پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۳۸۹۰
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۹
سوابق مدیریتی و اجرائی حسن روحانی تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ نشان می‌دهد روحانی ورای شیخ دیپلمات چهره‌ای نظامی و امنیتی است، اما حاضر جوابی وی که از هوش سرشارش نشأت می‌گیرد کمک می‌کند در لحظه از بحران‌ها خارج شود؛ کما اینکه من سرهنگ نیستم؛ دیپلمات هستم همین کارکرد را داشت.
شعار سال: دوازدهمین دولت جمهوری اسلامی ایران، رسما وارد آخرین سال خود شده است. کمتر از یک سال دیگر حسن روحانی باید کلید اتاق رئیس‌جمهور ـ در پاستور یا سعدآباد؟ _ را به منتخب بعدی تحویل دهد و به خیل سیاستمداران بازنشسته جمهوری اسلامی بپیوندد. مردی که انتخابش در سال ۱۳۹۲ یک شگفتی تمام عیار برای سیاست ایران بود. روحانی به مدت ۸ سال در تقاطع جناح‌های سیاسی ایستاد، بخشی از مهم‌ترین مجادلات سیاسی تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد، برجام را به دست آورد و از دست داد، از اردوی اصولگرایان به میان اصلاح‌طلبان رفت، با آن‌ها اصولگرایان را شکست داد و به نظر مجددا به سمت اصولگرایان برگشته است. نام او با بزرگترین ائتلاف‌ها در تاریخ جمهوری اسلامی درآمیخته است، هم‌چنان که نامش امروز یادآور شکست فاجعه‌بار یک پروژه سیاسی است. او پیروز است یا شکست خورده؟ سیاستمداری پایبند عهد و اصول است یا دیپلماتی که اهل چرخش در بزنگاه‌هاست؟ آنچه بر سر پروژه اعتدال آمد و شکست سنگین آن؛ تا چه اندازه محصول خصائل فردی و شیوه سیاست‌ورزی اوست و تا چه اندازه محصول گردش دوران و رخ دادن اتفاقاتی که هیچ سیاستمداری را یارای مقابله با آن نبود؟

در پرونده‌ای به مناسبت آخرین سال دولت روحانی به سراغ این سیاستمدار رفته است و در جستجوی پاسخ به این پرسش‌ها برآمده است.
در سومین مطلب این پرونده مسلم تهوری به تحلیل رفتار سیاسی روحانی پرداخته و او را سیاستمداری تصویر می‌کند که تنها با یک قطب‌نما حرکت می‌کند: قدرت بیشتر!

مسلم تهوری: کلید پیروزی انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ جمله طلایی بود که حسن روحانی مستقیم به چشم‌های قالیباف نگاه کرد و با اعتماد به نفس خاصی گفت: «من سرهنگ نیستم؛ من حقوقدان هستم.» مردم گویی گمشده‌شان را در دل این جمله کوتاه یافته بودند و از آن پس با ذوق و شوق می‌گفتند: من سرهنگ نیستم؛ من حقوقدان هستم. اگر برای مردم این جمله جذاب و جدید بود، اما برای روحانی چنین نبود. پیش از این نیز روحانی به مناسبت از این جمله طلایی استفاده کرده بود.

داستان روحانی با عبا و عمامه و ریش بلندش شنیدنی است. روحانی با ورود به دانشگاه بعضا مورد طعن و کنایه دانشجو‌ها قرار می‌گرفت، اما این وضعیت در پادگان به مراتب بدتر بود. وی در تابستان ۱۳۵۰ با لباس روحانیت وارد پادگان نظامی شد. روحانی در این‌باره می‌گوید: «آن روز دریافتم که محیط پادگان (از حیث طعنه به روحانیت) به مراتب از دانشگاه بدتر است، زیرا از لحظه ورود به پادگان متلک گفتن و صلوات فرستادن برخی درجه‌داران و سربازان شروع شد.»
 
سرهنگ نیستم، من دیپلمات هستم!

من سرهنگ نیستم؟!

در پادگان‌های آن دوره که ارتشی‌ها موظف بودند ریش‌های‌شان را بتراشند، ریش روحانی جوان مایه کنایه بود؛ «روزی یکی از استادان دروس نظامی با درجه سرهنگی وارد کلاس شد و وقتی من را در انتهای کلاس دید گفت، به‌به! فیدل کاسترو هم که در کلاس ما هست! دانشجویان برگشتند و به من نگاه کردند و خندیدند، بعد آن جناب سرهنگ پیش من آمد و گفت: «آقای دانشجو شما با فیدل کاسترو نسبتی دارید؟! گفتم: من خود فیدل کاسترو هستم!»

تیکه‌ای که روحانی در مناظره‌های انتخاباتی سال ۹۲ به قالیباف انداخته بود پیشتر در تابستان ۱۳۵۱ به یک سرهنگ نظامی گفته بود. روحانی برای ادامه دوره سربازی به اردوی نظامی در پادگان لشگرک رفت؛ وی می‌گوید: «با فرمانده جدیدی به نام سرلشکر امین افشار روبه‌رو شدیم. وی افسری متکبر، تندخو و بدقلق بود و دانشجویان را خیلی اذیت می‌کرد. در روز‌های اول ورود ما به پادگان ضمن بازدید از گروهان‌های مختلف من را در صف دید و گفت: آقای دانشجو ریش! همین الان برو و ریش خودت را بتراش. به او گفتم: من ریش را نمی‌تراشم. گفت چرا؟ گفتم من معمم هستم. گفت برو ریش را کوتاه کن. گفتم نمی‌توانم کوتاه کنم، چون آخر هفته برنامه منبر و سخنرانی دارم. گفت به‌به! مگر نمی‌دانی سخنرانی کردن برای تو که الان یک نظامی هستی، ممنوع است؟ گفتم: نه ممنوع نیست، من حقوقدان هستم و می‌دانم قانون ممنوعیت برای امثال من نیست.»

حاضر جوابی حسن روحانی قبل و بعد از انقلاب بار‌ها گره از مشکلاتش باز کرده بود و جمله مزبور نیز کلید پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بود. اما ورای مناظره و جدل‌های انتخاباتی آیا به راستی همانطور که خود حسن روحانی ادعا کرده او سرهنگ نیست و یک حقوقدان است؟

جانشین فرمانده جنگ

ظاهر امر این است که او هیچگاه یک سرهنگ نبوده و مدرک دانشگاهی‌اش گواهی می‌دهد او یک حقوقدان است؛ اما بررسی سوابق کاری حسن روحانی بعد از پیروزی انقلاب حکایت دیگری دارد. او بیش از آنکه از دانش حقوقی‌اش در دانشگاه بهره ببرد از تجارب نظامی‌اش در پادگان استفاده کرد. در واقع حسن روحانی هیچ زمانی سرهنگ نبوده، اما سرهنگ‌ها را به خوبی می‌شناخت به همین علت از اولین مسئولیت‌های او سامان دهی ارتش به عنوان مهم‌ترین نهاد حافظ رژیم پهلوی بود.

من سرهنگ نیستم؟!

روحانی در دوره جنگ نیز نقش مهم و فعالی در تصمیم سازی جنگ داشت. وی پس از آنکه اکبر هاشمی رفسنجانی فرماندهی جنگ را برعهده گرفت، عملا جانشین و قائم مقام او شد. البته روحانی شاید به مناسبت مسئولیت‌اش در ارتش در دوران جنگ مقداری با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زاویه داشت که آن را به روشنی می‌توان از خاطرات ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ هاشمی رفسنجانی دریافت. وی نقل می‌کند: «آقای روحانی نگران توسعه طلبی سپاه است».

دبیر شورای عالی امنیت ملی

قبل از حمله عراق به ایران و حمایت اکثریت جهان اسلام از دولت بعث، شعار اصلی سیاست خارجی ایران وحدت اسلامی بود. شعاری که در پایان جنگ رنگ باخت و مفهوم امنیت ملی جایگزین آن شد.

در ایجاد این تحول، روحانیون میانه‌رویی مانند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی نقش مهمی داشتند. آنان دکترین سیاست خارجی را از اولویت اتحاد اسلام به امنیت ملی تغییر دادند و از این نظریه دفاع کردند که منافع ایران اسلامی بر منافع جهان اسلام اولویت دارد. عملکرد کشور‌های اسلامی در جنگ ۸ ساله ایران و عراق و حمایت آن‌ها از عراق تغییر رویکرد جمهوری اسلامی از اتحاد جهان اسلام به امنیت ملی را سهل الوصول‌تر ساخت.
 
سرهنگ نیستم، من دیپلمات هستم!

روحانی اولین دبیر و در واقع بنیانگذار دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در ایران بود. او در عین حال با ۱۶ سال دبیری باسابقه‌ترین دبیر این شورا است.

البته از انصاف به دور است که حسن روحانی را به عنوان چهره‌ای امنیتی در حد منازعات داخلی تقلیل بدهیم؛ درک او از امنیت فراتر از منازعات داخلی بود و درست به همین علت پیشنهاد تصدی وزارت اطلاعات در دولت هاشمی رفسنجانی را رد کرد و به دبیری شورای عالی امنیت ملی بسنده کرد.

عمدتا بهانه حکومت‌های استبدادی برای استبداد حفظ امنیت بوده است و مردمی که از جنگ‌های داخلی و خارجی همچون تجربه عراق و سوریه و نیجریه می‌هراسند در نهایت امنیت (حفظ جان و مال و ناموس) را بر هرج و مرج ترجیح می‌دهند. روحانی بی گمان چهره‌ای امنیتی است، اما از روحانی به عنوان فردی امنیتی نمی‌توان چهره‌ای مستبد ترسیم کرد؛ شاید بتوان اذعان داشت او تعریف جدیدی از چهره یک امنیتی و نظامی ارائه کرده است. درست به همین دلیل با توجه به سابقه نظامی و امنیتی حسن روحانی وی با اقبال عمومی روبه‌رو شد؛ امری که پیش از این سابقه نداشت و افرادی همچون محمدی ری‌شهری، علی فلاحیان، محسن رضایی و محمدباقر قالیباف به عنوان افرادی امنیتی و نظامی نتوانستند مردم را با خود همراه کنند.

چهره امنیتی حسن روحانی در کنار تمام محاسنی که برای وی داشته معایبی نیز به همراه داشته است. یک فرد امنیتی بنابر اقتضای کاری روابط گسترده‌ای ندارد و با طیف وسیعی از افراد در ارتباط نیست. حلقه یاران او محدود هستند و کمتر می‌تواند به دیگران اعتماد کند و از دایره بسته یارانش خارج شود. جزم اندیشی حاصل یکسویه نگری نیرو‌های امنیتی است؛ آن‌ها بین تفکر خود و دیگران خط کشی می‌کنند و باور دارند همانی درست است که آن‌ها می‌اندیشند و نهایتا باید پذیرفت چهره‌های امنیتی هیچگاه رهبران مناسبی برای ائتلاف‌های بزرگ نیستند؛ امری که مردم در خرداد ۱۳۹۲ به آن بی توجه بودند و حاصلی جز انسداد فعلی به همراه نداشت.

به هر حال بررسی سوابق مدیریتی و اجرائی حسن روحانی تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ نشان می‌دهد روحانی ورای شیخ دیپلمات چهره‌ای نظامی و امنیتی است، اما حاضر جوابی وی که از هوش سرشارش نشأت می‌گیرد کمک می‌کند در لحظه از بحران‌ها خارج شود؛ کما اینکه من سرهنگ نیستم؛ دیپلمات هستم همین کارکرد را داشت.


شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از دیدارنیوز، تاریخ انتشار:۲۲مرداد، ۱۳۹۹، کد خبر: didarnews.ir /۶۱۷۶۵
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین