شعار سال: دسته دوم شامل کسبوکارهای فیزیکی میشود که از امکانات موجود در فضای اینترنت برای بهبود تعاملات خود بهره میبرند. کسبوکارهای B2B و B2C و کسبوکارهایی که از پلتفرمهای دیجیتال برای ارتباط با مخاطبان جدید استفاده میکنند از دسته دوم هستند.
دسته سوم هم که درصد قابل توجهی نیستند، آنهایی هستند که نه با اینترنتی کاری دارند و نه به آن وابسته هستند. من مثالی برای این دسته از کسبوکارها در ذهنم نیست. مثلاً شما فرض کنید آن وانتی که سر کوچه سیب زمینی میفروشد و مانند آن!
حال تاثیر قطع اینترنت بر دسته اول و دوم مشخص است. آن چیزی که به اسم اینترنت ملی عنوان شد، یک شیر بی یال و دم و اشکم است. ما هیچگونه پیامرسان، شبکه اجتماعی، موتور جستجو، سرویس ایمیل و … قابل اعتماد که در شرایط بحرانی نشان داده باشند پایدار هستند، نداریم. همه این زیرساختها از خارج از کشور تامین میشود و دیدیم که در این چند روز چگونه کمر کسبوکارهای دسته اول و دوم شکسته شد.
البته مثل سالهای گذشته میتوانیم برنامههایی بسازیم و نشان دهیم که شهر در امن و امان است. ما عادت کردیم که رسانه ملی چند مصاحبه بسازد و اعلام کند که همهچیز روبه راه است. ولی واقعیت این است که برخی کسبوکارهای اینترنتی که ورودی اصلی خود را از گوگل و شبکههای اجتماعی میگرفتند برای ده روز کاملا تعطیل شدند. حتی حالا هم با وصل شدن دوباره اینترنت خانگی، بهعلت جو ناامیدی حاکم بر کشور بسیاری از کسبوکارهای اینترنتی هنوز به دلیل در شوک بودن مخاطبان، حتی به نصف مخاطبان سابق هم نرسیدهاند.
شاید در زمان قطع اینترنت تعدادی از استارتاپهای حملونقل یا فروشگاههای دیجیتالی بنا به هر دلیلی تظاهر کنند که مشکلی وجود ندارد. حتی ممکن است چون نیاز مردم در حوزه حمل و نقل یا خرید برخی محصولات دائمی است و تحت هر شرایطی تقاضا برای آن وجود داشته باشد. اما نشان دادن تعداد معدودی از کسبوکارها و ساختن یک عدد فرضی و تعمیم دادن این عدد به کل کسبوکارهای اینترنتی کار درستی نیست. در این میان کسی از کسبوکارهایی که تنها ۵ درصد حالت طبیعی ورودی داشتند یا مجبور شدند با روشهایی مانند پیامک و … مخاطبان را به سمت سایت خود بکشند، صحبت نکرد. همچنین از خسارتهای مستقیم و غیرمستقیم وارد شده بر این کسبوکارها صحبتی به میان نیامد.
جدا از تاثیر مالی و مادی که قطع اینترنت داشت و هنوز هم ادامه دارد. موضوع مهم بعدی، تاثیرات غیرمادی این قطعی است. جو ناامیدی حاکم بر مردم و کسبوکارهای اینترنتی و ترس از آینده نامعلوم، این تاثیر منفی قابل محاسبه نیست.
ممکن است بتوان برای تاثیرات اقتصادی و مالی یک عددی را به عنوان خسارت اعلام کنند و بگویند که دو میلیارد دلار زیان کردهایم. اما جوانانی که با این ناامیدی دست و پنجه نرم میکنند، هر روز ناامیدیشان چند حساب میشود؟ این جوانان و نخبگانی که حالا تصمیم قاطع بر مهاجرت از کشور گرفتهاند و طی یکی دو سال آینده از ایران خواهند رفت، هر کدامشان را چند حساب کنیم؟ قابل حساب است؟ قابل کتاب است؟ بعضی ضرر و زیانها ابدی است. ناامید کردن جوانان از کشور، موجبات مهاجرت آنها با تصمیمات غیر کارشناسی، نقطه سیاهی است که در کارنامه تصمیمگیران باقی خواهد ماند.
درباره راهحل در شرایط حاضر، وقتی میتوان مشکل را حل کرد که در ابتدا بپذیریم مشکل وجود دارد. اما هنوز تصمیمگیرندگان به این باور نرسیدند. در صورتی که اشتباه خود را بپذیریم، تازه بعد از آن میتوانیم به این فکر کنیم که چگونه تبعات منفی را کاهش دهیم؟ به نظر من دولت در حال حاضر توانایی پرداخت خسارتهای مادی و معنوی وارد شده بر اکوسیستم را ندارد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت آی چیزها، تاریخ 5 آذر 98، کد مطلب: -: www.icheezha.ir