شعارسال: صنایع دستی و هنرهای سنتی همواره جلوهی بدیعی از خلاقیت انسان ایرانی را در ادوار مختلف بروز داده که مورد تحسین و توجه همگان قرار داشته است. عرصهای مهم که هم واجد ارزشهای اقتصادی و هم دارای قابلیتهای سازندهای برای ایجاد اشتغال پایدار است.
با وجود تمامی این خصلتها در سالهای اخیر این هنرصنعت کهن گرفتار مصائب و چالشهای زیادی شده که بدلیل بی توجهی هر سال به حجم آنها اضافه شده و خسرانهای زیادی را به آن تحمیل کرده است. چالشهایی که آسیبهای زیادی به این عرصه وارد ساخته و در مواردی نفس این هنرصنعت کهن را به شماره انداخته است.
با این وجود ریشههای مختلفی را میتوان برای بوجود آمدن شرایط مهلک فعلی برشمرد و مورد تحلیل و بررسی قرار داد. از جمله علل مهم این وضعیت نابسامان میشود به آمارسازیهای مدیریت دولتی صنایع دستی در وزارتخانه میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی در دولت تدبیر و امید اشاره کرد که شاید در مواجهه نخست چندان مساله مهمی نباشد، اما با تحلیل بیشتر خواهیم دید که این آمارسازیها چه تاثیر مخربی بر ساختار صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران بجای گذاشته است.
در دنیای امروز گردآوری و تحلیل دادههای آماری اصیل یکی از مبناهای مهم سیاستگذاری و برنامه ریزیهای کلان کشورها محسوب میشود و این علم سهم بسزایی در تحقق توسعه واقعی داشته و از این منظر آمار را به علم بیان علوم دیگر تبدیل کرده است. با وجود این جایگاه مهم آمار و نقش راهبردی آن در مدیریت کلان، متولیان دولتی صنایع دستی بدون توجه به آسیبها و خسرانهای آمار سازی در سالهای اخیر، دست به انتشار آمارهای غیر واقعی در خصوص وضعیت مطلوب صنایع دستی زدند.
در نتیجه با بیان ارقام نجومی فروش بازار داخلی و صادرات خارجی، تصوری بدور از واقعیت برای مدیران ارشد کشور و تصمیم گیران دستگاههای اجرایی ذی نفوذ مانند سازمان مدیریت و برنامه ریزی و وزارت اقتصاد ایجاد کردند. این در حالی است که نظریات و روشهای جدید آماری از حد ساختن نمودار و جدول اعداد بسیار فرا رفته است و نقشی محوری در به نتیجه رساندن اهداف و برنامهها دارد، نه صرفا ابزاری برای روتوش کردن عملکرد یک نهاد یا سازمان.

اگر بخواهیم به طور کامل به آسیبهایی که آمارسازی به صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران وارد ساخته، بپردازیم، مبحثی بسیار مفصل خواهد شد. اما در اینجا به موارد مهم سالهای اخیر اشاره خواهد شد، تا با بررسی مصداقهای واقعی این موضوع بهتر بیان گردد. یکی از نمونههای این خسرانها پیشنهاد حذف معافیت مالیات بر درآمد فعالان صنایع دستی و فرش دستباف از سوی دفتر پژوهش سازمان امور مالیاتی بود.
در اتفاقی که در آبان ۱۳۹۸ و در جریان پیشنویس اصلاحیه قانون مالیاتی مستقیم، ماده ۱۴۲ این قانون حذف شد. بر اساس ماده ۱۴۲ قانون مالیات مستقیم، درآمد کارگاههای صنایع دستی و فرش دستباف و شرکتهای تعاونی و اتحادیههای تولیدی مربوط به آنها از پرداخت کردن مالیات معاف هستند.
قابل پیش بینی است که دفتر پژوهشهای سازمان امور مالیاتی با استناد به آمارهای فروش و صادرات منتشر شده از سوی معاونت صنایع دستی کشور، اینطور تحلیل کرده بود که حال این هنر صنعت بسیار خوب است و چرا فعالان آن مالیات ندهند؟ در حالی که واقعیت چیز دیگری بود و کارگاههای صنایع دستی چه در آن مقطع زمانی و چه پس از آن با وقوع پاندمی کرونا شرایط بسیار بد و ناخوشایندی را سپری کرده و میکنند. اتفاقی که بعد ۹ ماه پیگیری فعالان و تشکلهای صنایع دستی در بخش غیر دولتی، در نهایت وزیر میراث فرهنگی در مردادماه ۱۳۹۹ اعلام کرد که ماده ۱۴۲ به حال قبل برگشته است.
مورد دیگر شاید عدم اولویت صنایع دستی در برنامه ۵ ساله کشور و نیز پروژههای ملی ستاد فرماندهی اقتصادی مقاومتی باشد. مسئلهای که اگر پیگیر مناسبی از سوی وزارتخانه صورت میگرفت، میتوانست فرصتی ذی قیمت برای صنایع دستی و فعالان این حوزه فراهم آورد، ولی متاسفانه از دست رفت. شاید ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی نیز با توجه به ارقام و آمار چشمگیر فروش و صادرات صنایع دستی، ترجیح دادند در شرایط سختی فعلی حوزههای دیگری را تحت پوشش خود قرار دهند.
تعارض دیگر به آمارهای صادرات صنایع دستی مثلا در سال ۱۳۹۶ بازمیگردد. در آن سال میان آمارهای رسمی صادرات صنایع دستی و فرش دستباف که از سوی معاونت صنایع دستی کشور و مرکز ملی فرش ایران منتشر شد با آمار رسمی اعلام شده از سوی سازمان توسعه تجارت ایران تناقض آشکاری در حدود ۲۴۳ میلیون دلار وجود داشت.
به عبارت دیگر مجموع آمار معاونت صنایع دستی و مرکز ملی فرش ۲۴۳ میلیون دلار بیشتر از آمار سازمان توسعه تجارت بود. در حالیکه مرجع آماری هر سه نهاد گمرک جمهوری اسلامی اعلام شده بود. این در حالی است که امروزه آمار موضوعی علمی و مهم است که در تمام بررسیهایی که مستلزم گردآوری داده ها، تحلیل و انجام استنباط و نتیجه گیری و تجزیه و تحلیل هستند، اهمیت راهبردی دارد. تا تصویر نزدیک به واقعیت برای تصمیم گیری و آینده پژوهی هر حوزهای مانند صنایع دستی مورد استفاده قرار گیرند. نه اینکه صرفا آمار تبدیل به راهکاری برای نشر ارقام و اعداد شود و خود تبدیل به تهدید جدی برای صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران گردد.
در دوران کرونا هم این وضعیت به همین منوال در مصداقهای مختلف استمرار و ادامه داشته و دارد. از جمله آنها میتوان به تلاش زیاد برای برگزاری نمایشگاه سراسری صنایع دستی تهران در تابستان سال گذشته اشاره کرد، آنهم در زمانی که تهران وضعیت قرمز کرونایی داشت که البته این پروژ به ثمر ننشست و یا وضعیت شناسی اعلام شده در مصاحبههای وزیر میراث فرهنگی و معاون صنایع دستی وزارتخانه مبتنی بر شرایط مطلوب صنایع دستی، که همواره با برجسته کردن ارقام مربوط به صادرات چمدانی صنایع دستی و اولین بودن ایران در ثبت شهرهای صنایع دستی در دنیا به کرات اعلام شد. گو اینکه صنایع دستی مشکل یا چالش دیگری ندارد تا این عزیزان به لابیگری و دفاع از آن و کسب اعتبار و امتیاز برای آن بپردازند.
آسیب شناسی این موارد در کنار دیگر چالشها و مسائل پیش روی صنایع دستی و هنرهای سنتی که همچنان روی زمین باقی مانده، راهکاری است که شاید بتوان در میان مدت و بلند مدت از فراموشی و از دست رفتن این هنرهای بومی و کهن که سهم بسزایی در انتقال سنتهای هنری ایران از گذشته تا به امروز داشته اند، بسیار موثر خواهد بود و به نظر میرسد تا چالشها و منشا خسرانهای موجود را بدرستی نشناسیم و راهکاری برای عبور از آنها نیابیم. چندان نمیتوان افقی روشن برای آینده صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران متصور بود.
شعارسال، بااندکی تلخیص واضافات برگرفته ازخبرگزاری علم و فرهنگ، تاریخ انتشار:۲۰ مرداد ۱۴۰۰، کدخبر:۱۲۰۷۲۱، sinapress.ir