، خدا پیامبر را ادب کرده ادب یعنی تربیت کرد، در بعضی از روایات دارد وقتی که تربیتش کامل شد او را اسوه قرار داد، پیامبر تربیت شده‌ی کامل خداست و لذا امیرالمؤمنین می‌فرماید پیامبر را خدا تأدیب و تربیت کرد و من را هم پیامبر تربیت کرد. امیرالمؤمنین لحظه به لحظه با پیامبر بوده، امیرالمؤمنین هر آیه‌ای نازل می‌شده پیامبر به خانه می‌رفته در را می‌بسته و می‌گفته بنشین این آیه خصوصیاتش این است و تمام توضیحاتش را امیرالمؤمنین به دستور پیامبر می‌نوشته که البته آنچه امیرالمؤمنین نوشته بود را نگذاشتند به دست بشر برسد، ما شیعه معتقدیم امیرالمؤمنین کتابی دارد به نام مصحف علی، مصحف یعنی قرآن، جاهلین می‌گویند شیعه یک قرآن دیگر دارد اما روی حماقت و جهل‌شان است شیعه قرآن دیگری ندارد همین قرآن است، امیرالمؤمنین در هر آیه ای به دستور پیامبر نوشته بوده این آیه در مورد چه کسی نازل شده؟ مقصود خدا چیست و امروز آن مصحف در اختیار امام زمان (عج) است.

از امیرالمومنین به امام حسن رسیده، به امام حسین رسیده، حتی در روایات ما دارد گاهی اوقات مردم می‌رفتند خدمت امام باقر علیه السلام یک سؤالی می‌کردند، امام جواب می‌داد آن سؤال کننده خیلی دلش محکم نمی‌شد و امام می‌فرمود به آن خادمش برو مصحف جدّ من علی را بیاور، می‌آورد و می‌فرمود این خط علی بن ابیطالب است، از این نمونه در روایات فراوان داریم.

اگر واقعاً خدا به ما امشب این عیدی را بدهد، واقعاً باید ملتمسانه در دل شب با تضرع بگوئیم بگوئیم خدایا اسم ما مسلمان است، چقدر از عمر ما گذشت و ما از پیامبر تو، از کتاب تو، چیزی به خودمان افزوده نکردیم، الا اسم اینها را، باید در دل شب از خدا بخواهیم یک عیدی به ما بدهد و می‌دهد، فکر نکنید، بخواهید واقعاً بخواهید، خدا این عیدی را می‌دهد، خدا پیامبر را می‌گوید الگو، چه کنم که من تأصی به رسول الله داشته باشم که روز قیامت وقتی چشمم به چشمان مبارک پیامبر می‌افتد بگویم اگر بهشتی شدم به خاطر اینکه به تو تأصی کردم، از تو پیروی کردم.

این مسجد جامع مبارک آباد که به همّت امام جماعت محترم که از فضلا و خطبای ارزنده نه فقط تهران بلکه کشور هستند، قم، بیوت مراجع، به همت ایشان و شما خیّرین تا اینجا رسیده.

پیامبر وقتی وارد مدینه شد چه کرد؟ اولین کاری که کرد این بود که مسجد ساخت، کسی که مسجد بسازد پیامبر را الگوی خودش قرار داده، فکر نکنید این یک کار کمی است. من یک وقتی یک روایاتی را می‌دیدم که عالم قبر انسان ارتباط مستقیم با ارتباط انسان با مسجد در دنیا دارد و این خیلی عجیب است، در روایت دارد اگر کسی می‌خواهد قبرش روشن باشد چراغ مسجد را روشن نگه دارد، در روایت دارد اگر کسی بخواهد قبرش فراخ باشد و فشار نباشد مسجد را تمیز کند، جارو کند، هر چه می‌توانی چه پولدار و چه غیرپولدار، چه ثروتمند، چه غیر ثروتمند کمک کنید و این را از توفیقات خودتان بدانید و نگذارید خانه خدا نیمه‌کاره بماند، خدا از ما کم نگذاشته، از رزق ما کم نگذاشته، ما هم نگذاریم از خانه خدا، اینجا آبروی مسلمان‌هاست، اگر یک غیر مسلمانی از اینجا عبور کند ببیند نگوید چرا مسلمان‌ها اینجا را ناقص گذاشتند، من نمی‌خواهم بگویم ولی فکر می‌کنم شما یک کلیسای نیمه کاره در تهران ندارید و هیچ جا پیدا نمی‌شود، چون آنها مقیّدند این مراکز عبادی‌شان را کامل کنند، نمی‌خواهم مقایسه کنم، یک خاک گوشه‌ی مسجد ما با هزاران کلیسا قابل مقایسه نیست! مسجد محل تحول انسان است، نه فقط موقع گرفتاری انسان، مخصوصاً اینها که همسایه مسجد هستند، گرفتاری دارید بیائید به خانه ارباب‌تان و در خانه خدا بنشینید، انسان می بیند که چه آرامشی پیدا می‌کند، خوابیدن در مسجد کراهت دارد صحبت در امور دنیا کراهت دارد مسجد جای دنیاطلبی و چک و چانه زدن برای دنیا نیست، جای معراج انسان است، جای ارتباط انسان با خداست.

 

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری شفقنا، تاریخ انتشار: 5آذر 1397، کدخبر: 667342، www.fa.shafaqna.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین