شعار سال: درگیری مرزی میان هند و چین اتفاق تازه و غیر منتظرهای نیست. دو کشور سالهاست بر سر مالکیت بخشی از مناطق خود با دیگری سر جنگ دارند. حداقل بیست سرباز هندی تا امروز در این درگیری در منطقه لداخ کشته شدهاند. این در حالیست که نیروهای مرزی، قرار بوده که سلاحی با خود حمل نکنند. ناظران میگویند، اینبار پکن و دهلی نو، کینه بیشتری نسبت به قبل از یکدیگر دارند و موضوع فقط به مشکلات مرزی کهنه ختم نمیشود. در چهاردهه گذشته این نخستین بار است که مشکلات بین چین و هند تا این اندازه بالا گرفته و کشته داشته است. اینبار چین به احداث راه توسط هند در منطقه مرزی معترض است.
در دهه چهل میلادی، چین مسیری به طول ۱۲۰۰ کیلومتر در محور اتصال غرب تبت و منطقه سینکیانگ احداث کرد که ۱۷۹ کیلومتر آن از منطقه «آکسایی» که هند نیز ادعای حاکمیت بر آن دارد، عبور میکرد. این ماجرا نزدیک به دو دهه دو کشور را مشغول نگه داشت. تا سر آخر جنگی در سال ۱۹۶۲ باعث مرگ ۳۰۰۰ سرباز شد. امروزه هر بار که درگیری در لداخ بالا میگیرد، خاطره این جنگ باعث نگرانیهای زیادی میشود. با پیرمحمد ملازهی در مورد ریشه این اختلافات و تاثیر تقسیم بندیهای تازه جهانی بر آن به گفتگو نشستیم:
هند و چین سالهاست با یکدیگر در منطقه مرزی درگیرند، اما با توجه به تعداد کشتهها، نگرانیها امروز از گذشته بیشتر شده است. دلیل اینکه اینبار ناظران زاویه تازهای را در مورد این اختلافات در نظر میگیرند چیست؟
دلایل زیادی برای درگیری میان چین و هند وجود دارد، اما این بار یک مساله مهم، تشدیدرقابتهای اقتصادی و سیاسی بین دو کشور در سطح منطقه و بینالمللی است. چینیها به تازگی به پاکستان و ایران خیلی نزدیک شده اند و از آن طرف هند، به سمت آمریکا رفته است. این رقابتها باعث افزایش سطح تنشها در منطقه بین دو کشور شده. چینیها در طرح یک کمربند یک راه، میخواهند هم از طریق خشکی و هم دریا به دایره نفوذ خود اضافه کنند. این جاده مثلا از سریلانکا میآید و هند را دور میزند و با توجه به توافقی که با ایران در آستانه انجام است، ممکن است به بندر جاسک. چابهار هم برسد. هند باتوجه به این فعالیتهای رقیب، احساس میکند که اگر چنین طرحی به طور کامل اجرایی شود، نقش و اهمیت خود را از دست بدهد و این موضوع باعث خشمش شده است.
وحشت هند تا چه اندازه ریشه در واقعیات دارد؟
نشانههایی هست که نشان میدهد نگرانی هند بیدلیل نبوده است. به تازگی اعلام شده که این کشور از پروژه خط آهن چابهار کنار گذاشته شده است و رسانههای این کشور مینویسند و رسانههای این کشور اینطور الغا میکنند که دلیل این اتفاق قراردادی ایران و چین بوده که در آستانه بسته شدن است. به هر حال نگرانی هندیها و حساسیتشان نسبت به رفتارهای چین در حال افزایش است و در چنین شرایطی تنشهای مرزی قابل انتظار است. اما امری که باید به آن توجه کرد این است که تنشهای مرزی بین هند و چین هر چند خونبار باشد، اما باعث قطع روابط نشده و روابط سیاسی دو کشور را مختل نخواهد کرد. دوکشور در طول هفتاد سال گذشته نشان دادهاند که میتوانند نشست برگزار کنند و به یک موضع مشترک در مورد مرزهایشان برسند. الان هم چنین صحبتهایی بین فرماندهان نظامی در منطقه در جریان است و عموما دولت مرکزی در هر دو کشور به نتیجه این گفتگوها تن در میدهد. چین و هند منافعی در هم تنیده و در ارتباط با یکدیگر دارند که قابل چشمپوشی نیست.
چین و هند همانطوری که اشاره کردید در حال تشکیل ائتلافات جدید در سطح بینالملل هستند، بخشی از این ائتلافات میان تهران و پکن است. نقش ایران در این میان چیست؟
همانطور که گفتم چین به ایران نزدیک شده و هند از آن طرف به سمت آمریکاییها رفته است. ائتلافات جدید در راهند و چین و هند هر کدام منافع ملی خود را دنبال میکنند. در این میان رفتار ایران هم در قبال این وضعیت و اینکه چطور بتواند در میان این دسته بندیها منافع خود را دنبال کند، اهمیت دارد. در داخل کشور یک دو دستگی عمیق به وجود امده و دو نگاه کاملا متفاوت به توافق با چین وجود دارد. نگاه بدبینانهای که برخی دارند و توسط تعدادی از رسانهها هم به آن دامن زده شده، بر اساس این است که چین با قراردادی ۲۵ ساله در حال بهره برداری از ایران است. اما نگاه خوشبینانه میگوید در وضعیتی که ایران تحت فشارهای آمریکا قرار دارد، این قرارداد هم کمک میکند تا فضا باز شود و هم از فشارهای ایالات متحده کم میکند.
چین به دنبال منافع خود است و تهران هم همین هدف را دارد. شاید اگر ایران در شرایط فشار و تحریم نبود، راضی به چنین قراردادی نمیشد یا حداقل در زمان آن تغییراتی میداد. به هر حال در این شرایط، ایران بهتر است سیاستی را دنبال کند که همزمان با نزدیکی به چین، هند و کشورهای غربی را به طور کامل کنار نگذارد و کماکان به روابط سیاسی و اقتصادی دو جانبه و چند جانبه مبادرت بورزد. این طور نباشد که ایران با قراردادی که با چین امضا میکند به طور کلی در کمپ شرقیها قرار بگیرد. حفظ تعادل بهترین کاری است که ایران میتواند بکند و اگر چنین رفتاری صورت دهد، نقشش را به خوبی ایفا کرده است.
برخی معتقدند رابطه ایران با چین، بر روابط چین و هند تاثیرگذاشته است. چنین امری تا چه اندازه میتواند قابل استناد باشد؟
اگر بخواهیم واقعبینانه بگوییم، ایران نمیتواند چندان در روابط بین دو کشور همسایه که منافع تنگاتنگی دارند، موثر باشد. مسائل بین آن دو کشور و رقابتهایشان موضوعات کلیتری است که تنها بخشی از آن به ایران و قرارداد پکن و تهران برمیگردد. در حال حاضر چین به دنبال موضوع آسیا پاسیفیک است که بر اساس آن میخواهند طرح یک کمربند یک جاده را اجرایی کنند. آنها به تدریج کشورهای منطقه و کشورهایی مثل ایران را درگیر این پروژه میکنند و این اولین نشانههای تغییر قدرت از سوی آمریکا به سمت چین است. در مقابل هند به دنبال طرح اینده یا پاسیفیک است. آمریکا میخواهد از طریق هند، اقیانوس هند را به اقیانوس آرام متصل کند و در صورت انجام چنین پروژهای آنها وارد حوزه امنیتی چین مثلا در ویتنام هم خواهند شد. این چیزی است که ریشه اصلی رقابتها بین دو کشور است.
ما شاهد یک نوع بیتفاوتی جهانی نسبت به اختلافات بین چین و هند هستیم. دلیل این بیتفاوتی بهویژه از سوی غربیها چیست؟
تاثیر اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، بیشتر بر جنوب آسیاست و بر دیگر نقاط جهان در آن ابعاد اثری ندارد. از سوی دیگر پاکستان کشوری است که از اختلافات بین دو کشور سود میبرد. این کشور متوجه شده که ایالات متحده دیگر توجهی به آن ندارد و کم کم میزان کمکهای مالی که به پاکستانیها میکرد را کم کرده. برای همین دارد به چین نزدیک میشود. اما در میان کشورهای دیگر این وضعیت از اهمیت زیادی برخوردار نیست. آنها میدانند که اختلافات مرزی به پایان میرسند. اما مثلا برای آمریکا و پاکستان اوضاع جدیتر است و مسائل را جزئیتر دنبال میکنند و منافع خود را هم در قبال این روابط میسنجند تا دست به نقشآفرینی بزنند که منافعشان را تامین کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری تحلیلی ایران «خبرآنلاین»، به تاریخ: ۲۹ تیر ۱۳۹۹، کدخبر: ۱۴۱۱۶۳۲، www.khabaronline.ir