شعارسال: تحلیلگر اطلاعات در
این معنا ضمن پرهیز از سوگیریها و تعصبها و عبور از محدودیتهای حسی و معرفتی ،
باید با اتکاء به دانش آشکار و واقعیتها از یک سو و دانش ضمنی و حکمت خود از سوی
دیگر با پرده برداری از واقعیت مکشوف ، به حقیقتی محجوب دست یابد. به همین دلیل
تحلیل مرحلهای از کشف است؛ کشف حقیقت از میان انبوه اطلاعاتِ گاه گمراهکننده.
• این فهم از تحلیل مبتنی بر پیشفرضهایی
بوده و پیامدهایی جدی نیز به همراه دارد. مهمترین پیشفرضها و پیامدها عبارتند
از:
o حقیقتی پنهان از چشمان ظاهربین وجود
دارد.
o تحلیل یعنی یافتن حقیقتی که پشت ظواهر
پنهان شده است.
از تحلیل مناسب میتوان توصیههای مناسب
را به دست آورد.
o شناخت درست حقیقت منجر به تولید توصیههای
مناسبتر میشود. توصیههایی که در عالم واقعیت منجر به نتایج مطلوبتر میشود.
بازاندیشی در تحلیل اطلاعات
• تحلیل اطلاعات در معنای امروزین به
مثابه دانشی کاربردی حداقل 6 روند تحولی را پشت سر گزارده است:
o روند 1: گذار از دورة کمبود اطلاعات به
دورة وفور اطلاعات: یکی از مهمترین مشکلات تحلیل گران اطلاعات در گذشته فقر
اطلاعات مورد نیاز بود. اما امروزه مشکل دقیقا وارونه شده است. مشکل تحلیل اطلاعات،
وفور اطلاعات است، اطلاعاتی که نیاز به پالایش دارد. تحلیلگر در این وضعیت باید
به دنبال روشهایی برای حذف اطلاعات باشد و نه روشهایی برای دریافت اطلاعات.
اهمیت یافتن روشهای حذف اطلاعات یکی از پیامدهای جدی این روند است. امروزه حذف اطلاعات
تنها متمرکز بر اطلاعات نادرست نیست. آنچه در تحلیلهای اطلاعات از دایرة تحلیل
حذف میشود؛ اطلاعات نادرست یا غیرحقیقی نیست، بلکه اطلاعات زائد است. اطلاعاتی که
ممکن است صحیح اما دارای ارزش اطلاعاتی کمی باشد.
0 روند 2: اهمیت بالای اطلاعات آشکار
مبتنی بر رشد فناوری اطلاعات: حاصل رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، تنها افزایش
ظرفیت پردازش و تحلیل اطلاعات نبود؛ بلکه اصلیترین تغییر را باید در این گزاره
جستجو کرد که «اهمیت اطلاعات آشکار در مقابل اطلاعات پنهان، افزایش یافته است.»
زمانی توانمندی سازمانهای اطلاعاتی در دستیابی آنها به اطلاعات پنهان بود.
سازمانی قویتر محسوب میشد که کانالهای مناسبتری برای کسب اطلاعات پنهان داشت. اما امروزه اطلاعات
آشکار اساس تحلیلها را شکل میدهند.امکان تبدیل دادههای آشکار به تحلیل های
راهبردی به دلیل توان پردازش افزایش یافته است. به همین دلیل نیز اطلاعات آشکار
اهمیت و ارزش بالایی یافتهاند. به نظر میرسد در دنیای امروز یک سازمان با تحلیل
قویتر از سازمانی با اطلاعات قویتر، به طور حتم پیشی خواهد گرفت. این اتکاء به
فناوری (به مثابة ابزار تحلیل) و انسان (به مثابة تحلیلگر) اهمیت بالایی دارد.
o روند 3: اهمیت یافتن دادههای بزرگ (Big Data) دادهکاوی (Data-Mining) و
شبکه اجتماعی (Social Network): یکی از پیامدهای رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، اهمیت بالایی
است که از طریق تولید حجم بالای اطلاعات در هر روز اتفاق میافتد. در هر لحظه دادههای
عظیمی در حوزههای مختلف تولید میشود؛ از دادههای مربوط به تلفنهای همراه گرفته
تا دادههای مربوط به تراکنشهای بانکی. اگر قدرت پردازش و الگوریتمهای مناسب در
این خصوص وجود داشته باشد؛ تمامی این دادهها، منابع عظیمِ اطلاعات هستند. به
همین دلیل است که دادهکاوی در دومین مرحله مهم میشود. دادههای بزرگ تنها با اتکاء به دادهکاوی
تبدیل به اطلاعات میشود. اطلاعاتی که الزاما در انحصار هیچ کس نیست. در سومین
مرحله شبکههای اجتماعی اهمیت مییابند. شبکههای اجتماعی هم تولیدکنندة دادههای
حجیم هستند و هم ورودی مناسبی برای دادهکاوی. شبکههای اجتماعی از این حیث، منبع
مناسبی برای شناخت مناسب از وضعیت کشور و روندهای اجتماعی هستند. شبکههای اجتماعی
تهدید، نیست؛ بلکه فرصتِ آمیخته به تهدید است. اینکه حاکمیت بتواند از ظرفیتهای
این شبکههای از فرصتهای نهفتهاش بهره ببرد؛ یا تهدیدها دامنش را بگیرد؛ ناشی از
توانمندی یا ضعف حاکمیت است، نه ماهیت شبکههای اجتماعی. در دنیای فناوری اطلاعات
و شبکههای اجتماعی، بهرهمندی از فرصتها یا سوختن در تهدیدها؛ ناشی از هنرمندی
یا بی هنری سازمانهای اطلاعاتی است.
0روند 4: عدم امکان حذف نشانگرها: هر
سامانهای دارای تعدادی نشانگر است که وضعیت آن سامانه را نشان میدهند. درست
مانند خودرویی که دارای نشانگرهایی هست که میزان بنزین یا دمای آب رادیاتور را
نشان میدهد. این نشانگرها به مدیران سامانهها نشان میدهند که سامانه چه مشکلاتی
دارد؛ یک خودرو چه زمانی نیاز به بنزین دارد؛ یا یک جامعه چه زمانی نیاز به نشاط
یا هر تغییر دیگری دارد. اهمیت نشانگرها در دنیای امروزه اهمیت بالایی یافته اند.
برای مدیریت جامعه و امنیت جامعه باید نشانگرهایی داشته باشیم که بتوانیم از طریق آنها
نیازهای آینده و وضعیت فعلیمان را شناسایی کنیم. هیچ مدیر دارای تدبیری به دلیل
آن که پیام نشانگر را دوست ندارد؛ نشانگر را تخریب نمیکند. یکی از اصلیترین بیتدبیریهایی که در
سالهای اخیر رواج یافته است؛ تخریب همین نشانگرها و دستکاری آنهاست. مثلا در
اقتصاد سود سپردههای بانکی نشانگر وضعیت سلامت اقتصادی است. حالا اگر این وضعیت
درست نیست یا ما دوست نداریم، نمیتوانیم به صورت دستوری این نشانگر را تخریب
کنیم. اینها نشانگر یک مشکل در جامعه است. ظاهرگرایی افراطی در جامعة ما منجر به
تخریب تمامی نشانگرها شده است. مثلا اگر مردم به رسانههای رسمی اعتماد ندارند؛ نمیتوانیم
رسانههای جایگزین را از دور خارج کنیم. اینها نشانگرهای وضعیت جامعه هستند. باید
با اتکاء به همین نشانگرها خودمان را اندازهگیری کنیم. پیمایشهای بزرگ و سنجشهای ملی در خصوص
باورها و نگرشها یا سنجش سرمایه اجتماعی یا شاخصهای متعدد دیگر مانند همین مساله
است. با حدف نشانگرها، عقلانیت و تدبیر را حذف کردهایم. مساله باقی مانده است و
ما از ترس آن را از جلوی چشمان خود کنار گذاشتهایم. این پیمایشها هم ضروری است و
هم انتشار آن منجر به افزایش آگاهی و حساسیت میشود. اگر از نتایج آنها امروز میترسیم؛
باید مطمئن باشیم با مخفی کردن و محرمانه کردن آنها؛ فردا با مشکل بزرگتری روبهرو
خواهیم شد. تحلیل اطلاعات متکی به همین انواع نشانگرها است.
o روند 5: بهرسمیتشناسی حاشیهها:
همواره وقتی سخن از حاشیهها میشود؛ دیدگاه قدیمی تلاش دارد تا آنها را نادیده
بگیرد و با نادیدهگرفتن آنها تلاش میکند تا قدرت متن را افزایش دهد. تا زمانی
که در مورد انتقال ایدز از طریق روابط جنسی، در مورد همجنسگرایی، در مورد تنفروشان،
در مورد حاشیهنشینهای بیسواد و بدون شناسنامه، در مورد افغانستانیهایی که به
صورت غیرقانونی میهمان ایران هستند، در مورد مسلمانانی که به حجاب باور ندارند، به
عنوان موضوعات حاشیه به رسمیت شناخته نشوند؛ نمیتوان در مورد آنها تدبیر داشت و
نمیتوان آنها را تحلیل کرد یا به تدبیرها و توصیههای مناسبی در آن خصوص دست
یافت. نخستین گام در هر تحلیلی، به رسمیت شناختن آن پدیده است. باید خیلی از
مواردی که انکار میشوند؛ پیش از هر تدبیری، به رسمیت شناخته شوند. به رسمیت
شناختن به معنای تایید آن پدیده یا حتی مقابله با آن نیست؛ بلکه به معنای آن است
که بپذیریم که این پدیده وجود دارد و باید به آن اندیشید. چگونه میتوان پدیدهای
را منکر شد و در همان حال انتظار داشت که از پدیده تحلیل درستی به دست بیاید.
0 روند 6: صیانت از حریم خصوصی: همزمان
با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، و همراه با افزایش شفافیت، اهمیت و حساسیت
مسالة حریم خصوصی نیز افزایش یافته است. افزایش اهمیت حریم خصوصی و به صورت
همزمان، استفاده از اطلاعات آشکار و عمومی، یک لبة حساس برای دستگاههای اطلاعاتی
شده است. توانمندی اصلی این نهادها در دنیای امروز آن است که چگونه بدون نقض حریم
خصوصی بتوان از دادههای حجیم و رفتار شهروندان به منظور تولید اطلاعات بهره برد.
این مسأله متناقضنما امروزه بر پایة روشهای پیچیدهای قابل پیادهسازی شده است.
اینکه ما از رفتار کلی شهروندان در خصوص یک خبر و رفتارشان در شبکههای اجتماعی
بتوانیم نشانگرهایی برای سنجش وضعیت جامعه تولید کنیم، هم نیازمند به رسمیت شناختن
شبکه اجتماعی، هم بهرهگیری از دادهکاوی و دادههای بزرگ، هم توجه به نشانگرها و
هم به صورت همزمان حفظ حقوق شهروندی و حریم شخصی شهروندان است.
مفهوم نوین تحلیل اطلاعات
• تحلیل اطلاعات در معنای امروزیاش،
الزاما به معنای فهم حقیقت نیست؛ چرا که هر تحلیلی بخشی از حقیقت را بر ما مکشوف
میسازد.
• تحلیل اطلاعات اگر تفسیر و فهمی از
حقیقت باشد و اگر بپذیریم که انسان، به دلیل تمامی محدودیتهایش و انسان بودنش،
نمیتواند تمامی حقیقت را درک کند؛ پس هر تحلیلی، مبتنی بر پیشفرضها، اطلاعات و
تحلیلگری است که میتواند، مناقشه برانگیز باشد.
• از سوی دیگر با افزایش اهمیت دادههای آشکار،
این تنها تحلیلگران حرفهای نیستند که میتوانند تحلیل مناسب را تولید کنند. بلکه
هر شهروندی بر اساس ادراکش از واقعیت میتواند ارائهگر تحلیلی باشد که ممکن است
بخشی از حقیقت را در خود داشته باشد.
• هر چه اهمیت اطلاعات آشکار افزایش مییابد
و هر چه حاشیههای غیررسمی امکان تاثیر بیشتری بر متن مییابند؛ باید این تغییر را
بپذیریم که تحلیل اطلاعات مبتنی بر یک هوشمندی توزیع یافته است.
• هر انسان، جزئی است از کل، و به همان
نسبت ادراککنندة جزئی از کل حقیقت است. به همین دلیل است که تحلیل اطلاعات باید
توزیعیافته دیده شود. باید از تحلیلهای مختلفی که بر اساس سوگیریها، اطلاعات،
روشهای پردازش مختلف پدید آمدهاند استقبال شود.
• تحلیل اطلاعات هم در حال چندصدایی شدن
است. دیگر به سختی میتوان در خصوص پدیدههای پیچیدة امروزی، تحلیل کاملی یافت که
پاسخگوی همة جنبههای آن پدیده باشد.
• آنچه اهمیت بالایی دارد، یافتن راهحلها،
توصیهها و سیاستهایی است که برپایة تحلیلهای مختلف، تاسفبرانگیز نباشد.
• توصیهها و اقداماتی که گاه تاسفبرانگیز
بودهاند، ناشی از تحلیلهای اشتباه بودهاند. اینکه کدام تحلیل درست و کدام
نادرست است؛ به سادگی قابل تشخیص نیست و هر چه پدیدهها آشوبناکتر و پیچیدهتر میشوند؛
این تشخیص سختتر میشود.
• به همین دلیل باید به جای انتخاب بهترین
تحلیل، اقدامی را انتخاب کرد که بر اساس تحلیلهای مختلف هم کارآمد باشند.
آسیب شناسی چرخه اطلاعات در ایران
اگر به «زنجیره اطلاعات» بپردازیم درمی
یابیم که کشور به لحاظ تولید، تحلیل، بیان و کاربست اطلاعات با مشکل مواجه است و
نمی توان بدون توجه به کل زنجیره، فقط مسأله تحلیل اطلاعات را مد نظر قرار داد.
تحلیل اطلاعات در میانه زنجیره قرار گرفته و باید پرسید «تحلیل اطلاعاتی از کدام
فرایندِ تولید و پردازش به دست آمده، و قرار است چگونه بیان شده و استفاده گردد.»
• چالش های تولید اطلاعات
- عدم توازن: اطلاعات در برخی عرصهها به
اندازه کافی تولید نمیشود و در برخی عرصه ها اطلاعات فراوانی وجود دارند که باید
صافی هایی برای حذف اطلاعات زائد و آلوده وجود داشته باشد.
- تعارض: تولید اطلاعات متعارض از واقعیتهای
یکسانی نظیر بیکاری، تورم، نرخ جانشینی جمعیت و سایر اطلاعات ضروری برای حکمرانی
مدرن، بخشی دیگر از مشکل است.
- تهدیدانگاری: تهدید پنداشته شدن تولید
اطلاعات یکی دیگر از ابعاد مشکل تولید اطلاعات است. تولید داده های نظرسنجی، نگرش سنجی یا
داده های غیرثبتی ناظر بر تحولات اجتماعی و سیاسی، گاه تهدید پنداشته میشوند.
- هدررفت: فقدان نهادهای مسئول برای تولید
برخی داده ها، یا ذخیره سازی نشدن مناسب داده های بسیار و در نتیجه انباشته نشدن
داده های مهم و عدم امکان استفاده از آنها به صورت مؤثر، نظیر فقدان مراکزی برای
آرشیو دادههای اجتماعی-فرهنگی پژوهش های اجتماعی ملی و مهم، یکی دیگر از مشکلات
اطلاعات در ایران است.
- پنهان سازی: پنهانسازی اطلاعات و گاه
محرمانه سازی آنها، دستیابی به اطلاعات و اعتباریابی آنها را دشوار ساخته است. ضمن
اینکه دستگاه های مولد اطلاعات الزامات قانونی برای انتشار بخش مهمی از اطلاعاتی
که تولید میکنند را ندارند.
- پنهان کاری: عدم الزام به انتشار
اطلاعات تولیدشده، زمینهای برای پنهان کاری و مسئولیت گریزی ایجاد کرده است.
دستگاه ها به کمک پنهان سازی اطلاعات، امکان رصد کردن تحول شاخص های مهم تغییر یا
کارآمدی را از بین میبرند و به مناقشه های بی حاصل که نتیجه فقدان داده های یکسان
و شفاف است دامن میزنند.
- سوء استفاده: یکی از موانع تولید
اطلاعات مؤثر، کاستی جدی در نظام حقوقی دسترسی به اطلاعات و استفاده از آن است.
اقتصاد اطلاعات نیز در همین زمینه قابل طرح است. نظام حقوقی اطلاعات قادر نیست منافع
مترتب بر تولید اطلاعات را برای تولیدکنندگان حفظ کند و به همین ترتیب قادر نیست
عواقب تنبیهی ناشی از سوءاستفاده از اطلاعات را نیز متوجه سوء استفاده کنندگان از
اطلاعات کند. ابهام حقوقی درباره تمایز اطلاعات قابل انتشار و غیرقابل انتشار نیز
به محافظه کاری درباره انتشار اطلاعات افزوده است.
- گمراه سازی: یکی از تکنیک های دیگر نیز
آن است که داده های تولیدشده در داخل کشور، به سازمانهای بین المللی داده میشود و
سپس از زبان آنها بازگو می گردد و به عنوان شاخص های تأییدکننده توسط دولت ها به کار
گرفته میشوند. برای مثال اغلب داده های اقتصادی، محیط زیستی، علمی و فرهنگی توسط
دستگاههای دولتی – اغلب در فرایندهایی پرمسأله – تولید شده و مورد استفاده نهادهای بین المللی قرار می گیرد.
همین داده ها پس از آنکه توسط نهادهای بین المللی اعلام شدند، برای تأیید یا نفی
برخی مسائل داخلی به کار گرفته میشوند بدون آنکه مسیر تولید آنها مورد اشاره قرار
گیرد.
- مناقشه برانگیزی: نقصان های وارد بر
فرایند تولید اطلاعات باعث میشوند که اطلاعاتی مناقشه بردار، اغلب ناکافی و
نیازمند احتیاط در تحلیل، به دست پردازش کنندگان اطلاعات برسد. تحلیل اطلاعات در
چنین فضایی، بسیار ریسک آمیز است. تحلیل اطلاعات در این فضا، به مانند کار کردن با
نظام بانکی ای میماند که معلوم نیست منابع آن از فرایندی شفاف و قانونی به دست
آمده یا دچار عارضه پولشویی و فساد بانکی است. کار کردن با اطلاعات حاصل از چنین سیستمی
خطرناک و مستلزم احتیاط بسیار زیاد است.
تحلیل اطلاعات
- سوگیری: تحلیل اطلاعات غالباً با نظریه
پردازی مبتنی بر گرایش های فردی در هم آمیخته می شود. این وضعیت را بیش از هر چیز
می توان در بولتن هایی که در دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی تهیه می شود مشاهده
کرد. این گونه بولتن ها غالباً خود را ملزم به ارائه شواهد نمی بینند و فرهنگی را
در مخاطبان خود ایجاد کرده اند که کفایت داده ها یا اعتبار اطلاعاتی را که بولتن
ها به آنها استناد میکنند مطالبه نمی نمایند. مندرجات این گونه بولتن ها مملو از اشاره
به اطلاعاتی است که اعتبار و فرایند تولید آنها مشخص نیست. این گونه تحلیل اطلاعات
که عمیقاً فضای تحلیل اطلاعاتی کشور را تحت تأثیر قرار می دهد بیش از هر چیز با
گرایش های سیاسی و سوگیری های سازمانی بولتن نویسان در هم آمیخته است.
- تعمیم نابجا: تحلیل اطلاعات در کشور با
دو مقوله بسیار مهم و مخاطرهآمیز در هم آمیخته است: ا. استنباط های کلان از داده
های خرد، و 2. بی توجهی به داده های کلان. بسیاری از تعمیم های کلان، برآمده از
داده های خردی هستند که بدون مشخص بودن میزان تعمیم پذیری آنها، برای تحلیل به کار
گرفته می شوند و متأسفانه شمار زیادی از این گونه تحلیل ها در سنت نادرست بولتن
نویسی، به تصمیم گیران منتقل می شود. از سویی دیگر، مقوله داده های کلان (Big data) و
روند پژوهی ها مورد بی توجهی قرار میگیرند. گرایش منفی سیاست گذاران و تصمیم گیران
نسبت به برخی منابع داده های کلان – از جمله شبکه های اجتماعی
– مانعی پیش روی استفاده از این گونه داده ها شده است.
- عدم کیفیت و کفایت: پدیده بولتننویسی و
ذهنیتسازی کردن برای مقامات بر مبنای بولتنها، مقوله کیفیت و کفایت دادهها برای تصمیم
گیری را به کلی به محاق می برد.
- گزینش گری: فقدان بستر مناسب برای تولید
اطلاعات، مواد اطلاعاتی کافی برای تحلیل در اختیار تحلیلگران قرار نمی دهد.
ناگزیر، اطلاعات یا از اساس به صورت گزینشی در اختیار تحلیلگر قرار می گیرد یا
تحلیلگران خود به شیوه گزینشی از اطلاعات استفاده می کنند و اطمینان دارند که
سازوکارهای کافی برای برملا شدن این گونه استفاده کردن از اطلاعات به ندرت وجود
دارند.
بیان اطلاعات
- آزادی و امنیت پس از بیان: پیشتر گفته
شد که قوانین کافی برای الزام به انتشار اطلاعات وجود ندارند. اما ابهام های حقوقی
و قانونی، بیان اطلاعات را نیز با خطراتی مواجه ساخته است. کارکنان دولت، تولیدکنندگان
اطلاعات یا سایر کسانی که می توانند اطلاعات را بیان کنند، نمی دانند چه عواقبی
متوجه ایشان می شود. بوروکراسی به طرق مختلف عقوبت هایی را متوجه کسانی می کند که اطلاعات
را در اختیار عموم قرار دهند یا به شیوه هایی که مدیران نمی پسندند از اطلاعات
استفاده کنند.
- بیان سفارشی و گزینشی: استفاده از اطلاعات
در صورتی که منجر به نتایجی شود که مدیران بالادستی خوش ندارند، میتواند عاقبت
ناخوشایندی برای تحلیلگر یا بیان کننده داشته باشد. استفاده از داده های تولیدشده
با اعتبارات عمومی برای تولید متون علمی یا گزارش های راهبردی نیز می تواند با
تنبیهات و نهی های مختلف مواجه شود. همین امر، آمادگی برای استفاده فعالانه از
اطلاعات را با مشکل مواجه ساخته است.
- محرمانه سازی: بخشی از واقعیتهای مربوط
به بیان اطلاعات را میتوان در ابهام های جدی درباره انتشار نتایج نظرسنجی ها
مشاهده کرد. سازمانهای نظرسنجی به واقع با ابهام های مختل کننده عملیات سازمانی
آنها مواجه هستند و اصلاً معلوم نیست سازمان نظرسنجی که نتواند جامعه را از نتایج
فعالیت های خود مطلع کند، چه کارکرد مهمی می تواند داشته باشد.
مصرف اطلاعات
- مصرف اطلاعات در ایران در انتهای
زنجیرهای معیوب قرار گرفته است اما شیوه مصرف اطلاعات هم به نوبه خود مشکلاتی دارد:
ناتوانی تصمیم گیران و سیاست گذاران از
درک حرفهای تحلیل های اطلاعاتی: بی اعتماد شدن مصرف کنندگان به اطلاعاتی که تولید
میشود و تحلیل هایی که بر مبنای اطلاعات مخدوش صورت میگیرد. وفور اطلاعات و فقدان
سازوکارهایی برای اعتباریابی، این معضل را بیشتر کرده است. در نتیجه تصمیم گیران و
مقامات به داده ها و اطلاعاتی اعتماد می کنند که از اشخاص و سازمان های مورد
اعتماد شخصی خود دریافت می کنند. این خصیصه ناگزیر به گزینشی شدن استفاده از اطلاعات
منجر می شود.
نقصان نظام آکادمیک در تربیت دانشجویان
برای کار کردن با اطلاعات، مصرف اطلاعات را با مشکلات زیادی مواجه ساخته است. تکیه
بر محفوظات و مواجه نشدن دانشجویان با واقعیاتی که در اطلاعات تجلی میکنند، ضعفی
ساختاری در دانشجویان برای کار کردن با اطلاعات و استفاده کردن از آنها برای ارائه
تحلیلهای مناسب ایجاد کرده است.
جمع بندی
- مسأله تحلیل اطلاعات در ایران، بیش از
آنکه ناشی از ضعف های روش شناختی– نظیر
نقصان در روشهای آماری یا فقدان نرم افزارهای کار با داده های کلان – باشد، برآمده از بستر
نهادی، حقوقی، و ابهام های موجود در استفاده از اطلاعات است.
- تحلیل اطلاعات، و استفاده مؤثر از این
اطلاعات، بیش از آنکه محصول پیشرفت های روش شناختی باشد، محصول ساختار سازمانی و
بستر اجتماعی و سیاسی تولید و استفاده از اطلاعات است.
- برای مثال، فقدان اندیشکده ها و قوانین
حامی مشارکت فعال اندیشکده ها در کسب، تحلیل و انتشار اطلاعات، یکی از فعالترین و
مؤثرترین ابزارهای سازمانی تحلیل اطلاعات در دنیای مدرن را تضعیف کرده یا از میان
برده است. اندیشکده هایی نظیر بروکینگز، سیاس آیاس، رند و سایر اندیشکده های بین
المللی از جمله مهمترین و بهترین استفاده کنندگان، تحلیلگران و انتشاردهندگان
اطلاعات در جهان هستند. طبیعی است که در شرایط فقدان اندیشکده ها، تحلیل و استفاده
از اطلاعات بازاری غیررقابتی میشود که به صورت انحصاری در اختیار سازمانهای دولتی
قرار می گیرد.
- اندیشکده ها ابزاری برای «ارتقای نهادی»
تحلیل اطلاعات هستند. واقعیت این است که ارتقای توان تحلیل اطلاعات، بی شباهت به فرایند
توسعه اقتصادی نیست. نظریه های توسعه نشان داده اند که توسعه ابتدا از اصلاح نهادی
نشأت می گیرد. اصلاح نهادی است که فضای کسب و کار رقابتی، محیط کم فساد، انگیزه
انسانی برای خلاقیت، و ارتقای کیفیت کالاها و خدمات تولید میکند. توسعه تولید و
استفاده از اطلاعات نیز نیازمند اصلاحات نهادی است.
-اصلاحاتی نهادی که سبب شود تولید
اطلاعات مقرون به صرفه باشد و هزینه برای تولیدکننده ایجاد نکند؛ رقابتی برای
دسترسی به اطلاعات و تحلیل آن ایجاد کند؛ بیان و انتشار اطلاعات را تشویق کند؛ و
استفاده از اطلاعات را تشویق کند، سبب توسعه روشهای تحلیل اطلاعات نیز میشود.
- همان گونه که فناوری ها بر یک بستر
نهادی خاص تولید می شوند و برای مثال محیطی نظیر دره سیلیکون کالیفرنیا، مشوق
تولید فناوریهای جدید می شود؛ و ورود فناوری به محیطی نظیر ایران مشوق تولید
فناوری های جدید نمی شود، بهبودهای روش شناختی نیز وقتی مؤثر میشوند که بر بستر
مناسبی قرار گیرند. فقدان همین بستر نهادی است که سبب شده پیشرفته ترین روشهای
تحلیل آماری، پردازش های کامپیوتری، روشهای جمع آوری اطلاعات از شبکه های اجتماعی
و فضای مجازی، یا روشهای جمع آوری داده های پنهان، نتایجی شبیه به آنچه در کشورهای
توسعه یافته ایجاد میکنند، در ایران پدید نیاورند.
-آنچه مانع کارآمدی تحلیل اطلاعات در
ایران شده است، مسائل فنی و ابزاری نیست، بلکه تکمیل نشدن ماتریس نهادها، سازمان
ها، قواعد حقوقی و تنظیم گریهای لازم برای تولید، تحلیل، بیان و کاربست مؤثر
اطلاعات است.
-برداشت و مواجهه ابزاری با اطلاعات را
می توان رویکردی سنتی، و برداشت نهادی از زمینه های رشد و استفاده مؤثر از اطلاعات
را می توان رویکرد نوینی خواند که کشور به آن نیاز دارد.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری ایرنا، تاريخ انتشار: 17خرداد 1395، کد خبر: 82102132، www. irna.ir