پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۸۶۵۸
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۸
از تصادفات جاده‌ای تا دلتان بخواهد نوشته‌ایم. اصلاً اگر ننویسیم کوتاهی کرده‌ایم. این نوع گزارش‌ها همیشه تازه‌اند. به هرحال تصادف همیشه هست. سالی 17 – 16 هزار کشته و حدود 250 هزار زخمی و قطع عضو کم نیست.
شعارسال: اگر موقع رانندگی با تابلو ایست پلیس رو به رو شوید، کدام‌یک از گزینه‌های زیر از ذهن‌تان عبور خواهد کرد؟

الف: ای بابا دوباره سر و کله‌شان پیدا شد.

ب: ای داد بی‌داد، اصلاً حواسم به سرعت نبود.

ج: معلوم نیست چقدر می‌خواهد جریمه کند؟

د: الفرار!

 خسارتی برابر با جنگ یا یک زلزله بزرگ. خبرهای تصادفات و آمار کشته‌ها و زخمی‌ها پای ثابت صفحات حوادث‌اند. مگر می‌شود روزی خبری از تصادفات در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها نخوانیم. انگار قرار نیست تصادف دست از سر ما بردارد. اصلاح کنم، قرار نیست ما دست از سر تصادف برداریم. بالاخره هرچه باشد در این زمینه ما یکی از کشورهای رکورددار هستیم. یعنی پس از سیرالئون دومین سکو همچنان در اختیار ماست و افت دارد رکوردمان پایین‌تر از بقیه باشد. دیگر برای خودمان صاحب سبک شده‌ایم. حیف است تجربه‌‌های‌ ذی‌قیمت خود را دو دستی در اختیار کشورهای عقب‌مانده‌ای بگذاریم که سالی هزار نفر هم در حوادث جاده‌ای کشته نمی‌دهند.

معمولاً در ریشه‌یابی جهانی تصادفات به 3 عامل جاده، خودرو و عامل انسانی اشاره می‌شود. کشورهایی که نه مثل ما بلکه آمار کشته و زخمی‌های تصادف جاده‌ای‌شان نصف ما بوده با اصلاح و بهبود جاده‌ها و خودورهایشان و از طرفی برگزاری کلاس‌های آموزشی و فرهنگسازی رانندگی ایمن موفق شدند در کمتر از یک دهه آمارشان را به‌طرز معجزه‌آسایی کاهش دهند. به‌طور نمونه آلمان در دهه 90 میلادی با برنامه‌ای جامع و اصلاح برخی اشکالات گذشته ضمن اینکه موفق به کاهش باورنکردنی تصادفات شد از طرفی توانست درصد ضربات به سر و ستون فقرات را نیز به پایین‌ترین حد برساند. کشور مالزی در آسیا هم با این روند جایگاه خوبی کسب کرده‌ است.

ولی چرا ما نتوانسته‌ایم؟ جوابش آنقدرها سخت نیست. نیازی به کنکاش هم ندارد. ما در هر 3 عاملی که بالا گفتیم دچار ضعف هستیم. خودرو و جاده و فرهنگ رانندگی‌مان ایراد دارد. سال گذشته خواننده‌ای به روزنامه زنگ زد و با لحنی طلبکارانه گفت: «در روزنامه‌تان نوشته‌اید راننده خودروی ال 90 همراه با خانواده‌اش به دره‌ای در شمال کشور سقوط کرده و همه‌شان فوت شده‌اند. افسر کارشناس هم در گزارشش قید کرده که بی‌احتیاطی راننده و سرعت بالا باعث این اتفاق تلخ شده. حالا سؤال من این است که افسر محترم پلیس از نزدیک شاهد ماجرا بوده؟ داخل خودرو بوده؟ چگونه توانسته‌اند به این سرعت و دقت، نظر کارشناسی بدهند؟»

بعد ادامه حرف‌هایش را گرفت: «چند روز پیش ماشینم را برای گارانتی به شرکت... بردم. عصر رفتم ماشینم را تحویل گرفتم و روز بعد چمدان‌ها را پشت ماشین گذاشتیم و زدیم به جاده. دور برگردان آزادگان را که پیچیدم، یک لحظه دیدم چرخ‌های جلوی ماشین از ما جلوتر می‌روند. نمی‌دانم کجا می‌رفتند! وقتی به خودمان آمدیم که جلوی ماشین روی زمین بود و کلی جرقه به هوا پرت می‌شد. سرتان را درد نیاورم کم مانده‌ بود ما هم به سرنوشت آن خانواده‌ای که به دره سقوط کرده‌ بودند دچار شویم. حتماً اگر زنده نمی‌ماندیم کارشناس عزیز تصادفات، در کروکی می‌نوشت «ناتوانی راننده در مهار وسیله نقلیه». پس از این اتفاق به شرکت... زنگ زدم و آنها آمدند و ماشین را بردند و پس از تعمیر کلی عذرخواهی کردند که مکانیک یادش رفته بود پولس چرخ‌ها را آچارکشی کند و پیچ‌ها شل بوده! وقتی تصادفی رخ می‌دهد می‌گویند راننده مقصر بوده، درست مثل خلبان‌ها که وقتی هواپیمای‌شان می‌افتد، کارشناسان عنوان می‌کنند خلبان مقصر بوده، چرا؟ چون که زنده نیست تا از خودش دفاع کند.»

حرف این خواننده محترم الحق والانصاف درست است. گاهی در تصادفات، وضعیت جاده عامل اصلی است و گاهی کیفیت پایین خودروهای وطنی. برای بحث وقت زیادی نداریم ولی باید نکته مهمی را که پلیس همیشه به آن تأکید دارد یادآوری کنیم که با وجود جاده‌های غیراستاندارد و حتی خودروی ناایمن می‌توان با رانندگی مطمئن از بروز حوادث احتمالی پیشگیری کرد. کافی است قانون را رعایت کنیم.

برای مثال چند روز پیش به یکی از استان‌های شمال‌غربی سفر کردم. از ابتدای اتوبان کرج به همسفرم گفتم که کاغذ و خودکار دم دستش باشد تا تخلفات رانندگی را ثبت کنیم. می‌خواستم ببینم تا مقصد که 600 کیلومتر راه است چند تخلف خواهیم دید. این مسیر با احتساب برگشت هزار و 200 کیلومتر خواهد شد و تخلفات هم می‌تواند دو برابر باشد. سرگرمی خوبی بود و البته تأسف‌بار.

هنوز چند دقیقه از جفت و جور شدن خودکار و کاغذ نگذشته بود که اتوبوسی پر از مسافر، مثل موتورسیکلت‌‌های لایی کش شروع کرد به لایی‌کشی. اتوبوس وارد لاین سبقت می‌شد، یعنی جایی که خودروهای سنگین حق استفاده از آن لاین را ندارند و بعد با لایی کشی به لاین بغل بغل می‌رفت و باز از نو. چیزی نمانده‌ بود که واقعاً با اتوبوس تصادف کنیم. بوق‌های ممتد هم کار به‌جایی نمی‌برد جز اینکه به تریج قبای راننده برمی‌خورد و با چند ترمز ناگهانی قصد حال‌گیری ما را داشت.

بگذریم. مسیر 120 کیلومتری کرج تا قزوین همیشه بار ترافیکی سنگینی دارد و انواع و اقسام تخلفات را می‌شود با چشم غیرمسلح دید. استفاده برخی رانندگان از باند اضطراری، لایی‌کشی، نور بالا، استفاده ازنور زنون که راننده جلویی را کور می‌کند و ده‌ها تخلف دیگر که نگفتنش بهتراست و ممکن است بدآموزی داشته باشد. انگار نه انگار اینجا جاده ‌است و باید به قانون و رانندگی دیگران احترام گذاشت.

در 80 کیلومتر ابتدایی موفق شدیم 11تجاوز به چپ، 15 لایی کشی و 14 سبقت غیرمجاز را ثبت کنیم! 40 کیلومتر مانده به عوارضی قزوین، جاده ناگهان ترافیک می‌شود؛ فلشرها هم روشن هستند. انگار اتفاقی افتاده. حدس‌مان درست است. کامیونی به شکل عجیب اندر غریبی روی ماشین ال 90 نقره‌ای رنگی که در لاین سبقت بوده، سوار شده. تکنیسین‌های اورژانس در حال درمان سرنشینان ماشین سواری هستند. نگاه‌های کارشناسانه بسیاری از رانندگان که چند ثانیه‌ای توقف می‌کنند تا درصد تقصیر کامیون و سواری در تصادف را تعیین کنند به حجم ترافیک می‌افزاید. خدا را شکر تصادف کشته‌ای نداشته‌ است.

از قزوین تا شهر مقصد 480 کیلومتر مانده و با توجه به اینکه دو سوم از حجم خودروها کم می‌شود طبیعتاً تعداد تخلفات نیز پایین می‌آید ولی در طول این سفر 600 کیلومتری مجموعاً 32 تجاوز به چپ، 44 لایی کشی و 37 سبقت غیرمجاز را ثبت می‌کنیم. یعنی اگر ما پلیس نامحسوس بودیم می‌بایست 113راننده متخلف را جریمه کنیم.

اما موقع برگشت قضیه بسیار حادتر می‌شود. تا 50 کیلومتری کرج که جاده به اوج شلوغی رسیده‌ است 36 تجاوز به چپ، 56 لایی‌کشی و 48 سبقت غیرمجاز ثبت می‌کنیم. جمعه است و همه در حال بازگشت از سفر. بار ترافیکی از قزوین به بعد به‌ طور تصاعدی بالا می‌رود. رانندگانی که از استان آذربایجان‌شرقی، غربی، اردبیل و زنجان در حال بازگشت‌اند درعوارضی دوم قزوین به حجم خودروهایی که از استان گیلان به ‌سوی تهران روانه‌اند اضافه می‌شود. در تاریکی شب، نور چراغ خطر ماشین‌ها، جاده را روشن می‌کند. انگار خط پهن قرمزی در حال حرکت به جلو است.

ترافیک در نزدیکی کرج به بالاترین حد می‌رسد. جاده گنجایش این همه ماشین را ندارد. ماشین‌ها توی هم می‌لولند. باور کنید راننده‌ها برای رهایی از این گره ترافیکی چند ده کیلومتری دست به هرکاری می‌زنند. حتی اگر بتوانند از روی هم رد می‌شوند. راننده‌ها پس از ساعت‌ها رانندگی و کلافگی و خستگی و بی‌خوابی، رفتارهای پرخطری از خود نشان می‌دهند. 40 کیلومتر مانده به کرج تجاوز به چپ 105، لایی‌کشی 89 و سبقت غیرمجاز به 128 می‌رسد. یعنی چند برابر 560 کیلومتری که پیموده‌ایم. البته 5تصادف خسارتی گلگیر به گلگیر هم ثبت کرده‌ایم. مجموع تخلفات رفت و برگشت به 580 مورد می‌رسد.

بیشتر مردم ناایمن بودن برخی از جاده‌ها و کیفیت پایین خودروها را عامل اصلی تصادفات می‌دانند ولی شاید به رعایت نکردن قانون توسط خودشان فکر نکرده‌اند و نمی‌کنند. چرا تصادفات غم‌انگیزی که همه‌ ما لااقل برای یکبار شاهدش بوده‌ایم، برایمان درس عبرت نمی‌شود؟ چرا به پیام‌ها و هشدارهایی که پلیس می‌دهد توجهی نمی‌کنیم؟ چرا فکر می‌کنیم حضور پلیس دوربین به‌دست در جاده‌ها یعنی ناخوشایند شدن سفر؟ چرا به خودمان و بقیه فکر نمی‌کنیم؟

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ایران، صفحه 9، تاریخ انتشار: یکشنبه 21 شهریور 1395، شماره: 6309.

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین