شعار سال: پیشتر از اسارت ذهن صحبت کردیم که به عنوان "قرنطینه ذهن" از آن یاد شد؛ این مطلب نیز در خصوص نوعی اسارت است که این بار در مورد دیگران اعمال میکنیم.
اسارت همواره زجرآور است، اما بعضی اوقات در قالب دوست داشتن عرضه میشود!
ما انسانها مدام در چرخهی اسارت و اسارت کشی هستیم: همدیگر را به بهانه دوست داشتن به بند میکشیم غافل از آن که این کار تنها طرفین را فرسودهتر میکند و در نهایت از همدیگر میراند.
یکی از مشکلات ما در ایجاد رابطه با دوستان، فرزندان، والدین، خانواده و ... این است که در روابط مان شروع میکنیم به "احساس مالکیت" و افراد را با اشیا -که مالک شان هستیم- اشتباه میگیریم.
از همین جاست که به قول دکتر ویلیام گلاسر در کتاب "تئوری انتخاب" شروع میکنیم به "کنترل گری"های بی جا. کنترل گریهایی که با نام عشق، مراقبت یا تعهد صورت میگیرد: از آنجایی که خود را مالک فرزندمان (و نه فقط والدین آنها) میدانیم شروع میکنیم به گذاشتن محدودیتهای نا به جا و اوامر بی جا، مثلا آن رشتهای که بنظر من خوب است را بخوان!
از آنجایی که خود را مالک شریک زندگی مان میدانیم خواستههای نامعقول سر میگیرد؛ مثلا دیگر با دوستان قدیمی ات بیرون نرو!
از انجایی که خود را مالک دوستانمان میدانیم انتظارات عجیب شکل میدهیم مثلا فلان کار را تو به جای من انجام بده!
این کنترل گری، ادامه مییابد تا جایی که رفته رفته، خواستهها و انتطارات ما با این شگرد تامین نمیشود. اینجاست که شروع میکنیم به "باج گیری عاطفی"!
باج گیری عاطفی معمولاً متوجه کسانی است که مطمئن هستیم که ما را دوست دارند؛ بنابراین عواطف شان را مستقیم یا غیر مستقیم مورد هدف قرار میدهیم تا به خواستههای خودخواهانهی مان برسیم: اگر مرا دوست داری...؛ تو منو دوست نداری... دیگه مامانت/بابات نیستم... و جملاتی مثل این میتوانند مقدمهای برای باج گیری عاطفی باشند.
چه باید کرد؟
مهمترین چیز این است که بدانیم عشق (چه از نوع دوستانه، والد و فرزندی یا همسرانه) در تضاد کامل با مالکیت است، عشق از جنس آزادی است نه اسارت؛ این آزادی از جنس اعتماد است و اعتماد پایهی اساسی هر رابطه ای.
در هر رابطهی ارزشمندی کمی قبل از بیان هر درخواستی بیاندیشیم که اگر خواستهی مان در جهت سلب آزادی طرف مان بود، داریم اشتباه بزرگی مرتکب میشویم؛ و کلام آخر؛ ما در نهایت حتی نزدیکترین افرادمان را میتوانیم در جهتی که به نظرمان درست است راهنمایی کنیم، پیشنهاداتی بدهیم یا کمک شان کنیم، اما تصمیم گیرندهی نهایی خودشان هستند. اگر رابطهای در گرداب کنترل گری یا باج گیری عاطفی افتاده باشد، ادامه آن به هر دو طرف آسیب میزند؛ بنابراین بهترین راه برای نجات از چنین وضعیتی، حذف کنترل گری و باج گیری استمرار رابطه در یک محمل محترمانه است. در غیر این صورت یا باید فرسودگی مستمر را پذیرفت یا در صورت امکان، محترمانه و البته قاطعانه، به رابطه پایان داد. ما انسان ها، حق اسیر کردن یکدیگر را نداریم.
البته که این اصل، نافی وظایف والدین و مربیان در تربیت فرزندان نیست، اما همیشه باید حد اعتدال را شناخت و پاس داشت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری عصر ایران، تاریخ انتشار 17 اردیبهشت 99، کد خبر: 727127، www.asriran.com