پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۴۶۹۳
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۶

طنین سخن دکتر فاطمی

نام مرداد که طنین انداز می‌شود بوی کودتا می‌آید. کودتایی که شصت و هفت سال قبل رخ داد و تاریخ را به گونه‌ای دیگر نوشت. هرچند کودتای زاهدی با شکست روبه رو شد، ولی دو روز سخت بر آن‌ها گذشت.
شعار سال: در این دو روز میان ناکامی و کام‌وری اهل کودتا در جبهه دولت آن که بیشتر و در چشم‌تر می‌نمود، نه شخص نخست‌وزیر که وزیر خارجه جوانش دکتر «حسین فاطمی: بود. او دو سرمقاله پرشور در جریده اش «باختر امروز» نگاشت و طنین سخنانش در نکوهش خاندان پهلوی ودرخواست برکندن اساس سلطنت از این سرزمین شاید هنوز میان جرز‌های فرتوت میدان بهارستان به خون جگر نگاشته شده باشد. امروز شاید برای بسیاری نوباوگان نام دکتر فاطمی به یک میدان و نیز ساختمانی در مجموعه وزارت خارجه در میدان مشق خلاصه شود. اما ستاره آن دو روز خود حکایت مفصلی دارد که مجملی از آن قلمی شده است.
فرزند سیف‌العلما که بالیده بیت روحانیت بود، از سر اجحاف اکابر خانواده در تقسیم سهم‌الارث خانوادگی راهی مرکز شد و در اولین تجربه‌های قلمی را در «مرد امروز» به مدیریت «محمد مسعود» به انجام رسانید. خود مرد امروز و محمد مسعود هم حکایتی یگانه اند و پرعبرت و آب‌دیده؛ مسعود از بینوایی و برهنه پا، به تهران می‌آید و می‌شود نوعی پیشکسوت کودکان کار. مرحوم محمدعلی جمالزاده نویسنده شهیر و فرزند سیدجمال واعظ مشروطه‌چی شهیر مستعد و پرتوان می‌یابد قلم مسعود را و سفارشش را می‌کند تا از اداره فرهنگ وقت امکان تحصیل بیابد. مسعود در بازگشت برای پنج سال مرد امروز را منتشر می‌کند که در دوران خود یگانه و کیمیا بوده است. مرد امروز چنان بی‌پروا بود که در یکی از شماره‌ها برای سر نخست‌وزیر، وقت احمد قوام، جایزه نقدی تعیین می‌کند. محمد مسعود در شبی هول نزدیک چاپخانه اش هدف گلوله‌های آخته قرار می‌گیرد و خاک می‌شود. تا طلیعه انقلاب اسلامی برای ۳۲ سال همگان گمان داشتند که ترور کار اجامر اشرف پهلوی‌ست، اما کاشف به عمل آمد سازمان نظامی حزب توده با آمریت خسرو روزبه و عاملیت سروان عباسی نامی مسعود را خاموش کردند. روزبه باجناق نجف دریابندری نویسنده و مترجم نامدار تازه از دست شده نیز بود. یکی به راه سرب برای حروفچینی ترجمه‌هایش رفت و یکی سرب را گلوله در پهلوی جماعتی خواست... تا چه شود به عاقبت.
حالیا مسعود هم در نشریه اش به سیدحسین فاطمی میدان می‌دهد. گره سرنوشت فاطمی و مسعود، اما انگار گرهی ازلی-غایی بود و گسسته به دندان هم نمی‌گشت. سالیانی که بگذشت، باز روزی فاطمی به رسم قدرشناسی در روزگار وزارتش در سالمرگ مسعود بر تربتش حاضر شده و ایراد سخن می‌کند. در آن روز ابن‌بابویه، ناگاه یکی سخت تیری از تپانچه پسری پانزده ساله خارج شد و فاطمی را اشکم درید. تا پایان عمر هم از آن تیر تپانچه یک دم فاطمی قرار نداشت. مرحوم نصرالله خازنی راننده و منشی دکتر مصدق در گفت‌وگویی نقل کرد که پزشکان به مصدق گفته بودند که عمر فاطمی به دنیا نیست و زخم جوانمرگش خواهد کرد، اما شقاوت و کین‌توزی ننگ قتل فاطمی را در کارنامه پهلوی درج کرد. ضارب آن روز ابن‌بابویه محمدمهدی عبدخدایی، که هنوز در قید حیات است، احتمالا خوشحال‌ترین در تاریخ است که تیرش به حیات فاطمی خاتمه نداد. چند گلوله هم به کیف کاری اوااصابت کرد که امروز به همان حال در وزارت امور خارجه نگاهداری می‌شود.
فاطمی به لیاقت در قلم قد می‌افرازد و خود صاحب «باختر امروز» می‌شود. باختر امروز و قلم سرشار فاطمی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت به ارگان عملی و نه رسمی نهضت و در ادامه دولت دکتر مصدق می‌شود. پس از باقر کاظمی معروف به مهذب‌الدوله در ترمیم کابینه دکتر مصدق، فاطمی جوان‌ترین وزیر خارجه پس از مشروطه و تا همین امروز می‌شود. نخست میانه اش با پهلوی حسنه است و نشان همایون و اسکان مطلوب از پهلوی جوان دریافت می‌کند، اما در ادامه میان‌شان خون به پا می‌شود. شب بیست‌وپنجم و کودتای ابتر، سربازان به خانه وزیر خارجه یورش برده و با قنداق تفنگ بانوی باردارش را هتک و ایذا می‌کنند. همان طفلی در شکم بود که بعد‌ها سیروس نام گرفت و با بورس پهلوی حقوق خواند و یکسره از ایران برید و چندی قبل به پیرانه‌سر سلام نداده آرام بدرود حیات گفت. پریوش سطوتی بانوی دکتر فاطمی، که آن روزگار شانزده ساله بود، تا امروز هم حیات دارد و در لندن می‌زید. خواهر خانم سطوتی، منیژه همسر سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران زمان انقلاب بود. همسر سرهنگ سطوتی در زمان گرفتاری دامادش در طلیعه انقلاب نزد شهید دکتر بهشتی رفته و می‌خواهد داماد دیگرش به سرنوشت داماد اولش دکتر فاطمی دچار نشود، اما چنان کارنامه سیاه و افق ناپیدا که هیچ چشم‌پوشی و وساطت ممکن نیامد که خون شهدای میدان ژاله هنوز روان در جوی‌ها بود.
کودتا که به سیاه‌رویی و کارگردانی اجانب به بار نشست، فاطمی شد هدف اول مشتلق‌بگیران و ایادی فرمانداری نظامی سپهبد تیمور بختیار که دیگر با گستاخی تمام محبوبه اش پوران شاپوری خنیاگر را در جیپ سرباز فرمانداری نظامی میان جماعت متحیر تهران آن روزگار می‌گردانید. فاطمی که به دام افتاد به محضر بختیار نرسیده شعبان و ایادی اش برِ «شیر بیدار دل» را دریدند و اگر بانو سلطنت فاطمی، همشیره شیرش، پیکر را میان دشنه‌ها و تن تبدار برادر حائل نمی‌کرد، همانجا کار را تمام کرده بودند. خانم سلطنت فاطمی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از رنج‌هایی گفت که آن دشنه‌های ناجوانمرد بر تن اش نشانیده بودند و همان ناسور زخم‌ها امان زندگی طولانی و طبیعی را هم از ایشان سلب کردند.
دکتر فاطمی را با تن تبدار به جوخه اعدام سپردند تا هم کینه شخصی پهلوی تشفی یابد و هم زخم کهنه بریتانیای مغرور که می‌خواست آنکه جسارت کرده و سفارتش را لانه فساد نامیده و تعطیل کرده به جزا برسد تا عبرت همگان شود، اما از یاد‌ها نرفت که نه یک افسر بریتانیایی دستور سرب‌آگین کردن تن بی‌سپر و تبدار فاطمی را داد که جماعتی وطنی و مزدور آلت فعل شدند و در همیشه تاریخ امان از این مزدوران مزور.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی، تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، کد خبر: ۷۸۵۲، www.hamdelidaily.ir
خبرهای مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
آخرین اخبار
پربازدیدترین