پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۷۳۹۱
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۵
تصاویر این گزارش از جلد دوم کتاب "طهران قدیم" جعفر شهری برداشت شده است - حضرت عباس که برای رقیه آب می خواهد با شمر گفت‌وگو می‌کند.
شعار سال: تعزیه را در معنای متعارفش، نمایشی می‌دانند که در آن واقعه کربلا به دست افرادی که هر یک نقشی از شخصیت‌های اصلی را بر دوش دارند، نشان داده می‌شود، نمایشی مذهبی و سنتی که بیشتر درباره کشته‌شدن امام حسین (ع) و مصائب اهل بیت است.
 
هنر نمایش یا تئاتر در ایران بعد از اسلام به علت منع مذهبی و مخالفت افکار عمومی جامعه دینی ایران با بسیاری از امور ذوقی و هنری تا اواخر قرن چهارم هجری به کلی منسوخ و متروک بود. برای اولین بار معذالدوله دیلمی (احمد پسر بویه) شاهنشاه دیلمی ایران (۳۵۶-۳۳۴ قمری) پس از تسلط بر بغداد، مرکز خلافت عباسی با وجود احساسات مذهبی خلیفه و فق‌های اهل سنت، دستور داد تا در آن شهر مجالس تعزیه سیدالشهدا در دهه اول محرم برپا شود، بازار‌ها بسته شد و مردم به علامت عزا لباس سیاه پوشیدند و از آن به بعد بود که این مراسم در اغلب شهرستان‌های ایران به خصوص در ساحلِ دریای خزر و در آذربایجان معمول شد. (شمیم، علی‌اصغر. تاریخ تحولات دوره قاجاریه، مهارت، تهران،۱۳۷۵. صص۴۱۴-۴۱۳)
 
تعزیه مردم قرن ۱۳ در مصیبت سالار شهیدان

جعفر شهری در جلد دوم کتاب طهران قدیم به رسم‌الخط خود به توضیح چگونگی برگزاری دو تعزیه در تهران قدیم قرن ۱۳ پرداخته است:

شیر و فضه!

تعزیه شیر و فضه هم یکی دیگر از داستان‌های تعزیه بود به این صورت که، چون در شب روز عاشورا یعنی شب یازدهم نعش‌های شهدا بر زمین می‌ماند و "زینب"وحشت دریده شدن آن‌ها را از جانب سباع می‌کند، "فضه" کنیز خود را دستور می‌دهد تا به بیشه‌ای که در آن نزدیکی‌ها بوده رفته از جانبش به شیری که در آن منزل دارد بگوید که آمده عهده‌دار حفاظت اجساد کشتگان او بکند و فضه که در اینجا به جایش پسرک خوش بر و رویی است به (عماری شیر) داخل شده پیغام زینب را می‌رساند و بعد از مدتی که لازمه طول مذاکره با شیر است همراه شیر بیرون آمده به خدمت زینب می‌رسند.

تعزیه‌ای که در یکی از سال‌ها، در دسته چاله میدان که فضه به سراغ شیر می‌رود، چون پرده بیشه و پس می‌زنند شیر را که لش نکره‌ای بوده می‌نگرد که بر فضه آویخته جلو دهانش را گرفته، پسرک زیر چنگ و بالش تقلا می‌کند و چه بار‌ها هم که از این گونه ماجرا همچنین درباره قاسم و عروسی او اتفاق افتاده، فضه و عروس گرفتار حمله شیر و قاسم شده، رد و بدل پیغام عروسی حقیقی میانشان واقع شده بود.
 
تعزیه مردم قرن ۱۳ در مصیبت سالار شهیدان

عروسی ملاهادی

تا شوق مردم را نیز به دیدن این دسته‌ها و تعزیه‌ها نکوتر معلوم بکنیم ماجرای زیر را مثال می‌آوریم، بر اینکه "ملاهادی" نامی که یکی از تعزیه‌گردانان نامی تعزیه‌های معتبر مانند تعزیه تکیه‌دولت بود و به آن خاطر که از طفولیت با آن کار وارد و از قاسم‌خوانی و علی‌اکبرخوانی تا به عباس و امام‌خوانی رسیده، کل مراحل آن پشت سر گذارده، از زیر و بم و مسائل پشت پرده و مفاسد آن اطلاعات دقیق داشت.

در این دهه خانواده را از در و بیرون رفتن و پا از خانه بیرون نهادن ممانعت اکید می‌نموده و، چون این حبس و توقیف ممتد می‌شود، سالی عروسش دل به دریا زده از اسباب تعزیه لباس زینب آن را به تن کرده در ازدحام تعزیه‌خوانان خود را به جای زینبِ دسته جا زده یکی از شتران دسته را سوار شده روانه می‌شود که دست‌اندرکاران هم او گمان زینب واقعی می‌کنند تا طبق معمول به تکیه دولت و حضور شاه رسیده نوبت خواندن او می‌شود و، چون چندین بار تعزیه گردان بر او نهیب زده طلب ادای کلام می‌کند و درمانده می‌شود صدا بلند کرده، می‌گوید: "من زینب زیادی‌ام _ عروس ملاهادی‌ام" که شاه متوجه و سخت به خنده آمده علاوه بر انعام و خلعتی‌ای که برایش می‌فرستد، جهت متعلقات ملاهادی هم غرفه‌ای در تکیه مخصوص می‌کند. دیگر تا همچنین استظهار سالخوردگان را از بی آبرویی دسته‌چیان و برای خانواده‌ها زشتی تماشای دسته را ضمیمه کنیم.

این جمله‌ای بود که مادر‌ها و مادربزرگ‌ها در جواب عروس و دختر‌هایی که با صدای طبل و شیپور هیجان‌زده شده، برای تماشا چادر به سر انداخته یکدگر را صدا زده (آی دسسه!)، با بد لحنی برخورد دارنده می‌گفتند (هَوَنگتونو ببرین به همه‌ش برسین) و در صورت توانایی و قدرت برشان گردانده در خانه را تملیک (نوعی پشت‌بند در حیاط که می‌توانست با قفلی غیر سر خود قفل بشود) می‌کردند.

این هم شعری بود که سینه زن‌ها و افراد دسته ملاهادی بر او ساخته بودند که، چون مسیر حرکت طولانی شده یا معطلی زیاد می‌گردید، دَم گرفته، با زدن سینه می‌خواندند؛ (سنگک و آش رشته/ آملا ظهر گذشته //نون و پنیر و پسسه (پسته) / هلاک شدیم و خسسه// نون و پنیر و پونه /آملا گشنه مونه)

همراه چند سینه پشت هم: آمولا گشنه مونه، آمولا گشنه مونه
 
تعزیه مردم قرن ۱۳ در مصیبت سالار شهیدان
 
تعزیه مردم قرن ۱۳ در مصیبت سالار شهیدان

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازخبرگزاری ایسنا، تاریخ انتشار:۱۰ شهریور، کد خبر: isna.ir_ ۹۹۰۶۰۹۰۶۵۲۱
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین