شعار سال: سجاد بهزادی؛ بیشتر آمارها حکایت از نگرانی تازهای در مورد کاهش و سالخوردگی جمعیت در آینده نزدیک است. این نگرانی بهقدری جدی است که سخنگوی فراکسیون آسیبهای اجتماعی مجلس نسبت به آنچه "حرکت کشور به سمت انقراض نسلها " خوانده شده هشدار داده است. بر اساس آمار، نرخ باروری در سال ۹۰ به ازای هر خانم در کشور دو دهم بوده است که بر اساس برنامه تا پایان سال ۱۴۰۰ باید به دو ونیم میرسید و این در حالی است که در آمارهای کنونی نرخ باروری نه تنها از دو دهم بالاتر نرفت، بلکه به زیر دو دهم رسیده است. در ادامه این آمار ملی، وضعیت آمار کاهش فرزندآوری در استانهای کشور نیز تابع همین روند است. به نوان مثال در اوایل دهه ۴۰ بهطور میانگین در استان بوشهرهر زن دارای ۸ فرزند بوده که این میزان در سال گذشته به کمتر از ۲ فرزند کاهشیافته است.
با احتساب همه آمارهای موجود درزمینه جمعیت در ایران، صورت مسئله کاملا روشن است. میل به فرزندآوری در میان خانوادههای ایرانی بهشدت کاهشیافته و حتی میتوان گفت بسیاری از زوجین در مسیری قرارگرفتهاند که به وضعیت زندگی "بدون فرزند" فکر میکنند. در حالت عادی وقتی صورت یک مسئله روشن است، پاسخ آن نیز نباید امری پیچیده باشد؛ واما آمارهایی که ما را به پاسخ مسئله نزدیک میکند چیست؟
نتایج تازهترین نظرسنجی ایسپا نشان میدهد " نزدیک به ۴۰ درصد مردم ایران پس اندازی ندارند"! جدیدترین آمارهای مشابه دیگر در استانهای مختلف کشور نیز نشان دهنده بالارفتن فراوانی فقر است. در مورد مصداقی دوباره به استان بوشهر که برگردیم، در جدیدترین اظهارنظر مدیرکل کمیته امداد این استان آمده است" افراد تحت پوشش کمیته امداد استان بوشهر ۳ برابر شده است".
در همین استان طی سه سال پیش فقط ۱۴ هزار خانوار تحت پوشش کمیته امداد داشته است، اما اکنون این آمار به ۴۳ هزار خانوار رسیده است.
درمقیاس کوچک تر، شهرستانهایی در همین استان وجود دارد که نیمی از جامعه آن با فقر مطلق دست وپنجه نرم میکنند. در تازهترین اظهارات نماینده مردم دشتی و تنگستان استان بوشهر آمده است " قریب به ۴۰ درصد از جمعیت دو شهرستان دشتی و تنگستان به عنوان حوزه انتخابیه ام تحت پوشش سازمانهای حمایتی از جمله کمیته امداد و بهزیستی قرار دارند که با هیچ منطقی قابل دفاع نیست. "
با در نظر داشتن همه این آمارهای منتشر شده در زمینه فقر، (در سطح ملی، استانی و شهرستان ها) میتوان به سادگی به رابطهی بین فقر و کاهش جمعیت و بی میلی خانوادهها به فرزندآوری پی برد.
نام بردن از استان بوشهردر این یادداشت از این منظر مورد توجه نویسنده قرار گرفته است که لایههای جمعیتی و قشرهای سنتی این استان، همچنان بر سنت ازدواج زودهنگام و فرزندآوری باور دارند.
علاوه بر اینکه این استان بر روی گنجینه ثروت کشورقرار دارد و در کنار استانهای تهران، اصفهان وخراسان رضوی بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی کشور را تامین میکند. از طرفی در بسیاری از موارد دیده میشود فرصتهای اشتغال در این استان نیز به سبب توسعه پروژههای نفت وگازنسبت به بسیاری از دیگر استانهای کشوربیشتر است؛ اما در عین حال وضعیت فقر و کاهش شدید فرزند آوری در آن به گواه جدیدترین آمارهای آورده شده در این یادداشت، نشان دهنده بحرانی است که هر روز عمیقتر میشود.
با توصیف دقیق ومستند وضعیت آمار جمعیت و فقر درکشور، میتوان نتیجه گرفت که مسئله فقر و ارتباط آن با کاهش فرزندآوری امری روشن ومبرهن است. اما نکتهی پیچیده وعجیب این قصه تاکید وانتظار برخی مسئولان بر فرزندآوری جامعه ایران وپرداختن مستمر به ضرورت آن است. این انتظار با کدام طرح وتئوری علمی تطابق دارد و چگونه میخواهیم جامعه فقر زده ایرانی را نسبت به ضرورت آن اقناع کنیم.
اگر سیاستمداران درک واقعی از رابطه فقر با فرزندآوری داشته باشند برای این مسئله میتوان در جست و جوی یک راه حل بود و گرنه فریاد و انتظار فرزندآوری در جامعه کنونی ایران " آب در هاون کوبیدن است". طرح فرزند آوری را نمیتوان مانند بسیاری از طرحهای دیگر مهندسی کرد و نسبت به آن نگاهی ایدئولوگ داشت وبرایش وعدههای بدون پشتوانه داد. تا زمانی که فقر هست همه انتظارات ما در این زمینه بی اعتبار است و در فاجعهای بزرگتر اساسا خانوادهای تشکیل نمیشود که به دنبال آن فرزند آوری صورت گیرد.
سیاستمداران و برنامه ریزان حوزه جمعیت در کشور، نمیتوانند با "حق انتخاب تعداد فرزند" همان فرمولی را پیاده سازی کنند که با دیگر "حق انتخاب"ها پیاده سازی میشود. اگر غیراز این بود، بدون تردید انتخاب تعداد فرزند آوری نیز مانند دیگر انتخابها به میل تصمیم گیران پیش میرفت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی آینه جم، تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۹۹، کد خبر: ۳۳۷۸۷، www. ayenejam.ir